دفتر معماری آرتور

معماری و هنر

 معماران گاه بناهایی را با ایده‌های شخصی طراحی می‌کنند و حتی می‌سازند، ولی بیشتر ساختمان‌ها با توجه به نیازهای اجتماعی طراحی می‌شوند. معمولاً از معماران انتظار می‌رود که یک ساختمان مشخص را در یک مکان مشخص طراحی کنند. در روند ساخت یک ساختمان افراد زیادی درگیر می‌شوند به مقدار زیادی سرمایه و منابع و به تخصص‌های دیگری به جز معمار نیاز است. هم‌چنین قوانین و آیین‌نامه‌های ساختمانی، تصمیم‌گیری‌های معمار را محدود می‌کنند.
در طراحی یک ساختمان معمار تصمیم‌گیرندهٔ نهایی است؛ ولی خواست جامعه، قوانین و درخواست‌های کارفرما بر تصمیم‌های او اثر می‌گذارد. اتفاقی مشابه نیز در مورد ظاهر و نمای ساختمان‌ها می‌افتد. حتی امروزه که از تجربه‌های جدید و ناآشنای ظاهری استقبال می‌شود، در بسیاری از شهرها به ویژه شهرهای تاریخی مقرراتی وجود دارد تا ساختمان‌های جدید در قالب شهری جا بیفتند و از یک زبان مشترک ظاهری پیروی کنند.
گرچه محدودیت‌هایی که توسط عوامل بیرونی بر تصمیم‌گیری معمار اثر می‌گذارد در میان بیشتر معماران، یک واقعیت پذیرفته شده‌است ولی در تاریخ معمارهای مهم و معروفی نیز وجود داشته‌اند که بر روی کاغذ و بدون توجه به نیازهای جامعه یا حتی قوانین فیزیک، کار کرده‌اند؛ مانند جیوانی باتیستا پیرانسی و آنتونیو سنت – الیا. این نوع معماران گاه به تمسخر معمار کاغذی نامیده می‌شوند.
با این همه نباید خواست اجتماع را به دیدهٔ یک مانع در برابر اهداف هنرمندانهٔ معمار نگریست. بیش‌تر معمارها به این درخواست‌ها به عنوان شرایط طبیعی یک مسیر هنری نگاه می‌کنند.
معماری به عنوان علم و هنر بارها در گذشته مورد بحث و مجادله بوده است. بیشتر مردم اتفاق نظر دارند که معماری هر دوی اینها است، اما (چه میزان هنر) و (چه میزان علم) یا برتری یک عامل بر دیگری در طول زمان بر حسب وضعیت‌های مختلف، متفاوت بوده است. این موضوع بحثی همیشگی است که اغلب تضادها و ستیزهای سختی را در میان معماران به همراه داشته است. معماران متمایل به (فرم) و (جاذبهٔ بصری) اغلب معماری را برای خود مطالبه می‌کنند. در حالی که معماران متمایل به (برنامه‌ریزی)، (سیر از سؤال به جواب)، (موضوعات اجتماعی) یا (معماری خورشیدی) اغلب در برابر گروه فرم‌گرا، موضعی دفاعی پیش می‌گیرند. برای درک توده و حجم معماری، هنر از علم لطیف‌تر است. بدون تأمل و تفکر در تأثیرات هنر، که بسیار گسترده و نامحسوس است، عموماً نمی‌توان تأثیرات بی‌واسطه و محسوس علم را بر زندگی خود دریافت کرد. علاوه بر این، عموماً در تعریف هنر میان افراد جامعه توافق نظری مشاهده نمی‌شود، در صورتی که در پذیرش و تصدیق هنر، اتفاق نظر وجود دارد.

دست خط یک معمار

آشنایی با روش معماران بزرگ همواره آموزنده است. کوروش فرزامی هم از آن دست معمارانی بود که توانایی خاصی در بیان ایده‌های ذهنی اش روی کاغذ داشت. در این صفحات برخی از اسکیس‌های به جای مانده از او را خواهیم دید.

«دانشگاه تهران»؛ به محض شنیدن این نام اولین چیزی که در ذهن تداعی می‌شود سردر عظیم و بتنی آن است؛ سردری که سال‌هاست تصویر آن روی اسکناس‌های ۵۰‌تومانی چاپ شده است؛ طرحی که ایده‌ای است از پرنده‌ای در حال پرواز ولی صاحب طرح همیشه اعتقاد داشت که این طرح به معنی آن است که دانشگاه بیرون و درونش باید با هم فرق داشته باشد و همانند چتری حمایتی است برای دانشجویان. مرحوم کوروش فرزامی در سال ۱۳۱۴ در تهران و در خانواده‌ای اهل فرهنگ و هنر متولد شد و تحصیلات متوسطه خود را در دبیرستان البرز در رشته‌ ریاضی به پایان رساند و از همان زمان علاقه و استعداد زیادی در زمینه‌های مختلف هنری از جمله عکاسی از خود نشان می‌داد و به این ترتیب چندوجهی‌ترین رشته هنری یعنی معماری را به‌عنوان رشته دانشگاهی خود برگزید. فرزامی در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران مشغول به تحصیل شد و در سال ۱۳۴۶ قبل از فارغ‌التحصیلی پروژه‌ای به‌عنوان مسابقه بین دانشجویان دانشگاه تهران برگزار شد که طرح فرزامی مورد تایید قرار گرفت. در آن سال این پروژه با مبلغ ۶۰۰هزار تومان توسط شرکت آرمه که پیمانکار پروژه بود انجام شد که در ابعاد کار و قالب‌بندی‌های سخت و پیچیده آن هزینه زیادی نبود. فرزامی در آن زمان بسیار تحت فشار کسانی بود که می‌خواستند نظرشان را تحمیل کنند و سردر را با کاشی بپوشانند اما با حمایت‌هایی که از بیرون دانشگاه از او شد توانست مقاومت کند و نگذارد که این طرح هیچ اضافه و پیرایه‌ای داشته باشد. چون فرزامی یک معمار مدرن بود و این کار هم یک کار مدرن است. مهندس فرزامی دستی بسیار قوی در کشیدن خط داشت و بسیار خوب تناسبات را می‌شناخت. از کارهای ایشان می‌توان به بیمارستان تهران‌کلینیک، استودیوی رادیو تلویزیون مهاباد سنندج، شهرک ساحلی آکام شهر، کارخانه داروسازی اکسیر در بروجرد و… اشاره کرد.
از ایشان عکس‌ها و نقاشی‌های زیبایی نیز به جا مانده است. مرحوم فرزامی در سال ۱۳۴۶ بعد از فارغ‌التحصیلی شرکت آرشن را تاسیس کرد که تا سال ۱۳۶۳ به فعالیت در این شرکت پرداخت و در سال ۱۳۶۴ که از ایران رفت شرکت را به دوست خود، مهندس آرامی سپرد.

دست خط یک معمار

تکنیک تصویر کردن ابتدایی طرحی که به ذهن یک معمار می‌رسد و حجمی که برای اولین بار روی کاغذ ترسیم می‌شود. یادداشت‌های کارشناسان این صفحات هم به‌مثابه ایده‌های اولیه‌ای است که درباره سوژه پیشنهادی ما به ذهن آنها می‌رسد و پیشنهادهایی که می‌تواند در راه رسیدن به هدف مطلوب نقطه آغازی تلقی شوند.اما چرا این شماره به سراغ موضوع مجسمه‌های شهری رفته‌ایم؟ وقتی اواخر پاییز سال گذشته دومین دوسالانه مجسمه‌های شهری در نگارخانه برگ تهران به همت سازمان زیباسازی برگزار شد، جامعه جوان مجسمه‌ساز حضوری بسیار فعال داشت.

طراحی مجسمه های شهری

تندیس‌ها، مجسمه‌ها و احجامی که می‌توانند در راه رسیدن به منظر مطلوب شهری، نقش تعیین‌کننده‌ای داشته باشند. درباره مجسمه‌های موجود ومجسمه‌هایی که می‌توانند در سطح شهر نصب شوند. درباره نقاطی از شهر که بیشتر برای این کار قابلیت دارند و درباره انواع و اقسام سبک‌هایی که مجسمه‌سازان می‌توانند در تهران امروز تجربه کنند.

تکنیک تصویر کردن ابتدایی طرحی که به ذهن یک معمار می‌رسد و حجمی که برای اولین بار روی کاغذ ترسیم می‌شود. یادداشت‌های کارشناسان این صفحات هم به‌مثابه ایده‌های اولیه‌ای است که درباره سوژه پیشنهادی ما به ذهن آنها می‌رسد و پیشنهادهایی که می‌تواند در راه رسیدن به هدف مطلوب نقطه آغازی تلقی شوند.اما چرا این شماره به سراغ موضوع مجسمه‌های شهری رفته‌ایم؟ وقتی اواخر پاییز سال گذشته دومین دوسالانه مجسمه‌های شهری در نگارخانه برگ تهران به همت سازمان زیباسازی برگزار شد، جامعه جوان مجسمه‌ساز حضوری بسیار فعال داشت. نوع آثار ارائه شده در این دوسالانه نشان می‌داد که مجسمه‌سازان جوان، با ایده‌هایی کاملا نو به میدان آمده‌اند. طرح‌‌های پیشرو و حتی بعضا  ایده‌آلیستی نشان از آن داشت که انگیزه‌ای قوی در جامعه هنری کشور برای تجربه‌های نو به وجود آمده و شهرداری تهران می‌خواهد تا آنجا که واقعیت‌ها اجازه می‌دهد لااقل به طرح این تجربه‌ها کمک کند. مجسمه‌های شهری بخشی اصلی و مهم از مجموعه هنر عمومی است که اغلب برای مکانی خاص طراحی و اجرا می‌شوند و در کنار آن، توجه به دیگر عوامل محیطی، اجتماعی و فرهنگی محل نصب اثر در آن دخیل است. میزان اثرگذاری و تحمیل آن به محیط از لحاظ اندازه، سادگی، پیچیدگی و جاذبه بصری باید با اهمیت کاربردی آن تطابق داشته باشد و به عنصری انسانی و مطلوب در محیط تبدیل شود. نیازهای بصری شهرها که در قالب آثار هنری برآورده می‌شوند در مکان‌ها و مناطق مختلف هر شهر دارای ویژگی‌هایی محلی است. این ویژگی‌ها تابع خصوصیات کاربردی محل و منطقه از جمله خدماتی، تولیدی، تجاری، مسکونی، آموزشی، تفریحی و…، خصوصیات جغرافیایی مثل پستی، بلندی یا نوع گیاه، مشخصات معماری منطقه، بازدیدکنندگان و فرهنگ اجتماعی و بصری آنها یا حتی شکل دیدن آثار از قبیل سواره، پیاده و دید در سرعت یا از فاصله هستند. با این حساب مجسمه‌سازی محیطی تابع شرایط کاربردی، مختصات بصری و سبک معماری، مخاطب و ترافیک است و به همین وسیله هماهنگی خود را با محیط به دست آورده و عملکرد معینی می‌یابد. از این رو خواستیم تا با رویکرد پیشنهاد برای آینده مجسمه‌های تهران، سراغ مجسمه‌سازان برویم و از افرادی که سابقه کار در تهران را دارند بپرسیم که «در راه تصویر کردن ایده‌آل تهرانی در این موضوع، چه چشم‌اندازی را می‌بینند و پیشنهادشان چیست؟ موانع موجود کدام است و چگونه می‌توان همراه با جامعه در این راه حرکت کرد؟»

شرکت معماری آرتور و همکاران (AOA)
تلفن: ۲۲۹۸۳۳۸۵ و ۲۲۷۰۶۶۳۱
آدرس: فرمانیه، بلوار اندرزگو، خیابان وطن پور شمالی، بن بست هنگامه، پلاک ۳