کتاب طراحی شهری
دانلود در ادامه مطلب
کتاب معماری کاشیها
دانلود در ادامه مطلب
دانلود
برج نوآوری زاها حدید
پروژه برج نوآوری برای استفاده ۱۸۰۰نفر از دانش آموزان و کارکنان دانشگاه هنگ کنگ طراحی شده است. فضا های داخلی شامل سالن سخنرانی ،کلاس درس ،موزه ،کارگاه های آموزشی ،سالن نمایشگاهی ، و امفی تئاتر می باشد.این برج در چهار طبقه توسط پله های برقی به هم مرتبط می شوند.نور طبیعی توسط حفره هابه داخل هدایت می شوند.
معمار: زاها حدید
متراژ :۱۵۰۰۰متر مربع
کانسپت : فانوس دریایی
مبدل گلخانه ای نیویورک نماد شناسی کشاورزی با هدف ایجاد محیطی برای فراگیری در تمام فصول در غرب هارلم است. هدف اصلی PRAUD جمع کردن عوامل تولید غذا برای چرخه زندگی در ساختمان است و بازدیدکنندگان از این گلخانه می توانند در این فعالیت شرکت کنند.
تکنولوژی نوین (مبدل گلخانه ای)
یکی از موانع کشاورزی در شهرها شرایط اقلیمی آن است. کشاورزی شهری به شرایط آب و هوایی طبیعی آن وابسته است که با استفاده از فن آوری و تکنولوژی می توان شرایط آب و هوایی را برای کشاورزی شهری فراهم کرد.
مبدل گلخانه ای نیویورک نماد شناسی کشاورزی با هدف ایجاد محیطی برای فراگیری در تمام فصول در غرب هارلم است. هدف اصلی PRAUD جمع کردن عوامل تولید غذا برای چرخه زندگی در ساختمان است و بازدیدکنندگان از این گلخانه می توانند در این فعالیت شرکت کنند.
در اینجا سیستم مبدلی تعریف شده که محیط های مختلف همانند طبیعت را ایجاد می کند.
در این ساختمان می توان تولیدات غذایی را برای کل سال در شرایط کشت در آب، مبدل گلخانه ای و کشاورزی خارجی پرورش داد.
همچنین در این ساختمان فضایی برای آموزش و یادگیری کشاورزی شهری به صورت مستقیم در نظر گرفته شده و افراد می توانند فرآیند را بصورت دسته اول مشاهده کنند.
مواد غذایی و محصولات این مزرعه پس از تولید و جمع آوری به فروش می رسند و هزینه آنها صرف برنامه های آموزشی می گردد.
در تابستان فضای باز، برای فروش کالا به کشاورزان و فروشندگان اختصاص می یابد. از دیگر مشخصات این ساختمان شرایط آب و هایی تعبیه شده در آن است.
راندو چیست؟
وقتی یه منظره یا ساختمان رو طراحی یا اسکیس میکنیم(فرق طراحی با اسکیس اینه که در طراحی ما مداد رو لازم نیست تا انتهای طرح بکشیم ولی در اسکیس باید تا انتهای طرح مدادرو ببریم و کاملا دقیق باشیم) ما فقط طرح کلی رو روی کاغذ اوردیم و مثلا در مورد پرسپکتیو داخلی ساختمان ٬کابینت ها ٬ مبلمان و اکثررنگ ها رو لحاظ نکردیم و در واقع با راندوی این پرسپکتیو جزئیات بیشتری به ان میدهیم.
افزودن عناصر محیط پیرامون و جزئیات گوناگون در خلق ظاهری واقع نما کمک می کند و ترکیب رسم را غنی می سازد.ممکن است عناصر نامطلوب را پنهان کنیم در حالیکه به موضوعات جذاب بیشتر اهمیت می دهیم.
عناصر محیط اطراف شامل اجزایی است که در ترسیم آورده می شود و نقاط کانونی را شکل می دهند و هر چیزی از آسمان و درختان گرفته تا خودرو ها و افراد را در می گیرد.این عناصر به ترسیم مقیاس می دهند و طرح را واضح تر می نمایانند.در کل،عناصر محیط پیرامون ،رسم را قابل قبول و طبیعی تر می سازد.برای مثال ساختمانی که بدون مردم یا درختان راندو شود حس اوج خود را از دست می دهد و دیگر به اندازه زمانی که عناصر جالب را شامل می شد جذاب نیست.
کامپوزیت
سقف کامپوزیت مرکب از دو جنس متفاوت فولاد و بتن می باشد و چون در ساخت آنها از فولاد و بتن تواما استفاده می شود به آنها سقف مرکب گفته می شود.
در این سقف تیر آهن ها به عنوان اعضای باربر و اتصال آن به بتن توسط میخ های اتصال که معمولا از سپری و یا نبشی است ٫ صورت می گیرد.
مرتضی کاتوزیان در ۱۱ تیرماه ۱۳۲۲ در خانواده ای متوسط و هنر دوست در تهران به دنیا آمد. از کودکی عاشق نقاشی بود و تمام اوقات او بدون مربی صرف فراگیری این هنر می شد. در سال ۱۳۳۹ به طور حرفه ای به کار گرافیک و نقاشی روی آورد.
در زمینه گرافیک تعداد بسیاری پوستر، آرم، جلد کتاب و بروشور ساخت
سال ۱۳۵۳ مسئولیت برگزاری نمایشگاه بین المللی گرافیک تهران با عنوان گرسنگان آفریقا توسط سازمان جهانی را قبول و بشکل آبرومندانه ای به انجام رساند و برنده جایزه پوستر همبستگی شد
او از پایه گزاران سندیکای گرافیست ها در سالهای قبل از انقلاب و ۲ سال عضویت هیات مدیره آن بود. طی سالهای گذشته در نمایشگاههای جمعی بسیاری شرکت و ۴ نمایشگاه انفرادی برگزار کرد. تمامی آنها به دلیل کیفیت بالای آثار ارائه شده و نگاه محبت آمیزی که به انسانها و مسائل مربوط به زندگی آنها در نقاشی هایش بود پر بیننده ترین نمایشگاههای تاریخ هنر ایران شد
به عنوان مثال درسال ۱۳۶۸ نمایشگاه نقاشی هایش در موزه هنرهای معاصر تهران در سال طبق آمار رسمی ۲۰ هزار بازدید کننده داشت
با ۹۴اثر خود در خردادماه ۱۳۸۷ آخرین نمایشگاهش را در مجموعه فرهنگی تاریخی سعد آبادبرگزار کرد،
روز چهارشنبه ۲۹ خرداد ماه از طرف سازمان یونسکو به پاس فعالیتهای ۵۰ ساله اش در زمینه نقاشی و ۳۰ سال تعلیم مخلصانه به جوانان ایرانی طی مراسم با شکوهی مفتخر به دریافت لوح تقدیر این سازمان شد
در مدت ۳۰ سال تدریس نقاشی از آتلیه کوچک او ده ها نقاش تقدیم جامعه هنری شد
برای معرفی و تشویق شاگردانش سه نمایشگاه جمعی برای آنان بر پا کرد و در یک نمایشگاه بهمراه آنان در موزه هنرهای معاصر تهران شرکت کرد. به همت او در سال ۱۳۸۴ کتابی از نقاشی های هنرجویانش چاپ و مورد استقبال مردم قرار گرفت
اکنون تعدادی از آن هنرجویان از نقاشان و هنرمندان بنام ایران هستند و هر کدام در آموزشگاه نقاشی خود به تعلیم هنرجویان بسیاری مشغولند
تاکنون ۴ جلد کتاب از آثار نقاشی مرتضی کاتوزیان به چاپ رسیده و تعداد زیادی از آثار او به صورت پوستر ارائه شده است. ۵عدد از آثار این نقاش در موزه هنرهای معاصر تهران و تعداد زیادی در کلکسیون مجموعه داران ایرانی و خارجی در کشورهای مختلف نگهداری می شود
در دوران جوانی ساعات فراغت خود را به ورزش می گذراند. در سال ۱۳۴۹ برای اولین بار در ایران صاحب کمربند سیاه کاراته شد. طی سالیان بعد شاگردان لایقی در این زمینه تربیت کرد. اکنون با کمربند سیاه دان ۷ از پیش کسوتان این ورزش محسوب می شود
منبع:سایت هنرمند
رئالیسم
رئالیسم به صورت جامع و کلی به مفهوم حقیقت، واقعیت و وجود مسلم، و نیز نفی تخیلات و امور ناممکن و غیر عملی است. رئالیسم در هنرهای تصویری و ادبیات٬ نمایش چیزها به شکلی است که در زندگی روزانه هستند٬ بدون هرگونه آرایش یا تعبیر افزون. در این شیوه از نقاشی درآن هنرمندبایددرنمایش طبیعت (طبیعت بدون انسان وبا انسان) ازهرگونه احساساتی گری خودداری کند
در هنر نقاشی، رئالیسم به معنای نمایش اشیا و موضوعات به صورت طبیعی است، به گونه ای که نقاش تخیل و ابتکار عمل خود را در نحوه پیاده کردن آن موضوع دخالت ندهد و هر موضوع به همان گونه که در دنیای خارج دیده می شود در نقاشی به نمایش در می آید. این سبک نقاشی در اواسط قرن نوزدهم در فرانسه رواج پیدا کرد. در حقیقت به عنوان شاخه ای فرعی از سبک رومانتی بود که با این ایده که می خواست نمایش دقیقی از زندگی روزمره را نمایش دهد از آن جدا شده و خود به یک سبک در هنر نقاشی بدل شد
امپرسیونیسم
دریافتگری یا امپرسیونیسم شیوه هنری گروه بزرگی از نگارگران آزاداندیش و نوآور فرانسه در نیمه دوم سده نوزدهم بود که بزودی جهانگیر شد. این شیوه مبتنی است بر نشان دادن دریافت و برداشت مستقیم هنرمند از دیدههای زودگذر با به کار بردن لخته رنگهای تجزیه شده و تابناک برای نمایش لرزشهای نور خورشید. در این روش اصول مکتبی طراحی دقیق و سایه روشن کاری و ژرفانمایی (پرسپکتیو) فنی و ترکیب بندی متعادل و معمارانه رعایت نمیشود.
شیوه دریافتگری به عنوان انجمنی خصوصی از سوی گروهی از هنرمندان ساکن پاریس آغاز شد و این انجمن در سال۱۸۷۴ به نمایش همگانی آثار خود پرداخت. نام این جنبش از نام یک نقاشی از کلود مونه به نام دریافتی از طلوع آفتاب (به فرانسوی: Impression, soleil levant) گرفته شدهاست. نام امپرسیونیسم را نقادی به نام لویی لِروی در یک نقد هجوآمیز ساخت. دریافتگری همچنین نام نهضتی در موسیقی است.
در این سبک نقاشان از ضربات «شکسته» و کوتاه قلم مو اغشته به رنگهای خالص و نامخلوط به جای ترکیبهای ظریف رنگها استفاده میکنند. مثلا، به جای ترکیب رنگهای ابی و زرد برای تولید سبز انها دو رنگ ابی و زرد را مخلوط نشده بروی بوم قرار میدهند تا رنگها «حس» رنگ سبز را در نظر بیننده به وجود بیاورد. انها در نقاشی صحنههای زندگی مدرن در عوض جزئیات، تأثیرات کلی واضح را نشان میدهند.
هنرمندان مطرح
* ژرژ سورا
* کلود مونه
* پیر آگوست رنوار
* آلفرد سیسلی
* کامی پیسارو
* ادگار دگا
* پل سزان
پست امپرسیونیسم
پس از امپرسیونیسم یا «پست امپرسیونیسم» را «ادراک گرایی الحاقی » هم خوانده اند. گروهی از نقاشان امپرسیونیست کوشیدند که مرزهای تازه ای را در هنر نقاشی به وجود آورند. لیکن این کوشش، کوشش جمعی و برای هدفی خاص نبود. بدین جهت مکتب پست امپرسیونیسم را مرحله ای الحاقی از همان تحول امپرسیونیست ها تلقی می کنند. ژرژ سورا، با شیوه «دیویز یونیزم» یا نقطه پردازی ، جنبه های علمی و فیزیک رنگ را وارد عالم نقاشی کرد. ون گوک ، گرایش های اکسپرسیونیستی را درآثارش نشان داد و با قلم زنی های دیوانه وارش برسطح بوم، بیانگر جنون و عصیان عصر خویش شد.
معروفترین هنرمندان این سبک پل سزان، ونسان ونگوگ و پل گوگن بوده اند
خصوصیات مکتب پست امپرسیونیسم
الف : پیروان این مکتب درصدد پیشبرد انقلاب مانه و ادامه سبک امپرسیونیسم بودند
ب : همانند نقاشان امپرسیونیست همچنان تجربیات معطوف به رنگ و نور را درآثارشان ادامه دادند
ج : از لحاظ شیوه های بیان در نقاشی ، هریک از هنرمندان این مکتب، روش خاص خود را درآثارشان ارائه دادند
(گروهی برساختار و سازماندهی عوامل متشکله آثار خویش تأکید داشته وبه هندسه اثر ومسائل مربوط به قوانین ریاضی وتعادل و تناسب ونظم و هماهنگی سطوح و فرمها می پرداختند وگروهی دیگر هم بدون اعتنا به طراحی و ساختمان فرمها، آزادانه تجربیات رنگینی را می آفریدند.
د. هنرمندان این مکتب پایه گذار مکاتب نقاشی فوویسم، کلاسیک نو، کوبیسم، سمبلیسم و آبستره شدند
چون انچنان فرقی با هم ندارند و شاید تشخیصشون سخت باشه و در حقیقت در راستای همون سبک امپرسیونیسم هستند ، در همین مرحله یک تعریف خلاصه ازش عنوان کردیم که نمونه کارها در کنار هم قرار بگیره
نئوامپرسیونیسم
نودریافتگری یا نئوامپرسیونیسم (به انگلیسی: Neo-Impressionism) جنبشی در نقاشی فرانسوی بود که هم ادامه دهندهٔ دریافتگری (امپرسیونیسم) بود هم واکنشی در برابر آن
نودریافتگری مانند دریافتگری دلمشغول بازنمایی رنگ و نور بود، ولی بر خلاف دریافتگری میکوشید که آن را بر مبانی علمی استوار کند. اساس نظریهٔ نودریافتگری، دیویزیونیسم و تکنیک مرتبط با آن نقطه چینی (پوانتیلیسم) بود. یعنی نقطههای مجزا با رنگهای خالص را به گونهای در نقاشی به کار برده می شوند که در صورت دیده شدن از فاصلهٔ مناسب، حداکثر شفافیت و درخشش را به دست دهند. در چنین نقاشیهایی نقطه ها هم اندازهاند و به گونهای انتخاب می شوند که با مقیاس تابلو هماهنگی داشته باشند. هنرمندان این مکتب با استفاده از این دیدگاه علمی، قصد نمایش ذرات بنیادین (نور و رنگ) را در آثار تجسمی خود داشته اند
نودریافتگری عمر چندانی نداشت و هنرمندان مطرح ان عبارتند از
ژرژ سورا
جرج لمن
ویلی فینچ
پل سیگناک
اکسپرسیونیسم انتزاعی
هیجاننمایی انتزاعی یا اکسپرسیونیسم انتزاعی شیوهای است که در سال ۱۹۱۲ از اکسپرسیونیسم و با انتشار مجلهٔ سوارکار آبی ایجاد شد.
این سبک آمیزهای از هیجان اکسپرسیونیستی، نگارههای ساده بدوی(نقاشی شنی سرخپوستی و باغهای ذن)و تجربهای از نظم در غالب بی نظمی بود. هنرمندان این سبک بیش از آنکه در سبک باهم شباهت داشته باشند،در نگرش و دیدگاه دارای وجه اشتراکند: همه میخواهند قیود و تکنیکهای سنتی و دستوری را زیر پا بگذارند و ضوابط دیرینهٔ زیبایی شناختی را لغو اعلام کنند. که نمونه بارز آن نقاشیهای جکسون پولاک است.
اکسپرسیونیست انتزاعی نوعی یورش بی پروا علیه تمام قواعد فرم و کمپوزیسون و رنگ است و هیچ قاعده ایی را بر نمی تابد. هر انچیزی که مدرنیسم تعلیم داده بود را زیر پا می گذارد. درحقیقت سبکی است برای نفی تمام سبک های پیشین
هنرمندان مطرح
جکسون پولاک
واسیلی کاندینسکی
پل کله
فرانتس مارک
هانری ماتیس
مارک توبی
آرشیل گورکی
ویلهم دکونیگ
مارک روتکو
معلمین تمام اکسپرسیونیست های انتزاعی نقاشان رئالیستی بودند
کوبیسم
حجمگری٬ یا کوبیسم یکی از سبکهای هنری است
کوبیست ها جهان مرئی را به طریقی بازنمایی نمی کردند که منظری از اشیا در زمان و مکانی خاص تجسم یابد. آنان به این نتیجه رسیده بودند که نه فقط باید چیزها را همه جانبه دید، بلکه باید پوسته ظاهر را شکافت و به درون نگریست. نمایش واقعیت چند وجهی یک شی مستلزم آن بود که از زوایای دید متعدد به طور همزمان به تصویر در آید، یعنی کل نمودهای ممکن شیء مجسم شود. ولی دستیابی به این کل عملا غیر ممکن بود. بنابراین بیشترین کاری که هنرمند کوبیست می توانست انجام دهد، القای بخشی از بی نهایت امکاناتی بود که در دید او آشکار می شد. روشی که او به کار می برد تجزیه صور اشیاء به سحطهای هندسی و ترکیب مجدد این سطوح در یک مجموعه به هم بافته بود. بدین سان، هنرمند کوبیست داعیه واقعگرایی داشت، که بیشتر نوعی واقعگرایی مفهومی بود تا واقعگرایی بصری.
هنرمندان
ژرژ براک
پابلو پیکاسو
خوان گریس
البته توجه کنید کوبیسم دارای ۳ مرحله بود و اثار کوبیسم درون زمان خیلی تغییر کردند. هر چند به طور خلاصه هدف اولیه سبک توجه به چند موضوع به صورت همزمان بوده مثلا عکس هم نیمرخ را نشون بده هم تمام رخ و برای اینکار شکل را به اشکال هندسی تقسیم می کردند
فوتوریسم
آیندهگری یا فوتوریسم یا فیوچوریسم: Futurism) یکی از جنبشهای هنری اوایل قرن بیستم بود
فتوریستها از گذشته بدشان میاید و مخصوصا از فکرهای گذشته در مورد هنر و سیاست خیلی بدشان میاید. آنها در جنبش فتوریست عشقی به سرعت، تکنولوژی و خشونت نشان می دهند. برای فتوریستها ماشین، هوا پیما و شهرهای صنعتی نشانههای بسیار مهمی هستند بخاطر این که پیروزی انسان را بر طبیعت نشان میدادند
اساس شیوه ی «فوتوریسم» بر این است که : «حرکت اشیاء در فضا درست مانند نوسانات نور یا صوت سبب افزایش و یا تغییر شکل آنها می شود.
معمولاً ذات «حرکت» موضوع کارهای هنرمندان «فوتوریست» است . نقاشان فتوریسم موضوعات جدیدی را وارد نقاشی نمودند . مثال: «هیاهوی خیابان به درون اتاق نفوذ میکند»، «قطار تندرو»، «آیین دفن یک هرج و مرج طلب» و نظایر آن
نقاشان فوتوریست عمومن با تکرار حرکت شکل ها و خطوط سعی در نمایش حرکت و تغییر داعمی شکل ها داشتند
از ضرب-آهنگ خطوط منحنی و شکسته در تابلو برای نمایش حرکت استفاده شده است
مینیمالیسم
مینی مالیسم یا کمینه گرایی، مکتب هنری است که اساس آثار و بیان خود را بر پایه سادگی بیان و روشهای ساده و خالی از پیچیدگی معمول فلسفی و یا شبه فلسفی بنیان گذاشتهاست
مینی مالیستها معتقدند با حذف حضور فریبنده ترکیب بندی و استفاده از موارد ساده و اغلب صنعتی که به شکلی هندسی و بسیار ساده شده قرار گرفته باشند،می توان به کیفیت نـاب رنگ، فرم،فضا و ماده دست یافت. از هنرمندان این سبک میتوان به دیوید اسمیت،دونالد جاد،ارنست تروا، سول لویت، کارل آندره، دن فلاوین، رابرت رایمن، رونالد بلادن و ریچارد سِرا اشاره کرد. آثار هنر مندان مینی مالیست گاه کاملاً تصادفی پدید میآمد و گاه زادهٔ شکلهای هندسی ساده و مکرر بود. مینی مالیسم نمونهای از ایجاز و سادگی را در خود دارد و بیانگر سخن رابرت براونینگ است: (Less is more) «کمتر غنی تر است»
سورئالیسم
سورئالیسم عبارت است از دیکته کردن فکر بدون وارسی عقل و خارج از هر گونه تقلید هنری و اخلاقی
این مکتب در فرانسه ایجاد شد و مکتبی فراواقعی بود. اساس تفکرات پیروان این مکتب نظرات فروید بود.
یعنی توجه به ضمیر ناخودآگاه که قسمت اعظم افکار انسان را شکل میدهد.
هنرمندان سورئالیسم یا فراتراز رئالیستها ، معتقدند که باید سدها را شکست . سدهای جسمانی و روانی میان هشیار و ناهشیارو جهان بیرون و درون را برانداخت تا بتوان واقعیت برتری را بوجود آورد که در آن واقعی و غیر واقعی و اندیشه و عمل با هم روبرو شوند و در هم بیامیزند و بر سراسر زندگی چیره شوند
نقاشان معروف
سالوا دردالی ، ماکس ارنست ، هانس آرپ ، رنه مارگریت ، میرو ، کیریکو و کالدر
گرافیتی
گرافیتی یا نقاشی دیواری به آن دسته از دیوارنوشته ها یا نقاشی هایی گفته می شود که با انگیزه ای شخصی روی در و دیوار شهر ها و اماکن عمومی کشیده می شود.این کار تقریبا در همه جای دنیا با منع قانونی مواجه است. گرافیتی با نوشته های سر دستی و یادگاری های روی دیوار متفاوت بوده و نیز مختص سن یا طبقه فزهنگی و اقتصادی خاصی نیست
اپ آرت
ویکتور وازارلی / نقاش, طراح و نویسنده مجارستانی / ۱۹۹۷- ۱۹۰۶
او را پدر «اپ آرت» می نامند. از جمله هنرمندانی است که بر امکانات کاربردی انتزاعی تأکید کرده اند. در آکادمی هنرهای بوداپست آموزش دید. از طریق مهوی – ناگ با آثار مالویچ, کاندینسکی, گریپوس, لوکوربوزیه و موندریان آشنا شد. به شدت تحت تأثیر زیبایی شناسی کنستراکتیویسم و کارکردگرایی باهاوس قرار گرفت. ابتدا کار خود را در مقام طراح گرافیک آغاز کرد, سپس به نقاشی روی آورد (۱۹۴۴) و چندی بعد به جستجو و تجربه در زمینه های رنگ و خطای بصری دست زد و با از میان برداشتن مرز نقاشی و مجسمه سازی, مفهوم عام هنر دوبعدی و سه بعدی را مطرح کرد. هدف وی ایجاد ارتعاش در شبکیه چشم تماشاگر بود.
آثار اولیه اش مشتمل بودند بر طرح های خطی سیاه و سفید بر روی کاغذ, ورق شفاف پلاستیک یا شیشه. ولی در دهه ۱۹۶۰, با بهره گیری از تباین رنگ های درخشان و قواعد ریاضی, اشکال هندسی را به صورت مربع, دایره, مثلث, مستطیل و چند وجهی, به گونه ای خلق کرد که حرکت پیشایندگی و پسروندگی را به تماشا القا کنند
واژه باروک توسط مورخین هنربرای تبیین سبکهای غالب هنری در سالهای ۱۶۰۰ تا ۱۷۵۰ میلادی مورد استفاده قرار گرفته است. معنای اصلی این وازه غیر عادی و معوج است که البته باروک دیگر به این معنا به کار نمی رود.
هنر باروک هنری است که از یک سو با دین و متولیان کلیسا مربوط می شود و از سوی دیگر گرایش به تجمل گرائی و مادیات در ان دیده می شود
هنر باروک دارای ارزش فراوانی بوده ودارای هنرمندان معروفی .چون: کارا واجو- روبنس- رامبراند- هالس- ولاسکز و … بوده است
این سبک به شدت انسانگرا بوده و در نقاشیهای بسیاری از هنرمندان، باروک تصاویر انسانی محسوس است و در اکثر آثارشان، شمار فراوانی از تصاویر انسانی به چشم میخورد که شاید بتوان گفت، این ویژگی به یادگار مانده از عصر رنسانس است
از دیگر ویژگیهای هنری سبک باروک، میتوان توجه به نهادهای غیر دینی و دنیوی و حفظ تعادل و وحدتآفرینی میان عناصر گوناگون و متعدد را برشمرد؛ به گونهای که تعادل از طریق هماهنگی اجزا در تابعیت از کل حاصل میشود
آبستره
یکی از اقدامات متهورانه که در نقاشی قرن بیستم به وقوع پیوست، نهضت هنر «آبستره» بود. عدهای لغت «آبستره» را به معانی «انتزاع و تجرید» تعبیر و معنی میکنند و معتقدند که کلیهٔ آثار انتزاعی و تجریدی، معنی ترجمهشدهای از کلمهٔ آبستره هستند در حالیکه چنین نیست؛ میتوان گفت هنر «آبستره» به آنگونه آثاری گفته میشود که بسیار مجهول و نامحسوس و غیر قابل پیشبینی و بهدور از انتظار مخاطبان است و در این خصوص یکی از معروفترین مفسرین و مبلغین هنر آبستره «میشل سوفِر» فرانسوی گفته است: «من هنری را آبستره مینامم که یادآور هیچگونه واقعیت شکلی نباشد، حتی اگر نقطهای باشد که هنرمند از آن آغاز به کار کرده باشد.»
کلیهٔ آثار آبستره از نوع نقاشی، صرفاً برای دیدن و تماشا کردن و از نوع آثار حجمی، صرفاً برای لمس کردن نه برای لذت بردن و به خاطر سپردن ساخته میشوند؛ بنابر این هیچیک از مخاطبان نباید در مواجههٔ این آثار انتظار رؤیت یک صفت اخلاقی یا یک فضیلت معنوی را داشته باشند؛ زیرا هنرمندان اینگونه آثار بدون در نظر گرفتن هیچگونه قصد و موردی به خلق آن دست میزنند به همین دلیل آثار آبستره هرگز مشمول نقد منطقی نمیشوند، چون از یک ذهن و فکر منطقی تراوش نکردهاند که انتظار چنین نقدی از آنان برود. هنرمندان آبسترهساز هرگز نمیدانند که (چرا و چگونه) به این اثر رسیدهاند ولی هنر انتزاع و تجرید، دارای هدف و مقصودی کاملاً معنیدار و غایتی اخلاقی-انسانی است. «انتزاع» مصدر اسم فاعل منتزع بوده و به معنی «جدا شدن و خلاصه شدن» است، از همین رو با معنی تجرید میتواند مفهوم نزدیک داشته باشد؛ چون تجرید نیز به معنی «مجردشدن، رها بودن و تنهایی جستن» است و به لحاظ اخلاقیات انسانی هنر انتزاعی دارای غایات انسانی بوده و پویشی هدفمند دارد. باید یادآور شوم که هنرهای انتزاعی و تجریدی، از جمله آثار مادی بوده به همین لحاظ، دنیوی بودن اینگونه آثار کاملاً مشخص و معلوم است. در کل، هنرهای انتزاعی به آثاری گفته میشود که قصد دارند فرم یا شکل مورد نظرشان را تا به حدی خلاصه و تجزیه کنند که از اسم اصلی آن شىء دور نشوند و قبل از اینکه آن شىء مورد نظر به نهایت خلاصه شدن برسد، دست از کار میکشند و دیگر آن شىء را خلاصه و تجزیه نمیکنند.
هنر «آبستره» به دو دورهٔ تاریخی تقسیم میشود. دورهٔ ابتدایی آن از سال ۱۹۱۰٫م آغاز شد و تا سال ۱۹۱۶٫م ادامه یافت. در این مرحله هنر آبستره شامل یک روند ضد طبیعت بود. دورهٔ بعدی از سال ۱۹۱۷٫م شروع گردید و با جنبش «دستایل هلند» همراه شد و تا به حال راه ویژهٔ خود را پیموده است. اولین اثر نقاشی آبستره در سال ۱۹۱۰٫م توسط هنرمندی روسی به نام «واسیلی کاندینسکی» (۱۸۶۶-۱۹۴۴ م.) بهوجود آمد.
این اثر بهوسیلهٔ آبرنگ با سطوحی رنگین و با حالتی دینامیک، بدون توجه به جنبهٔ نمایشی آنها کشیده شده است. در همین سال کاندینسکی کتاب معروف خود به نام «روحانیت در هنر» را به منظور توجیه کردن نکات استتیکی، جهتیابی جدید هنر نقاشی، به رشتهٔ تحریر در آورد. این اولین کتابی بود که در زمینهٔ هنر آبستره نگاشته شد. چیزی که کاندینسکی را متوجه هنر آبستره نمود، ابتدا یک دامن خوشرنگ و سپس یکی از تابلوهای خودش بود که تصادفاً به صورت وارونه در کنار کارگاهش قرار داشت. تحت این شرایط کاندینسکی در نگاه اول با تابلویی روبرو گردید که دارای رنگآمیزی جالب و چشمگیری بود و وی قبلاً آن را نمیشناخت. همین تابلو وارونه نکته اصلی هنر آبستره را برایش روشن کرد. پس او چنین نتیجه گرفت که در یک تابلو رنگها و فرمها هستند که به صورت مجرد نقش اصلی را ایفا میکنند. اما آنچه که موجب کشف اصول زیباییشناسی توسط کاندینسکی گردید مطالعات و جستجوهایش در زمینهٔ موسیقی بود. وی اولین طرحهای خود را با نام «بدیهه سرایی» و آثار کاملترش را تحت عنوان «ترکیب» اسمگذاری کرد. آثار نقاشی کاندینسکی بسیار متنوع و به شکلهای متفاوتی عرضه شدهاند. آثارش در ابتدا برای بیننده دارای ارزش نمایشی است و سپس با ارزش ساختمانی جلوه میکند. زیرا بهوسیلهٔ شکلهای کوچک هندسی پوشیده از رنگهای شدید به وجود آمدهاند؛ لذا از نظر بصری مانند اشیای قیمتی بهنظر میآیند. کاندینسکی دربارهٔ اثر هنری چنین استدلال نموده است که «رنگ» و «شکل» فینفسه عنصرهای زبانی را تشکیل میدهند که برای بیان (عاطفه)، کافیاند و اینکه به همانگونه که صورت موسیقایی مستقیماً بر روان اثر میکند، رنگ و شکل نیز همان کیفیت را دارد. تنها نکتهٔ لازم این است که رنگ و شکل را باید به حالتی ترکیب کرد که به حد کفایت، عاطفهٔ درونی را بیان کند و به حد کفایت آن را به نگرنده انتقال دهد. ضرورتی ندارد که به رنگ و شکل «نمود جسمیت» یعنی جلوهٔ اشیاء طبیعی را بدهیم. خود شکل، مبیّن معنی درونی است که متناسب با رابطهٔ هماهنگ آن با رنگ، دارای درجات شدت و ضعف است.
هنر آبستره را که با هر گونه نمایش واقعی از موضوعات، سر ستیز دارد میتوان به دو نوع تقسیم کرد؛ نوع اول شامل آثار هنرمندانی میشود که صرفاً به رنگ و فرم توجه دارند و این دو عنصر تجسمی را تنها به خاطر جلوههای مجرد آنها بهکار میگیرند. در تابلوهای این نقاشان، اشکال و نقوش هیچگونه شباهتی با نمونههای طبیعت و عالم واقع آنها ندارند. رنگها نیز از رنگهای طبیعت پیروی نمیکنند و از رنگ تنها به خاطر خود رنگ و از فرم صرفاً به خاطر فرم استفاده میشود. نوع دوم شامل آثار نقاشانی است که رنگ و فرم را علاوه بر جلوههای مجرد هر یک، با توجه به معانی و مفاهیم آنها بکار بردهاند. در این روش رنگها و فرمها بدون آنکه موضوع یا شیء را به نمایش در آورند، حالات عاطفی خاصی را برای بیننده ایجاد میکنند. چنانچه مثلاً رنگ قرمز و نارنجی میتوانند برای انسان حالات هیجان و شور و التهاب ایجاد کنند و برعکس، رنگهای سبز و آبی آرامشبخش و تسکیندهنده هستند، فرمها نیز به نوبهٔ خود چنین حالات روانی ایجاد میکنند. این قبیل آثار را به نام «آبسترهٔ اکسپرسیونیسم» مینامیم.
بداههسازی کاندینسکی، طلیعهٔ هنر غیر رسمی (Informal) عصر حاضر است (از ۱۹۴۵ به بعد) و ترکیببندیهای او درآمدی بر هنر کنستراکتیویسم (Constructivism) میباشد. در سال ۱۹۱۲٫م «کوپکا» هنرمند چکوسلواکی نیز آثار آبسترهٔ خویش را به نمایش در آورد. وی از اولین نقاشانی بود که با الهام از موسیقی به نقاشی پرداخت و لذا برخی از تابلوهای خود را به نامهای «فوگ قرمز و آبی رنگ مایههای گرم» نامید. او در حدود سال ۱۹۲۰٫م با همکاری چند هنرمند دیگر از جمله «بلان گاتی» و «والنسی» گروهی را تشکیل داد.
از نقاشان دیگر که با گرایش به سوی هنر آبستره آثاری به وجود آورد «روبر دلونه» بود. دلونه آثار شعرگونه خود را با توجه به رنگهای خالص به وجود آورد. خود او در مورد نقاشیهایش از «فرم- سوژه» نام میبرد.
میتوان گفت نهضت هنر آبستره مربوط به یک منطقهٔ خاص نبود؛ این شیوه در تمام کشورهای دنیا طرفدارانی داشت که هر یک به ترتیبی جداگانه به فعالیت مشغول بودند و در عین حال از یکدیگر تأثیر میپذیرفتند. «مورگان روسل» و «مک دونالد رایت» از نقاشان آمریکایی بودند که از «روبر دلونه» الهام گرفتند. این دو از سال ۱۹۱۳٫م به بعد در این شیوه آثاری به وجود آوردند. در فرانسه و آلمان نیز بهطور همزمان هنر آبستره به وجود آمد اما جنبش هنر آبستره در روسیه با کیفیتی برتر نمودار شد؛ به ترتیبی که بسیاری از نوابغ این جنبش از این سرزمین برخاستند. تعداد نقاشانی که تحت این شیوه، نقاشی نمودهاند بسیارند. در میان آنها هستند نقاشانی که با آثارشان گرایشهای دیگری به وجود آوردهاند و به ترتیبی مبتکر و معرف شیوههای جدیدتری، در رابطه با هنر آبستره میباشند. این شیوهها عبارتاند از «تاشیسم»، «سوپره ماتیسم»، «نئوپلاستیسیسم» و «کنستراکتیوسیم».
دو مسیر عمده در هنر مدرن وجود دارد. مسیر اول – که پایههای آن قبل از آغاز قرن بیستم در اروپای غربی بهویژه در فرانسه ریخته شد- تحت عنوان کوبیسم نامگذاری گردید. مسیر دوم که بیشتر متعلق به قرن حاضر است و با عنوان هنر «آبستره» از روسیه آغاز شد که خود نیز به نحوی، از کوبیسم متأثر گردیده است. هدف نهایی کاندینسکی پایهگذار سبک آبستره این نبود که نقاشی را از محتوا پاک کند بلکه هدف او این بود که «قالبی مجرد برای تجریدات ذهنی خویش بیافریند. زیرا همانطور که حس رفعتجویی هنرمندان «گوتیک» موجب شد که معماری گوتیک مفهوم «عناصر عمودی» خود را کشف کند. به همانگونه نیز کاندینسکی تبیین آرمانهای عقیدتی خویش را در ریتمهای ویژه فرم و رنگ جستجو میکرد. کیفیت پویای عناصر، «تم» اصلی آثار کاندینسکی را تشکیل میداد. ولی این پویایی، بیشتر ناشی از حرکتی خود به خودی و درونی بود تا جنبشی آیندهگرا. لذا در آثار او همهچیز در روحانیت، حرکتی پیوسته و فضایی بیکران مستغرق است و هیچچیز را یارای گریز از این هستی هماهنگ و موزون نیست؛ «کل» به «جزء» رجحان اساسی آثار وی است و پل کله که در این باره میگوید: «هنر، مرئی کردن نامرئی است». یا به عبارت دیگر «هنر، کشف کششهای ناشی از جهان مرئی و امکانات اسرارآمیز بشر است که فقط روحاً میتوان آنها را حس و لمس کرد»…
منابع:
۱- فلسفه هنر معاصر، هربرت رید، محمد تقی فرامرزی، انتشارات نگاه، چاپ دوم ۱۳۷۴
۲- سبکها و مکتبهای هنری، ایان چیلورز- هارولد آزبورن و دیگران، فرهاد گشایش، انتشارات محیا، چاپ اول ۱۳۸۰
۳- سبکهای هنر از امپرسیونیسم تا اینترنت، کلود ریچارد، نصرالله تسلیمی، انتشارات بهمن، چاپ اول زمستان ۱۳۸۳
۴- انگیزشهای اجتماعی در پیدایش مکتبهای هنری (از کلاسیزم تا مدرنیسم)، اصغر فهیمیفر، انتشارات فلق، چاپ اول پاییز ۱۳۷۴
کنستراکتیویسم، مکتب متداولی بود که بنیانگذار حرکتهای هنری و معماری روسیه بود و در اصل از کوبیسم الهام گرفت . هنرمندان این سبک با تاکید بر ساختار شکل و فرم، بیان مکانیت و زمانیت فضا، تداوم و استمرار فضای درونی با پیرامون، درصدد ایجاد آثار هنری، بر مبنای اصول و فنون مدرن مهندسی هستند
هنرمندان برجسته: ولادیمیر تاتلین، نائوم گابو، آنتوان پوسنر، الکساندر رودچنکو
روکوکو
وازه روکوکو از وازه فرانسوی ( Rocaille ) روکای به معنی سنگریزه گرفته شده است. این وازه مخصوصا به سنگریزه ها و صدف هائی اطلاق می شودکه در تزئین غارهای مصنوعی به کار می رود. روکوکو در حقیقت ادامه شیوه باروک بود که مخوصا درفضاهای داخلی با افراط در تزئینات و ریزه کاری توام بود. در نقاشی اثار انتوان واتو را اغازگر سبک روکوکو می دانند.
این نقاشی ها بسیار تزئین شده هستند و در آنها از رنگ های روشن و طرح های منحنی وار زیاد استفاده می گردد و از فرشتگان و سمبل های عشق به وفور استفاده می شود . پرتره نیز در این سبک معمول می باشد
در این شیوه – همانگونه که از نامش پیداست با نوعی واقع نمائی اغراق امیز روبرو هستیم. هنرمندان این سبک می کوشند تا در باز نمائی عینی موضوعات با دوربین عکاسی به رقابت بپردازند و از ان پیشی گیرند.
مینیاتور ایرانی
مینیاتوردر لغت به معنی کوچکتر نشان دادن است .در نقاشی های مینیاتور، تصاویر، شباهتی با عالم واقعی ندارند. حجم و سایه روشن هم به کار نمی رود و قوانین مناظر و مرایا رعایت نمی شود. مناظر نزدیک، در قسمت پایین نقاشی و مناظر دور در قسمت بالای آن به تصویر در آمده است. تمام چهره ها به صورت “سه ربع” دیده می شوند و حدود آن را از بناگوش تا حدقه ی چشم مقابل است. البته گاهی هم چهره ها به صورت نیم رخ و به ندرت از پشت سر، تصویر شده است. هنرمند به کشیدن پیکرهای انسانی تاکید چندانی ندارد، بلکه علاقه ی او بیش از هر چیز به کشیدن لباس های فاخر بر تن شخصیت های تصویری خود است و گاهی برای نشان دادن شکل خاص پوشاک، دست و پا را می پوشاند، حتی گاه قامت را بلند تر نشان می دهد تا بهره گیری از امتیاز قبای بلند، مُیسر شود
کارخانه zahner (بررسی الگوها در معماری های فلزی)
معمار : کرافورد (Crawford Architets)
موقیعت : کانزاس سیتی ,میسوری (Kansas city,Missouri,USA)
پروژه سال : ۲۰۱۱
مهندس سازه : Wallace Engineering
مهندس مکانیک : M.E.Group , Inc
مهندس برق : M.E.Group , Inc
مساحت پروژه : ۶۲۰۰ sqf
دو دهه پیش شرکت A.Zahner منطقه ای برای تولید فلزات در کانزاس سیتی بود. امروزه آن به عنوان یک تولید کننده قطعات فلزی شکل برای معماران جهان از جمله فرانگ گری ، زاها حدید و رم کولهاس است.
Zahner تصمیم گرفت برای گسترش کارخانه خود با اضافه کردن ۶۲۰۰ sqf آنجا را تبدیل کند به بخش مورد استفاده قرار گرفته فضای مونتاژ بدون ستون با ارتفاع زیاد برای جابجایی اجسام با دو جرثقیل یزرگ ، و نیز ایجاد یک اتصال بدون درز به کارخانه موجود.
اجزای ساختمان از تیغه های عمودی DT ساخته شده از آلومینیوم نیم دایره شکل پرچ شده به ورق آلومینیوم . این تیغه ها در هر ۲۴ اینچ از مرکز با پانل های شیشه بصورت لایه لایه قرار گرفته اند.این پانل های شیشه به بنا شفافیت می بخشند و همچنین فعالیت های داخل را برای دیگران قابل رویت می کنند، و نور شمالی را به تمام فضا می تابانند.
تأثیر رنگ در طراحی داخلی
رنگ عاملی مهم در طراحی فضا می باشد. رنگ ها می توانند به شیوه های مختلف تاثیراتی بنیادین در زندگی بر جای گذارند که از جمله مهم ترین آنها می توان به تاثیر آنها بر احساسات اشاره کرد.
جهانی که انسان در آن زندگی می کند، متشکل از هزاران رنگ و تونالیته های مختلفی است که موجودات و اشیا را برای ما جذاب تر و حتی به گونه ای معنوی، عمیق تر نشان می دهند. هر کدام به سبب ویژگی های شیمیایی و روانشناسانه ای که دارا هستند، منبع مهمی از انرژی، در جهت فزونی سلامت و نشاط روح و روان در انسان ها به شمار می روند.جهانی تک رنگ، با تونالیته های محدودی را با طبیعت اطراف خویش مقایسه کنید و یا خود ساکن شهری سیاه و سفید بدانید، بدون هیچ کنتراستی و هیجانی. معنای زندگی تغییر یافته و سردی و مردگی بر همه جا حاکم می شود. فضایی بی روح و عاری از هر جنب و جوشی که تشنه جرعه ای رنگ است. مساله رنگ به سبب تاثیرات مهم روانشناسانه اش، در مقوله شهر و فضاهای معماری امری مهم به شمار می رود؛ تا بدانجا که تخصصی با عنوان رنگ بندی و رنگ شناسی فضاهای شهری در بین هنرمندان مطرح شده است. هماهنگی در رنگ مثل هماهنگی در نت های موسیقی است و از اهمیت ویژه ای در ایجاد هارمونی مناسب و چشم نواز به مانند قطعه موسیقی برخوردار است. برای رسیدن به اهدافی همچون کارکرد مناسب، زیبایی بصری، هارمونی فضایی، و تأثیر محیطی و روانی مؤثر و مثبت در طراحی داخلی، مستلزم استفاده هماهنگ، منسجم، معنیدار و زیبا از عناصر طراحی است. در یک طرح مطلوب همه عناصر و اجزاء در نسبت به تاثیرات کیفی و معنایی که به فضا اعمال می کنند در ارتباطی تنگاتنگ با هم قرار دارند. بر این اساس، موفقیت هر طرح بستگی کامل به چگونگی ترکیب عناصر و الگوهای سهبعدی فضا دارد. تجربه سالیان دراز کار با رنگ ثابت کرده است که رنگ ها نیز مثل انسان ها، از جهات مختلف با یکدیگر مرتبط اند و سلیقه ها و صفات مشترکی دارند و یا برعکس ناهموان و متضاد یکدیگرند. شاید تصور کنید که نارنجی و سرخ متضاد همند، در حالی که در دایره رنگ کنار هم قرار می گیرند و دارای هارمونی هستند. خریدن یک دایره رنگ، که در آن نحوه ارتباط رنگ ها و چیدمان آنها و رنگ های مکمل مشخص شده است و در اکثر فروشگاه های لوازم هنری وجود دارد، با ارزش است تا قبل از خریدن زرد گریپ فوروتی و سبز زیتونی برای رنگ کردن اتاق خواب، نگاهی به آن بیندازیم.
رنگ بندی اتاق ها و استفاده از مصالحی که بتواند خصوصیات رنگی و بافت مورد نظر ما را برآورده سازد بسیار مهم و در عین حال قدرت اعمال نفوذ بر تغییرات کالبدی فضا را نیز داراست؛ کارهایی که برای تعدیل و تقسیم بندی دیواره های رنگی انجام می گیرند می تواند به عنوان ایده ای برای تعیین کالبد فیزیکی فضای نیز عمل کند و جنبه های کاربردی طراحی را با معیارهای زیباشناختی همراه سازیم. به عنوان مثال مساله روشنایی و استفاده از نور طبیعی در طراحی یک اتاق بسیار مهم است ولی نحوه کنترل نور، انتخاب رنگ و مصالحی که نور را از خود عبور می دهند به خلاقیت و قدرت طراح در ایجاد هماهنگی که وی بین کارکرد روشنایی اتاق و مطلوبیت فضا بستگی دارد.
استفاده از چرخه رنگ، روشی مطمئن برای یافتن رنگ های متناسب با رنگ مورد نظر ماست. چرخه رنگ متشکل از دوازده رنگ است که سه رنگ قرمز، زرد و آبی در آن رنگ های اولیه و رنگ های میان آنها به عنوان رنگ های ثانویه شناخته می شوند. هر رنگ در این چرخه می تواند با رنگ های کناری خود که رنگ های هم خانواده اش محسوب می شوند و همچنین رنگ مقابلش که رنگ مکمل آن است به خوبی ترکیب شده نتیجه ای زیبا و موزون بیافریند. استفاده از رنگ های هم خانواده که در چرخه رنگ در کنار هم قرار گرفته و به اصطلاح همسایه هستند ترکیبی ملایم و هماهنگ را ایجاد می کند که نگاه بیننده را به راحتی از یکی به دیگری رهنمون می شود. استفاده از یک رنگ با میزان کمی از رنگ مکمل آن چنانچه به درستی و در اندازه های صحیح صورت گرفته باشد نتیجه ای درخشان و چشمگیر می آفریند و بر جذابیت مجموعه رنگی حاضر می افزاید و مانع غالب شدن کامل یک رنگ بر فضای اتاق می شود.
رنگ زمینه: رنگ زمینه رنگی است که در بزرگ ترین سطوح و به بیشترین میزان در یک فضا مورد استفاده قرار گرفته است مانند رنگ دیوارهای یک اتاق. رنگ زمینه، اغلب به عنوان پس زمینه ای برای سایر رنگ های به کار رفته در اتاق مورد استفاده قرار می گیرد و سایر رنگ ها مانند رنگ های آکسان یا متضاد را در خود جای می دهد.
رنگ های متضاد: تضاد باعث ایجاد وحدت و جذابیت در دیدار بصری شده و نیز عاملی برای انتقال اندیشه ها و احساسات به طریقه ای ساده تر به بیننده است. عنصر تضاد در برابرعنصر هماهنگی ضمن ایجاد لذت بصری باعث ایجاد تعادل می شود .رنگ های متضاد در کنار هم تاثیری چشمگیر بر بیننده باقی می گذارند چنان که حتی پس از بستن چشم ها این تاثیر تا مدت کوتاهی در ذهن بیننده باقی می ماند. این رنگ ها بهترین انتخاب ها برای فضاهایی هستند که کاربری کمتری دارند و شخص مدت زمان کمتری را در طول روز در آن می گذراند.
رنگ های مکمل: این رنگ ها که در چرخه رنگ در برابر یکدیگر قرار دارند در کنار هم نمایی چشمگیر و متعادل می آفرینند. این رنگ ها هرگز از یک خانواده نیستند و حداکثر تفاوت را با یکدیگر دارند. رنگ بنفش و سبز مغز پسته ای و نیز دو رنگ فیروزه ای و نارنجی دو نمونه بارز از رنگ های مکمل محسوب می شوند. برخی تصور می کنند نارنجی و سرخ متضاد هستند در حالی که در دایره رنگ کنار هم قرار می گیرند و دارای هارمونی هستند.
رنگ های سرد، گرم و خنثی :رنگ های موجود در چرخه رنگی از لحاظ تاثیری که بر روح، روان و بر ضمیر خودآگاه و ناخودآگاه ما می گذارند به سه دسته رنگ های گرم، سرد و خنثی تقسیم می شوند. رنگ های گرم به آن دسته از رنگ هایی گفته می شود که محرک سیستم عصبی هستند و احساسات ما را قوت بخشیده و تشدید می کنند. این رنگ ها همچنین رنگ هایی هستند که در همان برخورد نخستین، تعداد ضربان قلب و هیجانات ما و همچنین توان انتقال سلول های انرژی زا را در بدن انسان ها به شدت افزایش می دهند. تاثیرات اصلی این رنگ ها بر شاخه سمپاتیک سیستم خودکار عصبی است.
رنگ های گرم بر فعالیت روزمره زندگی ما می افزاید و به زندگی ضرباهنگ تند و شاد می بخشند. این رنگ ها فشار خون را بالا می برند، تنفس و ضربان قلب را تسریع بخشیده و گرمی و حرارت را به بیننده القا می کنند. رنگ های اصلی یا ترکیباتی از قبیل قرمز، نارنجی، زرد، سبز، قرمز- نارنجی، زرد – نارنجی(پرتقالی)، بنفش متمایل به قرمز (قرمز – بنفش) در زمره رنگ های گرم قرار می گیرند.
رنگ های سرد، رنگ هایی هستند که دارای تاثیرات آرام بخش بوده و حس لطافت، آرامش و کم تحرکی را به ما القا می کند. این رنگ ها که ترکیباتی از قبیل آبی – سبز (فیروزه ای)، سبز مایل به آبی، آبی – بنفش، بنفش متمایل به آبی( آبی – بنفش) و آبی را در خود دارند به طورمستقیم بر شاخه پاراسمپاتیک سیستم عصبی خودکار اثر می گذارند و موجب پایین آمدن فشار خون و کاهش سرعت تنفس و ضربان قلب می شوند. رنگ های سرد، ساده و بی تکلف هستند و انتخابی مناسب برای محیط کار و اتاق خواب که درآن به آرامش نیاز است به شمار می روند. به لحاظ بصری، رنگ گرم پیش می آید و رنگ سرد پس می نشیند.
رنگ های خنثی اعم از سیاه، سفید، خاکستری بژ و قهوه ای رنگ هایی هستند که در طیف رنگی و چرخه رنگ جایگاهی ندارند و از ترکیب رنگ های دیگر به وجود می آیند و اصولاً سیاه و سفید رنگ محسوب نمی شوند و خاکستری که از ترکیب سیاه و سفید به وجود می آید جزء دسته رنگ های خنثی است. به این دسته رنگ ها بی رنگ ها نیز می گویند. انتخاب رنگ های خنثی و ترجیح دادن مکرر آن به رنگ های دیگر از نظر روانشناسی نشانه ای از یک نقطه نظر منفی نسبت به زندگی است. کسانی که گرایش به این رنگ ها دارند معمولاً انسان های اندوهگین، افسرده و ناامید هستند اما این رنگ ها از خصوصیات مثبت هم در مواقعی برخوردار هستند از جمله اینکه بهترین انتخاب برای فضاهای آموزشی که در آن نیاز به تمرکز بیشتر برای دانش آموزان و آموزگاران وجود دارد، هستند.
رنگ های هم پرده: اینها رنگ هایی هستند مانند رنگ زرد پررنگ و آبی پررنگ. این رنگ ها لزوماً از یک خانواده نیستند بلکه هر دو دارای میزان مساوی از رنگ قرمز یا آبی هستند و هیچ یک بر دیگری غلبه نمی یابند. در ترکیب رنگ ها در کوراسیون توجه به این که رنگ ها در یک مکان خاص و در کنار سایر رنگ ها زیبا هستند، ضروری است. تنها عنصر علاقه نمی تواند به شما در رنگ آمیزی دکوراسیون کمک کند چون امکان دارد رنگی که شما برای اتاق نشیمن می پسندید در درازمدت موجب دلزدگی شده و مکان را برای شما غیر قابل تحمل کند بنابراین بهتر است قبل از هرگونه اقدامی برای تغییر چیدمان محیط سکونت خود هنگامی که رنگ های موردپسندتان را انتخاب کردید با استفاده از مداد رنگی، مداد شمعی، آبرنگ یا هر وسیله رنگ آمیزی دیگری که در اختیار دارید آنها را در کنار هم روی یک قطعه کاغذ سفید آزمایش کنید سپس به چرخه رنگ مراجعه کرده و با استفاده از آن رنگ مورد نظرتان را یافته و رنگ منتخب خود را در کنار آن امتحان کنید.
چنین عواملی در انتخاب رنگ برای بناها، دکوراسیون داخلی و مبلمان فضا، رویکرد های مختلفی را در طراحی ایجاد می کند. رنگ یکی از عوامل تعیین کنند سبک و سیاقی است که بدان طریق با محیط پیرامون خود ارتباط بر قرار می کنیم و بیشتر از هر عامل مستقل دیگری می تواند فضای کسالت بار و یکنواخت اطراف را به مکانی روح بخش مبدل سازد. عوض کردن رنگ دیوار ها می تواند بیش از تغییر مبلمان یا حتی ساختار یک اتاق، نتایج چشم گیری به بار آورد. تا کنون خانه های بسیاری به رنگ بژ و کرمی و تنالیته های آن رنگ آمیزی شده اند و رنگ استاندارد معمول برای خانه های جدید مگنولیایی است اما باید تصور نمود که در شرایط مختلف اجتماعی و به خصوص اقلیمی، چگونه باید از این رنگ ها استفاده کرد و یا دیوار هایی به رنگ های ملایم و نامحسوس مثل استخوانی، برای زندگی کردن بسیار مناسبند؛ اما ایجاد کنتراست در آنها با انتخاب رنگ های خاص در لوازم جانبی منزل و روکش ها و رومبلی ها باعث روح بخشی به فضا می شود.
در طراحی مرکز فرهنگی جدید شهر ۳XN با چالشی مواجه شد که ایجاد این ساختمان باید به اندازه کافی انعطاف پذیر و قوی برای ارائه یک چارچوب برای زندگی فرهنگی در هر دو مقیاس باشد.
معماران : ۳XN
محل پروژه : Molde در نروژ
پروژه سال : ۲۰۱۲
مساحت پروژه : ۵۸۰۰ متر مربع
پیمانکار : BRA, drende RA, sand AS
مهندس :Norconsult
خاکبرداری و خیابان بندی : شهرداری Molde
Molde یک شهر نروژی است که فقط ۲۵۰۰۰ نفر ساکن این منطقه هستند.اما هر جولای بزرگترین ستاره جاز و حدود ۱۰۰,۰۰۰ نفر از علاقمندان به جاز در جشنواره بین المللی جاز به این شهر می آیند.
در طراحی مرکز فرهنگی جدید شهر ۳XN با چالشی مواجه شد که ایجاد این ساختمان باید به اندازه کافی انعطاف پذیر و قوی برای ارائه یک چارچوب برای زندگی فرهنگی در هر دو مقیاس باشد.
فضایی برای برگزاری جشن ها در بالا و اطراف ساختمان قرار دارد که باید تحمل و ظرفیت افرادی که برای خوشحالی کردن که به آنجا می آیند را داشته باشد.
مرکز فرهنگی Plassen واقع در مرکز شهر Molde و مشرف به آبدره ها و کوهای اطراف است.
۳XN با استفاده بهینه از هر متر مربع بنا، عملکرد ساختمان را طوری ایجاد کرده که میتواند هر هنگام صد و صد هزار نفر را برای کنسرت ها و جشنواره و تئاتر جمع آوری کند.
سقف ها و پله های موجود در کنار ساختمان یک فضای باز را ایجاد کرده که می توانند چند هزار تماشاگر را در خود جای دهد.در طول روز فضای باز روی پشت بام ساختمان با چیدمان صندلی یک منطقه تفریحی با دیدگاه های پر زرق و برق را فراهم می کند.و همچنین یک نمایشگاه برای گالری عکس هایی از ساختمان وجود دارد. همچنین پله ها که در سمت دیگر ساختمان وجود دارد یک پیوند اساسی بین بالای شهر و پائین ولسوالی می باشد.
ساختمان Plassen یک ساختمان جمع و جور و خالص می باشد. اما شکل دادن به این ساختمان باعث شده در حال حاضر خیلی انعطاف پذیر و جادار به نظر می آید بدو ن اینکه خیلی بزرگ باشد.
جان Ammundsen تاکید کرده که ساختمان حدود ۶۰۰۰ متر مربع در سه طبقه باشد که بتواند با جزئیات نسبتا کوچیک اطراف خودش را وفق دهد.
سطح بیرونی ساختمان از سنگ گرانیت روشن است که تک رنگ می باشد اما در هنگام شب نور قرمز رنگ گرمی از قسمت های داخلی ساختمان (سالن کنسرت ، کتابخانه و فضای نمایشگاهی) به اطراف پخش می شود که یک تضاد با رنگ روشن ساختمان ایجاد می کند.
این ساختمان خیلی از چالش هایی که این شهر برای یک مدت طولانی با آن روبرو بوده است را حل کرد. علاوه بر این که این مرکز فرهنگی برای هنرمندان و مخاطبان سالن های کنسرت واقعی را دارد. همچنین عملکرد فضاهای باز آن که از اطراف به شهر، کوه ها و آبدره های اطراف مشرف است آن را منحصر بفرد کرده. همچنین ساختمان یک مرکز اجتماعی در مرکز شهر Molde می باشد.
روند طراحی
پلان ها
نما و مقطع
همه ما در زندگی روزمره با نمونه های زیبا و دیدنی علم و هنر معماری برخورد داریم. اما از منظر یک عکاس، ثبت ویژگی ها و عناصر خاص معماری یک سازه و ترکیب آن با ملزومات یک عکس حرفه ای،با کیفیت بالا و جذاب کمی مشکل است.
معماری از دیرباز یکی از سوژه های مهم در هنر عکاسی بوده است. همه ما در زندگی روزمره با نمونه های زیبا و دیدنی علم و هنر معماری برخورد داریم. اما از منظر یک عکاس، ثبت ویژگی ها و عناصر خاص معماری یک سازه و ترکیب آن با ملزومات یک عکس حرفه ای،با کیفیت بالا و جذاب کمی مشکل است. ویژگی مشترک این عکسها، همانا ثبت یک اثر معماری بی نظیر در قالب یک عکس زیبا و تأثیر گذار است.
طراحی معماری آپارتمان جالب در پاریس
طراحی معماری آپارتمان سبد در پاریس / OFIS معماران
معماران: OFIS معماران
محل سکونت: پاریس ، فرانسه
تیم طراحی: ROK عمان، Spela Videcnik، رابرت جانز، Martincic جانز، آندره Gregoric، لینز Janja دل، لویی Geiswiller، Hyunggyu کیم، Chaewan شین، Jaehyun کیم، ارین Durno، خاویر کاررا، Fimmano جولیانا، Jolien Maes، لین وی
پروژه سال: ۲۰۱۲
مساحت پروژه: ۹۳۱٫۰ متر مربع
مساحت سایت: ۱
۹۸۱ متر مربع
کارفرما: Regie Immobiliere د لا Ville پاریس
بودجه: ۱۷٫۵ M €
طراحیWirl
کشیدگی های عضلانی پیکره در جهات گوناگون سبب ایجاد مکان هایی برای توقف ونشستن شده است . سطوح پویا خمیده شده و به صورت یکپارچه پیچ می خورد . برجستگی ها فضاهایی برای نشستن و امتداد ها در فرم ، موقعیت های برای تکیه دادن فراهم می کند .حفره ها با اندازه های مختلف امکان ورود به داخل برای بازدید کنندگان از تمام ابعاد را فراهم می کند . در حالی که همه توسط یک توده انبوه نیرو های چرخشی برخاسته از زمین احاطه شده است .طراحی این پیکره با استفاده از نرم افزار های سه بعدی صورت گرفته است .که از هندسه های خمیده پیچیده ارگونومیکی شکل گرفته به گونه ای که تعامل میان مبلمان شهری و فضای عمومی را فراهم می کند.
Wirl
معمار: Zaha Hadid
مکان : هنگ کنگ
کانسپت : شتاب نیرو در درون فرم الاستیکی
اغلب مردم عکاسى را وسیلهٔ ثبت لحظهها مىدانند؛ اما برخى عکاسان آنرا به مثابهٔ یک ابزار هنرى بىنظیر یافتند که مىتواند در خدمت بیان هنرى قرار گیرد. از اینرو عکاسى چیزى وراى ثبت موضوع مىتواند باشد. در آغاز اغلب عکاسان از هنرهاى نقاشى و مجسمهسازى دوران خود تقلید مىکردند. بعدها عکاسى گرایشها و شاخههاى متعددى پیدا کرد و هنرمندان هر شاخه بهطور تخصصى به کار پرداختند؛ مثل عکاسان مستند، عکاسان هنری، تبلیغاتی، زیرآب …
هنرى
تبلیغاتى
فتوژورنالیسم (روزنامهاى)
نمایشى
معمارى
مستند
هوایى
فضایى
ورزشى
زیر آب
مستند – اجتماعی
دیجیتالى
هنرى
عکاسى هنرى هنر نشانهسازى یا هنر طراحى نور است که تاریخ پربارى دارد. خصوصاً در انگلستان که عکاسى در واقع ادامهٔ فعالیت پیشگامانى نظیر “بلیام هنرى فوکس تالبوت”، اچ. پى رابینسون، اسکار گوستاوریجلند، جولیا مارگارت کامرون و … بوده است و از دوربین براى خلق اثرى هنرى بهره گرفته شده استاز مهمترین اصول درک یک اثر هنرى داشتن تجربهٔ شخصى و دریافت محتوا از طریق شکل ظاهرى قوى و جذاب و توجه به اثر است. قدرت انتقال مفاهیم بدون کلام، در عکس یک رویداد هنرى منحصر بهفرد را بیان مىکند در نیمهٔ دوم قرن بیستم، روشهاى زیبایىشناسى به شکلهاى گوناگون ادامه یافت که شامل نمایش دقیق و عینی، عکاسى مستقیم، عکاسى مطبوعات براساس علائق شخصی، پیکتورالیسم نو و … مىباشد.
تبلیغاتى
شاخهاى است از عکاسى که در آن عکسهایى براى تبلیغ، رونق دادن به فروش، ارائه خدمات و آگاه کردن مردم گرفته مىشود. قبل از اختراع چاپ ماشینی، عکس بهوسیله هنرمند طراحى مىشد تا آماده چاب در روزنامهها و مطبوعات شود. پس از اختراع فیلم رنگی، مدتها طول کشید تا چاپ مکانیکى عکسهاى رنگى در سطح گسترده امکانپذیر شودبا پیشرفت در زمینهٔ تکنولوژى چاپ عکس، تقاضا براى عکسهاى تبلیغاتى افزایش یافت و چاپ در سطح انبوه، موجب کاهش هزینه شد. امروزه شاهد تنوع و کثرت پوسترها، بروشورهاى تبلیغاتی، بیل بوردها و عکسهاى تبلیغاتى در روزنامهها و مجلات هستیم. این تبلیغات در عرصهٔ تلویزیونى نیز در همین مجموعه قرار دارد
فتوژورنالیسم (روزنامهاى)
عبارت فتوژورنالیسم اولین بار در سال ۱۹۲۴ م توسط فرانک لوترمرت، رئیس دانشگاه میسورى بهکار گرفته شد. فتوژورنالیسم یعنى اتحاد کلامى لغت و تصویر براى ایجاد یک ارتباط قوى و مؤثر. گرچه روزنامهنگاران با استفاده از دوربین عکاسی، تصویر را براى بیان بیشتر گزارش، ارائه مىدهند. اما امروزه عکسهایى در این موضوع تهیه مىشود که نیاز به همراهى بیش از اندازهٔ متن و یا زیرنویس ندارد. بلکه لازم است پنج اصل معروف “چه کسی، چه وقت، کجا، چرا و چگونه” در آنها مراعات شود.
نمایشى
عکسهاى نمایشى لحظههاى ثابتى از صحنه بازى در یک نمایش را به ثبت مىرسانند. هدف بازنمایى هیجان صحنهٔ نمایش و فیلم است. این عکسها باید دقیق و واضح و با تمام جزئیات باشند. معمولاً این عکسها در حین تمرینات گرفته مىشوند تا در روزنامهها و یا براى تماشاگران در سالن نمایش، ارائه شوداز عکاسى نمایشى براى تبلیغات، روزنامهنگارى و چاپ پوستر بهره گرفته مىشود و براى چاپ آنها از نسخهٔ اصلى استفاده مىشود. در این عکسها، حال وهواى بازى و نمایش نشان داده مىشود؛ و اینکه نمایش کمدی، تراژدی، کلاسیک، عامهپسند و یا گونهاى دیگر است. این عکسها باعث ایجاد علاقه براى تماشاى نمایش مىشود
معمارى
عکسهایى را در بر مىگیرد که از نماى کلى بناها یا ساختمانها، بخشهاى بیرونى و درونى را ثبت مىکند. همچنین عکاسى از بناهاى تاریخى و پلها، برجها، طاقها، دیوارها و مجسمهها در این شاخه از عکاسى مىگنجد وظیفهٔ اصلى عکسهایى که به عکاسى معمارى مىپردازند، این است که بناها را همانطور که هستند، بر سطح دو بعدى نمایش دهند
مستند
عکاسى مستند، نمایش دنیاى واقعى است که بهقصد القاء مطلبى مهم به بیننده بهوجود آمده استعکاسى مستند بر نمایش غیردستکارى شده و واقعى موضوع براى یک قصهٔ از پیش تعیین شده با کادربندی، موضوع مستقیم و صریح و به دور از تعصب و تحریف مىباشد. در عکاسى مستند، عکسبردارى واضح و صادقانه از موضوعهاى مقابل دوربین با بررسىهاى متعدد و متفاوت از دیدگاههاى گوناگون و در مواردى نیز همراه با بکار بردن اصول زیبایىشناسى عکسهاى لحظهاى اهمیت بسزایى دارد درک این نکته که دوربین ضمن القاء حقیقت توانایى تفسیر و نقد آن را نیز دارد، منجر به آغاز دومین مرحله در تکوین تاریخ عکاسى مستند شد، پى بردن به قابلیتهاى دوربین در اینکه مىتواند به مثابهٔ آینهای، جامع را نشان داد، خود عرصهٔ تازهاى را پیشروى عکاسان نهاد
ورزشى
تقریباً همهٔ عکسهایى که در تمرینهاى پیش از مسابقه و عکسهائى که پس از مسابقه گرفته مىشود نیز عکس ورزش محسوب مىشوند. عملاً هر فردى در یک مسابقهٔ ورزشى مىتواند عکسهاى ورزشى بگیرد عکاسى ورزشى موضوعاتى مثل قهرمانپرورى ورزشکاران، تلاش آنها، شکستها و نظایر این را به تصویر مىکشد. و یا حتى عکسهایى از واکنشهاى بازیکنان و تماشاگران را ثبت مىکندکاسان ورزشى با دروبین خود، صحنههاى مختلف را در وضعیتهاى ایستاده، نشسته، درازکش و با بالا و پایین کردن ارتفاع دوربین خلق مىکنند
زیر آب
عکاسى زیرآب کلیهٔ تلاشهایى است که در جهت عکسبردارى (حتى فیلمبرداری) در زیر آب صورت مىگیرد. از عکسبردارى در استخر معمولى با کمک دوربین ضد آب گرفته تا عکسهاى حقیقى و علمى که با دستگاه کنترل از راه دور از اعماق دریاها گرفته مىشوددر دههٔ ۱۹۰۰ جک ویلیامسون، روزنامهنگار، عکاس و نویسندهٔ امریکایی، وسیلهاى اختراع کرد که سینماتوگرافى از زیر آب را عملى ساخت. این وسیله در ساختن اولین فیلم سینمایى تجارى به نام بیست هزار فرسنگ زیر دریا استفاده شدقبل از اختراع این دستگاه از دوربینهاى ساده درون جعبههاى ضد آب و یا در مراحل بعدى از دوربینهاى ضد آب استفاده مىشد. در سال ۱۹۲۷ مجله جغرافیاى ملی، اولین عکسهاى رنگى زیر آب را منتشر کرد. این عکسها توسط دکتر ویلیام لانگلى و چارلز مارتین تهیه شدندپیشرفت دستگاه تنفس غواصى در سال ۱۹۴۳ عکاسان را از حمل وسائل سنگین و دستوپاگیر رهایى داد و انگیزهٔ عکاسان براى ساخت و طراحى وسایل بهتر عکاسى زیرآب بیشتر شد
هوایى
پیش از بکارگیرى گیرندههاى تصویر دیجیتال، جمعآورى تصاویر هوایى از هواپیماها و سکوهاى فضایی، از مواد و محصولات عکاسى با کیفیت بالا و قدرت تفکیک بسیار عالى استفاده مىشد.گیرندههاى دقیقى تصاویر دیجیتال را در لحظهٔ گرفته شدن، به زمین مخابره مىکنند و نحوهٔ عملکرد، کاربردها، استفادههاى تصویرسازى هوایى را دچار تغییرات فراوانى کرده است. البته هنوز در مواقع ضرورى از دوربینها و فیلمهاى قابل ظهور و چاپ استفاده مىشود. از موارد استفاده و کاربردهاى تجارى تصویرسازى هوایى مىتوان، برنامهریزى شهرى و ناحیهای، جنگلداری، مطالعات محیط زیست و طبیعت، بررسى جمعیت، تولید محصولات کشاورزی، زمینشناسی، کشف منابع طبیعى و … را نام برد
فضایى
این نوع عکاسى اغلب براى توصیف تمام تصویرهایى بکار مىرود که از طریق قمرهاى مصنوعى به زمین ارسال مىشوند. همینطور اکثر تصاویرى ک با وسایل مختلف در فضا گرفته مىشوند و نیز بخشى از طیفهاى الکترومغناطیسى که بهصورت الکترونیکى ضبط مىشود و سپس به ایستگاههاى دریافت تصاویر در زمین انتقال مىیابند، نیز شامل این تعریف مىشوند
مستند – اجتماعى
عکاسى مستند – اجتماعى سبکى مشابه عکس مستند است؛ اما از ثبت و ضبط سادهٔ رویدادها فراتر رفته و بر نکتهاى قابل توجه در عکس تأکید مىکنداز عکاسان جامعهشناسان معروف مىهوان کارتیه برسون، ارنست هاس، بروس دیویدسون، لارى لاروس، ادى آدامز، یوجین ریچاردز و میلتون روگوین را نام برد. امروزه عکاسى مستند با هنر، علوم، جامعهشناسی، مردمشناسى و بسیارى از شاخههاى دیگر درآمیخته است
دیجیتالى
در دههٔ گذشته، هدف از عکاسى دیجتیال، رشد و پیشرفت روشهاى نمایشى ثبت و ضبط تصاویر موجود براى رقابت با کیفیت سنتى تصاویر تولید شده با “هالوژنهاى نقره” بوده است. اغلب به این نکته اشاره مىشود که عکاسى دیجیتال داراى مزایایى است که مىتواند از شیوههاى سنتى ممتاز شودبراى عکاسى دیجیتالى سه راه قابل دسترس وجود دارد: یکى استفاده از دوربینهاى الکترونیکى است که در این روش، تصاویر بهصورت علائم ویدئویى بر روى یک دیسک کوچک لغزان دو اینچى ضبط مىشود و هنگام استفاده از این علائم، به وضع و ترتیب دیجیتالى تبدیل مىشود. شیوۀ دیگر استفاده از نوعى دوربین دیجیتالى با قطع متوسط (۳۵ میلیمتری) است که انرژى نورى در لحظهٔ فشردن دگمهٔ شاتر به اطلاعات دیجیتالى تبدیل مىشود. این اطلاعات روى یک دیسک سخت قابل حمل و ضبط است تا بعداً توسط کامپیوتر، تغییر اصلاح و بازبینى گردد. آخرین روش با کمک اسکنر فیلم بوجود مىآید. اسکنر، تصویر اسلایدها یا نگاتیو را به تصاویر دیجیتالى با کیفیت عالى تبدیل مىکند
سخن گفتن درباره عکس ، با نوشتن راجع به آن متفاوت است ، هرچند که مسائلی را که در نقد باید درنظر گرفت برای هر دو فعالیت مشابهند. هنگامی که درباره عکس یا نمایشگاه عکسی سخن می گوییم ، باز نیاز داریم که آن را برای هم توصیف کنیم ، زیرا ممکن است هریک از ما ، چیزهایی را از طرق مختلف ببیند و بیابد. کماکان نیاز به تفسیر داریم و همچنین ارائه دلیل در تایید تفسیرهایمان لازم است.
معمولا در سخن گفتن غیر رسمی و خودمانی درباره عکس ، گرایشمان بر این است که فورا آشکار سازیم از چه چیزی خوشمان آمده و یا چه چیزی را نمی پسندیم. صحبت هایمان زمانی بمراتب بهتر و کاملتر می شوند که قضاوت هایمان را با توصیفی دقیق و تفسیری کامل همراه کنیم ، و علل و معیارهای قضاوت مان را توضیح دهیم و مشخص سازیم تفاوت اساسی بین سخن گفتن و نوشتن در این است که نوشتن معمولا فعالیتی است با تفکربیشتر و در تنهایی ، با فرض خواننده ای که در ذهن داریم. اما سخن گفتن معمولا مستلزم حضور شنونده است. هنگام نگارش ، مخاطبین دور هستند و در سخن گفتن ، مخاطبین حاضرند. در گفت و گوها ، واکنش های شنوندگان نسبت به افکاری که بیان می کنیم ، غالبا آنی هستند..
همه ما با پندارها و تصوراتی درباره عکاسی ، هنر، و زندگی ، از نمایشگاه های عکس دیدن می کنیم. چنانه این پندارها رابه زبان بیاوریم ، وارد بحث هایی راجع به نظریه عکاسی و شناخت و واقعیت اجتماعی خواهیم شد. مباحثات نظری بر پایه تصاویری خاص یا آثار عرضه شده در نمایشگاه ، حتی در گفتگوهای غیر رسمی و خودمانی هم می توانند جالب ، لذتبخش ، و برایمان ارزشمند باشند.
مباحثات درباره هنر و در حضور هنرمند
حضور هنرمندی که اثر مورد بحث را به وجود آورده ، روند بحث را تغییر می دهد. در حضور هنرمند ، ممکن است به دلایل زیادی نظرمان را ممیزی کنیم. مثلا چه بسا اثر را نپسندیم و در عین حال نخواهیم با بیان این مطلب ، هنرمند را آزرده سازیم. غالبا ترجیح می دهیم صحبت های ایشان را در مورد اثرش بشنویم ، تا آنکه نظر خویش را در این باره بیان کنیم.
می توانیم از هنرمندان نکاتی درباره آثارشان بیاموزیم که از هیچ منبع دیگری قابل دستیابی نیستند. در پاره ای از مواقع می توانیم از انگیزه های هنرمند ، ذهنیتش به هنگام ساخت آثار ، روش های کار کردنش ، منابع الهامش ، باورهایش در مورد هنر و جهان ، موضع گیری هایش در قبال سایر هنرمندان و جنبش ها ، شخصیت هنرمند و نحوه ارتباطش با بینندگان اثر با خبرشویم. اطلاعات راجع به بعضی یا تمامی این موضوعات ما را در درک و ارزیابی بهتر آثاری که بررسی می کنیم یاری می دهد. لیکن این نکته را نیز باید درنظر داشت که ما نمی خواهیم صرفا بر دیدگاههای هنرمندان نسبت به آثارشان ، متکی باشیم. هنرمندان آثار را پدید می آورند ، و ما آنها را تفسیر و ارزیابی می کنیم. هنرمند می تواند به میزانی قابل ملاحظه ما را در تفسیر و ارزیابی اثر کمک کند ، ولی اشتباه خواهد بود اگر تصور کنیم که هم اثر و هم معنایش از آن هنرمند است.
تفسیر هنرمند از اثر خود باید مانند تفسیر هر شخص دیگری از این اثر ، پاسخگوی برخی معیارها باشد: آیا مفهوم دارد؟ آیا بینش را نسبت به اثر ارتقا می بخشد؟ جالب است؟ با سایر تفسیرها تناقض می یابد؟ معقول و مستدل است؟ آیا علاوه بر اینکه از جانب هنرمند ابراز شده است ، دلایل کافی وجود دارد که آن را تفسیری خوب و قضاوتی ارزنده به شمار آوریم؟
در اینجا به پایان این سلسله از مطالب در مورد مقدمه ای بر نقد عکس می رسیم. دوستان می توانند برای یادگیری و تمرین بیشتر، به اندک کتاب هایی که موجود است مراجعه نمایند. نظر به اینکه از مطالب این سایت بهره ها برده ام ، و از آنجائیکه جای مطالب نظری بسیار در عکاسی ما خالی است ، تصمیم به جمع آوری و ارائه این نوشتار در این سایت گرفتم وامیدوارم که عزیزان خواننده ، خصوصا دوستانمان در بخش گالری عکاسی بتوانند بهره ای از آن ببرند.
نقد
منبع عمده برای این سلسله مباحث، کتاب “نقدعکس، درآمدی بر درک تصویر” نوشته تری برت با ترجمه آقایان عباسی و میرعباسی می باشد.
برای تمرین و نوشتن نقد عکس نکات زیر میتواند راهنما و گرهگشا باشد. تقسیم بندی بر اساس نظر تری برت در کتاب «نقد عکس» انجام گرفته است. تاکید میکنم این متن برای تمرین است. نقد عکس: سه گام برای نقد عکس ابتدا به پرسشهای زیر پاسخ دهید و سپس آنها را روی کاغذ بیاورید. مقالهای بنویسید که دارای مقدمه و مطلبی که حاصل ترکیب چهار عنصر زیر و سرانجام نتیجهگیری باشد. گام اول. توصیف: هر آنچه را می بینید فقط توصیف کنید: الف. عناصر: چه نوع خطوطی را میبینید؟ مستقیم، منحنی یا مورب یا…؟
• چه نوع شکلهایی میبینید؟ هندسی، غیرهندسی، یا …؟
• چه نوع بافتی میبینید؟ زبر، نرم، دانهدار، درشت، ریز، پرپشت، و …
• چه رنگهایی میبینید؟ روشن، تیره، درخشان، یا اصلا رنگی در کار نیست؟ یا …
• دامنههای خاکستری چگونهاند؟ پرکنتراست، کم کنتراست، تونهای گسترده خاکسترِی، و …؟
عناصر درون عکس چیستند؟ آدم، ساختمان، درخت؟ و … ب. طرح: به عناصر ترکیب بندی و سازماندهی هنری تصویر توجه کنید. عکس متوازن است؟ توازن موجود در عکس چگونه نشان داده شده است؟
• عکس متقارن است یا نامتقارن؟
• ریتم در عکس دیده میشود؟ این ریتم حاصل تکرار است؟ چه چیزی تکرار شده است؟ برای مثال ریتم حاصل تکرار خط، رنگ، شکل، یا چه چیز دیگر است؟
نقطه کانونی (وضوح) کجاست؟ چه چیزی را در نگاه اول مشاهده میکنید؟
• فضا چگونه است؟ ژرف، تخت، یا…؟
نقاط روشنتر در چه بخشهایی از عکس قرار گرفته است؟ (برای تشخیص بهتر چشمهایتان را نیمه باز کرده و از میان مژهها نگاه کنید.) • نقاط تیرهتر در چه بخشهایی از عکس قرار گرفته است؟ گام دوم. تفسیر (فقط از روی آنچه که دیدهاید عکس را معنا کنید. مقصود و معنای عکس چیست؟ گام یک سرنخها را به دست میدهد.)
• آیا عکاس به نسخهبرداری مستقیم از واقعیت پرداخته است؟
آیا عکاس میخواسته است به بیان احساس و عواطف بپردازد؟
• آیا عکاس به طرح و مبانی هنر توجه کرده است؟
• آیا عنوان عکس در باره مفهوم / یا مقصود عکس سرنخی به دست می دهد؟
در اغلب عکسها از این عبارات برای بیان مضمونها استفاده میشود: قدرت، زیبایی، محبت، جنون، هیجان، شجاعت، پررمز و راز، مرگ، غصه، آرامش، تنهایی، گرایش به عناصر هنری، گرایش به مبانی طراحی. گام سوم. ارزیابی (نتیجهگیری) ارزیابی کنید که: عکس تا چه حد در رساندن اندیشه و احساس موفق است. مفهوم رساست؟
آیا معانی متعددی قابل استنباط است؟
• هنرمند چگونه میتوانست پیام خود را بهتر برساند؟
• ارزیابی شما باید با بحث و استدلال همراه شود. عکس چرا موفق یا ناموفق است
میگویند طاق بستان برای ثبت جهانی آماده میشود. به همین علت ماشینهای سنگین و دستگاههای سنگشکن در چند قدمی نقشبرجستههای ساسانی، فعالیت میکنند. به همین علت جامعه باستانشناسی نسبت به این عمل واکنش نشانداده و خواستار پاسخگویی مسئولان شدهاست.
عملیات مرمتی در طاق بستان ادامه دارد و ماشینآلات سنگین و دستگاههای سنگشکن در یک قدمی آثار نقشبرجسته فعالیت میکنند. علیرغم اعلام نگرانیها از این روش مرمتی، هنوز پاسخ درستی از سوی مسئولان این پروژه داده نشدهاست. بر همین اساس جامعه باستانشناسی ایران با اعلام بیانیهای نسبت به این مسئله ابراز نگرانی کردهاند.
به گزارش CHN در بخشی از این بیانیه آمدهاست: «پرسش اساسی از مسؤولان میراث فرهنگی استان کرمانشاه این است که تا چه حد از بیخطر بودن اینگونه عملیات پیش از استفاده از ماشینآلات سنگین اطمینان حاصل شده است؟ تا چه حد جوانب مختلف این امر مهم با استفاده از نظرات کارشناسان از جمله باستانشناسان و کارشناسان حفاظت و مرمت سنجیده شده و در میان گذاشته شده است؟ و کارشناسانی که این برنامهها بر اساس نظر آنها انجام گرفته چه کسانی هستند و آیا از دانش و تجربه کافی در این زمینهها برخوردارند؟»
متن کامل بیانیه به این شرح است:در هفته های اخیر اخبار تخریبها، آسیبها و بیتوجهیها به آثار تاریخی-فرهنگی بیش از پیش به گوش میرسد. از آن جمله میتوان به مواردی چون آسیب به نقش برجستههای بَرمِ دِلَک و تنگ قندیل در استان فارس، نقش برجسته خانتختی در استان آذربایجان غربی و مجموعه باستانی تاق بستان در استان کرمانشاه اشاره کرد. اینگونه رویدادها در شرایطی اتفاق میافتد که هر سال بودجههای کلانی به حفاظت از آثار تاریخی-فرهنگی اختصاص مییابد.
اتفاقات ناگوار در مجموعه باستانی تاق بستان یکی از موارد قابل تأمل در این زمینه است. طی هفتههای اخیر اداره کل میراث فرهنگی استان کرمانشاه در چارچوب ساماندهی مجموعه باستانی تاق بستان اقدام به خاکبرداری در جلوی تاقها و نقشبرجستههای مجموعه تاق بستان کرده است.
اما بر اساس تصویرها و گزارشهای منتشر شده، این کار با استفاده از ماشینآلات سنگین و مته برقی و در فاصله بسیار نزدیک به تاقها صورت گرفته که امری کاملاً غیر معمول است. مسؤولان پروژه در پاسخ به ابراز نگرانی دوستداران و اهالی میراث فرهنگی، اعلام کردهاند که این کار پس از مطالعات اولیه و کارشناسی انجام یافته است! پرسش اساسی از مسؤولان میراث فرهنگی استان کرمانشاه این است که تا چه حد از بیخطر بودن اینگونه عملیات پیش از استفاده از ماشینآلات سنگین اطمینان حاصل شده است؟ تا چه حد جوانب مختلف این امر مهم با استفاده از نظرات کارشناسان از جمله باستانشناسان و کارشناسان حفاظت و مرمت سنجیده شده و در میان گذاشته شده است؟ و کارشناسانی که این برنامهها بر اساس نظر آنها انجام گرفته چه کسانی هستند و آیا از دانش و تجربه کافی در این زمینهها برخوردارند؟
«جامعه باستانشناسی ایران» انتظار دارد که مسؤولان محترم سازمان میراث فرهنگی در خصوص آسیبها و تخریبها به سنگ نگارههای باستانی توجه کافی نشان دهند و بهویژه انتظار میرود که اداره کل میراث فرهنگی استان کرمانشاه درباره عملیات خاکبرداری و برنامه حفاظتی در تاق بستان به نگرانیهای اهالی میراث فرهنگی و بهویژه باستانشناسان پاسخ گویند و در این باره روشنگری کنند.
«جامعه باستانشناسی ایران»، ضمن یادآوری مسؤولیتها و وظایف سازمان میراث فرهنگی در حفاظت از مواریث فرهنگی کشور، ضروری میداند که مسؤلان محترم در اجرای برنامههایی نظیر آنچه در تاق بستان اتفاق افتاده است، برای کاهش صدمات و آسیبهای احتمالی به آثار و سرمایههای فرهنگی، از متخصصان و کارشناسان صاحب نظر بهره کافی ببرند.
«جامعه باستانشناسی ایران» امیدوار است که مسؤولان میراث فرهنگی استان کرمانشاه در اسرع وقت درباره ابهامها و پرسشهایی که درباره روشهای غیر معمول خاکبرداری در مجموعه باستانی تاق بستان صورت گرفته، پاسخ گویند و روشنگری نمایند.