فرم های جدید
زبان: انگلیسی
دانلود در ادامه مطلب
کارخانه zahner (بررسی الگوها در معماری های فلزی)
معمار : کرافورد (Crawford Architets)
موقیعت : کانزاس سیتی ,میسوری (Kansas city,Missouri,USA)
پروژه سال : ۲۰۱۱
مهندس سازه : Wallace Engineering
مهندس مکانیک : M.E.Group , Inc
مهندس برق : M.E.Group , Inc
مساحت پروژه : ۶۲۰۰ sqf
دو دهه پیش شرکت A.Zahner منطقه ای برای تولید فلزات در کانزاس سیتی بود. امروزه آن به عنوان یک تولید کننده قطعات فلزی شکل برای معماران جهان از جمله فرانگ گری ، زاها حدید و رم کولهاس است.
Zahner تصمیم گرفت برای گسترش کارخانه خود با اضافه کردن ۶۲۰۰ sqf آنجا را تبدیل کند به بخش مورد استفاده قرار گرفته فضای مونتاژ بدون ستون با ارتفاع زیاد برای جابجایی اجسام با دو جرثقیل یزرگ ، و نیز ایجاد یک اتصال بدون درز به کارخانه موجود.
اجزای ساختمان از تیغه های عمودی DT ساخته شده از آلومینیوم نیم دایره شکل پرچ شده به ورق آلومینیوم . این تیغه ها در هر ۲۴ اینچ از مرکز با پانل های شیشه بصورت لایه لایه قرار گرفته اند.این پانل های شیشه به بنا شفافیت می بخشند و همچنین فعالیت های داخل را برای دیگران قابل رویت می کنند، و نور شمالی را به تمام فضا می تابانند.
تأثیر رنگ در طراحی داخلی
رنگ عاملی مهم در طراحی فضا می باشد. رنگ ها می توانند به شیوه های مختلف تاثیراتی بنیادین در زندگی بر جای گذارند که از جمله مهم ترین آنها می توان به تاثیر آنها بر احساسات اشاره کرد.
جهانی که انسان در آن زندگی می کند، متشکل از هزاران رنگ و تونالیته های مختلفی است که موجودات و اشیا را برای ما جذاب تر و حتی به گونه ای معنوی، عمیق تر نشان می دهند. هر کدام به سبب ویژگی های شیمیایی و روانشناسانه ای که دارا هستند، منبع مهمی از انرژی، در جهت فزونی سلامت و نشاط روح و روان در انسان ها به شمار می روند.جهانی تک رنگ، با تونالیته های محدودی را با طبیعت اطراف خویش مقایسه کنید و یا خود ساکن شهری سیاه و سفید بدانید، بدون هیچ کنتراستی و هیجانی. معنای زندگی تغییر یافته و سردی و مردگی بر همه جا حاکم می شود. فضایی بی روح و عاری از هر جنب و جوشی که تشنه جرعه ای رنگ است. مساله رنگ به سبب تاثیرات مهم روانشناسانه اش، در مقوله شهر و فضاهای معماری امری مهم به شمار می رود؛ تا بدانجا که تخصصی با عنوان رنگ بندی و رنگ شناسی فضاهای شهری در بین هنرمندان مطرح شده است. هماهنگی در رنگ مثل هماهنگی در نت های موسیقی است و از اهمیت ویژه ای در ایجاد هارمونی مناسب و چشم نواز به مانند قطعه موسیقی برخوردار است. برای رسیدن به اهدافی همچون کارکرد مناسب، زیبایی بصری، هارمونی فضایی، و تأثیر محیطی و روانی مؤثر و مثبت در طراحی داخلی، مستلزم استفاده هماهنگ، منسجم، معنیدار و زیبا از عناصر طراحی است. در یک طرح مطلوب همه عناصر و اجزاء در نسبت به تاثیرات کیفی و معنایی که به فضا اعمال می کنند در ارتباطی تنگاتنگ با هم قرار دارند. بر این اساس، موفقیت هر طرح بستگی کامل به چگونگی ترکیب عناصر و الگوهای سهبعدی فضا دارد. تجربه سالیان دراز کار با رنگ ثابت کرده است که رنگ ها نیز مثل انسان ها، از جهات مختلف با یکدیگر مرتبط اند و سلیقه ها و صفات مشترکی دارند و یا برعکس ناهموان و متضاد یکدیگرند. شاید تصور کنید که نارنجی و سرخ متضاد همند، در حالی که در دایره رنگ کنار هم قرار می گیرند و دارای هارمونی هستند. خریدن یک دایره رنگ، که در آن نحوه ارتباط رنگ ها و چیدمان آنها و رنگ های مکمل مشخص شده است و در اکثر فروشگاه های لوازم هنری وجود دارد، با ارزش است تا قبل از خریدن زرد گریپ فوروتی و سبز زیتونی برای رنگ کردن اتاق خواب، نگاهی به آن بیندازیم.
رنگ بندی اتاق ها و استفاده از مصالحی که بتواند خصوصیات رنگی و بافت مورد نظر ما را برآورده سازد بسیار مهم و در عین حال قدرت اعمال نفوذ بر تغییرات کالبدی فضا را نیز داراست؛ کارهایی که برای تعدیل و تقسیم بندی دیواره های رنگی انجام می گیرند می تواند به عنوان ایده ای برای تعیین کالبد فیزیکی فضای نیز عمل کند و جنبه های کاربردی طراحی را با معیارهای زیباشناختی همراه سازیم. به عنوان مثال مساله روشنایی و استفاده از نور طبیعی در طراحی یک اتاق بسیار مهم است ولی نحوه کنترل نور، انتخاب رنگ و مصالحی که نور را از خود عبور می دهند به خلاقیت و قدرت طراح در ایجاد هماهنگی که وی بین کارکرد روشنایی اتاق و مطلوبیت فضا بستگی دارد.
استفاده از چرخه رنگ، روشی مطمئن برای یافتن رنگ های متناسب با رنگ مورد نظر ماست. چرخه رنگ متشکل از دوازده رنگ است که سه رنگ قرمز، زرد و آبی در آن رنگ های اولیه و رنگ های میان آنها به عنوان رنگ های ثانویه شناخته می شوند. هر رنگ در این چرخه می تواند با رنگ های کناری خود که رنگ های هم خانواده اش محسوب می شوند و همچنین رنگ مقابلش که رنگ مکمل آن است به خوبی ترکیب شده نتیجه ای زیبا و موزون بیافریند. استفاده از رنگ های هم خانواده که در چرخه رنگ در کنار هم قرار گرفته و به اصطلاح همسایه هستند ترکیبی ملایم و هماهنگ را ایجاد می کند که نگاه بیننده را به راحتی از یکی به دیگری رهنمون می شود. استفاده از یک رنگ با میزان کمی از رنگ مکمل آن چنانچه به درستی و در اندازه های صحیح صورت گرفته باشد نتیجه ای درخشان و چشمگیر می آفریند و بر جذابیت مجموعه رنگی حاضر می افزاید و مانع غالب شدن کامل یک رنگ بر فضای اتاق می شود.
رنگ زمینه: رنگ زمینه رنگی است که در بزرگ ترین سطوح و به بیشترین میزان در یک فضا مورد استفاده قرار گرفته است مانند رنگ دیوارهای یک اتاق. رنگ زمینه، اغلب به عنوان پس زمینه ای برای سایر رنگ های به کار رفته در اتاق مورد استفاده قرار می گیرد و سایر رنگ ها مانند رنگ های آکسان یا متضاد را در خود جای می دهد.
رنگ های متضاد: تضاد باعث ایجاد وحدت و جذابیت در دیدار بصری شده و نیز عاملی برای انتقال اندیشه ها و احساسات به طریقه ای ساده تر به بیننده است. عنصر تضاد در برابرعنصر هماهنگی ضمن ایجاد لذت بصری باعث ایجاد تعادل می شود .رنگ های متضاد در کنار هم تاثیری چشمگیر بر بیننده باقی می گذارند چنان که حتی پس از بستن چشم ها این تاثیر تا مدت کوتاهی در ذهن بیننده باقی می ماند. این رنگ ها بهترین انتخاب ها برای فضاهایی هستند که کاربری کمتری دارند و شخص مدت زمان کمتری را در طول روز در آن می گذراند.
رنگ های مکمل: این رنگ ها که در چرخه رنگ در برابر یکدیگر قرار دارند در کنار هم نمایی چشمگیر و متعادل می آفرینند. این رنگ ها هرگز از یک خانواده نیستند و حداکثر تفاوت را با یکدیگر دارند. رنگ بنفش و سبز مغز پسته ای و نیز دو رنگ فیروزه ای و نارنجی دو نمونه بارز از رنگ های مکمل محسوب می شوند. برخی تصور می کنند نارنجی و سرخ متضاد هستند در حالی که در دایره رنگ کنار هم قرار می گیرند و دارای هارمونی هستند.
رنگ های سرد، گرم و خنثی :رنگ های موجود در چرخه رنگی از لحاظ تاثیری که بر روح، روان و بر ضمیر خودآگاه و ناخودآگاه ما می گذارند به سه دسته رنگ های گرم، سرد و خنثی تقسیم می شوند. رنگ های گرم به آن دسته از رنگ هایی گفته می شود که محرک سیستم عصبی هستند و احساسات ما را قوت بخشیده و تشدید می کنند. این رنگ ها همچنین رنگ هایی هستند که در همان برخورد نخستین، تعداد ضربان قلب و هیجانات ما و همچنین توان انتقال سلول های انرژی زا را در بدن انسان ها به شدت افزایش می دهند. تاثیرات اصلی این رنگ ها بر شاخه سمپاتیک سیستم خودکار عصبی است.
رنگ های گرم بر فعالیت روزمره زندگی ما می افزاید و به زندگی ضرباهنگ تند و شاد می بخشند. این رنگ ها فشار خون را بالا می برند، تنفس و ضربان قلب را تسریع بخشیده و گرمی و حرارت را به بیننده القا می کنند. رنگ های اصلی یا ترکیباتی از قبیل قرمز، نارنجی، زرد، سبز، قرمز- نارنجی، زرد – نارنجی(پرتقالی)، بنفش متمایل به قرمز (قرمز – بنفش) در زمره رنگ های گرم قرار می گیرند.
رنگ های سرد، رنگ هایی هستند که دارای تاثیرات آرام بخش بوده و حس لطافت، آرامش و کم تحرکی را به ما القا می کند. این رنگ ها که ترکیباتی از قبیل آبی – سبز (فیروزه ای)، سبز مایل به آبی، آبی – بنفش، بنفش متمایل به آبی( آبی – بنفش) و آبی را در خود دارند به طورمستقیم بر شاخه پاراسمپاتیک سیستم عصبی خودکار اثر می گذارند و موجب پایین آمدن فشار خون و کاهش سرعت تنفس و ضربان قلب می شوند. رنگ های سرد، ساده و بی تکلف هستند و انتخابی مناسب برای محیط کار و اتاق خواب که درآن به آرامش نیاز است به شمار می روند. به لحاظ بصری، رنگ گرم پیش می آید و رنگ سرد پس می نشیند.
رنگ های خنثی اعم از سیاه، سفید، خاکستری بژ و قهوه ای رنگ هایی هستند که در طیف رنگی و چرخه رنگ جایگاهی ندارند و از ترکیب رنگ های دیگر به وجود می آیند و اصولاً سیاه و سفید رنگ محسوب نمی شوند و خاکستری که از ترکیب سیاه و سفید به وجود می آید جزء دسته رنگ های خنثی است. به این دسته رنگ ها بی رنگ ها نیز می گویند. انتخاب رنگ های خنثی و ترجیح دادن مکرر آن به رنگ های دیگر از نظر روانشناسی نشانه ای از یک نقطه نظر منفی نسبت به زندگی است. کسانی که گرایش به این رنگ ها دارند معمولاً انسان های اندوهگین، افسرده و ناامید هستند اما این رنگ ها از خصوصیات مثبت هم در مواقعی برخوردار هستند از جمله اینکه بهترین انتخاب برای فضاهای آموزشی که در آن نیاز به تمرکز بیشتر برای دانش آموزان و آموزگاران وجود دارد، هستند.
رنگ های هم پرده: اینها رنگ هایی هستند مانند رنگ زرد پررنگ و آبی پررنگ. این رنگ ها لزوماً از یک خانواده نیستند بلکه هر دو دارای میزان مساوی از رنگ قرمز یا آبی هستند و هیچ یک بر دیگری غلبه نمی یابند. در ترکیب رنگ ها در کوراسیون توجه به این که رنگ ها در یک مکان خاص و در کنار سایر رنگ ها زیبا هستند، ضروری است. تنها عنصر علاقه نمی تواند به شما در رنگ آمیزی دکوراسیون کمک کند چون امکان دارد رنگی که شما برای اتاق نشیمن می پسندید در درازمدت موجب دلزدگی شده و مکان را برای شما غیر قابل تحمل کند بنابراین بهتر است قبل از هرگونه اقدامی برای تغییر چیدمان محیط سکونت خود هنگامی که رنگ های موردپسندتان را انتخاب کردید با استفاده از مداد رنگی، مداد شمعی، آبرنگ یا هر وسیله رنگ آمیزی دیگری که در اختیار دارید آنها را در کنار هم روی یک قطعه کاغذ سفید آزمایش کنید سپس به چرخه رنگ مراجعه کرده و با استفاده از آن رنگ مورد نظرتان را یافته و رنگ منتخب خود را در کنار آن امتحان کنید.
چنین عواملی در انتخاب رنگ برای بناها، دکوراسیون داخلی و مبلمان فضا، رویکرد های مختلفی را در طراحی ایجاد می کند. رنگ یکی از عوامل تعیین کنند سبک و سیاقی است که بدان طریق با محیط پیرامون خود ارتباط بر قرار می کنیم و بیشتر از هر عامل مستقل دیگری می تواند فضای کسالت بار و یکنواخت اطراف را به مکانی روح بخش مبدل سازد. عوض کردن رنگ دیوار ها می تواند بیش از تغییر مبلمان یا حتی ساختار یک اتاق، نتایج چشم گیری به بار آورد. تا کنون خانه های بسیاری به رنگ بژ و کرمی و تنالیته های آن رنگ آمیزی شده اند و رنگ استاندارد معمول برای خانه های جدید مگنولیایی است اما باید تصور نمود که در شرایط مختلف اجتماعی و به خصوص اقلیمی، چگونه باید از این رنگ ها استفاده کرد و یا دیوار هایی به رنگ های ملایم و نامحسوس مثل استخوانی، برای زندگی کردن بسیار مناسبند؛ اما ایجاد کنتراست در آنها با انتخاب رنگ های خاص در لوازم جانبی منزل و روکش ها و رومبلی ها باعث روح بخشی به فضا می شود.
در طراحی مرکز فرهنگی جدید شهر ۳XN با چالشی مواجه شد که ایجاد این ساختمان باید به اندازه کافی انعطاف پذیر و قوی برای ارائه یک چارچوب برای زندگی فرهنگی در هر دو مقیاس باشد.
معماران : ۳XN
محل پروژه : Molde در نروژ
پروژه سال : ۲۰۱۲
مساحت پروژه : ۵۸۰۰ متر مربع
پیمانکار : BRA, drende RA, sand AS
مهندس :Norconsult
خاکبرداری و خیابان بندی : شهرداری Molde
Molde یک شهر نروژی است که فقط ۲۵۰۰۰ نفر ساکن این منطقه هستند.اما هر جولای بزرگترین ستاره جاز و حدود ۱۰۰,۰۰۰ نفر از علاقمندان به جاز در جشنواره بین المللی جاز به این شهر می آیند.
در طراحی مرکز فرهنگی جدید شهر ۳XN با چالشی مواجه شد که ایجاد این ساختمان باید به اندازه کافی انعطاف پذیر و قوی برای ارائه یک چارچوب برای زندگی فرهنگی در هر دو مقیاس باشد.
فضایی برای برگزاری جشن ها در بالا و اطراف ساختمان قرار دارد که باید تحمل و ظرفیت افرادی که برای خوشحالی کردن که به آنجا می آیند را داشته باشد.
مرکز فرهنگی Plassen واقع در مرکز شهر Molde و مشرف به آبدره ها و کوهای اطراف است.
۳XN با استفاده بهینه از هر متر مربع بنا، عملکرد ساختمان را طوری ایجاد کرده که میتواند هر هنگام صد و صد هزار نفر را برای کنسرت ها و جشنواره و تئاتر جمع آوری کند.
سقف ها و پله های موجود در کنار ساختمان یک فضای باز را ایجاد کرده که می توانند چند هزار تماشاگر را در خود جای دهد.در طول روز فضای باز روی پشت بام ساختمان با چیدمان صندلی یک منطقه تفریحی با دیدگاه های پر زرق و برق را فراهم می کند.و همچنین یک نمایشگاه برای گالری عکس هایی از ساختمان وجود دارد. همچنین پله ها که در سمت دیگر ساختمان وجود دارد یک پیوند اساسی بین بالای شهر و پائین ولسوالی می باشد.
ساختمان Plassen یک ساختمان جمع و جور و خالص می باشد. اما شکل دادن به این ساختمان باعث شده در حال حاضر خیلی انعطاف پذیر و جادار به نظر می آید بدو ن اینکه خیلی بزرگ باشد.
جان Ammundsen تاکید کرده که ساختمان حدود ۶۰۰۰ متر مربع در سه طبقه باشد که بتواند با جزئیات نسبتا کوچیک اطراف خودش را وفق دهد.
سطح بیرونی ساختمان از سنگ گرانیت روشن است که تک رنگ می باشد اما در هنگام شب نور قرمز رنگ گرمی از قسمت های داخلی ساختمان (سالن کنسرت ، کتابخانه و فضای نمایشگاهی) به اطراف پخش می شود که یک تضاد با رنگ روشن ساختمان ایجاد می کند.
این ساختمان خیلی از چالش هایی که این شهر برای یک مدت طولانی با آن روبرو بوده است را حل کرد. علاوه بر این که این مرکز فرهنگی برای هنرمندان و مخاطبان سالن های کنسرت واقعی را دارد. همچنین عملکرد فضاهای باز آن که از اطراف به شهر، کوه ها و آبدره های اطراف مشرف است آن را منحصر بفرد کرده. همچنین ساختمان یک مرکز اجتماعی در مرکز شهر Molde می باشد.
روند طراحی
پلان ها
نما و مقطع
همه ما در زندگی روزمره با نمونه های زیبا و دیدنی علم و هنر معماری برخورد داریم. اما از منظر یک عکاس، ثبت ویژگی ها و عناصر خاص معماری یک سازه و ترکیب آن با ملزومات یک عکس حرفه ای،با کیفیت بالا و جذاب کمی مشکل است.
معماری از دیرباز یکی از سوژه های مهم در هنر عکاسی بوده است. همه ما در زندگی روزمره با نمونه های زیبا و دیدنی علم و هنر معماری برخورد داریم. اما از منظر یک عکاس، ثبت ویژگی ها و عناصر خاص معماری یک سازه و ترکیب آن با ملزومات یک عکس حرفه ای،با کیفیت بالا و جذاب کمی مشکل است. ویژگی مشترک این عکسها، همانا ثبت یک اثر معماری بی نظیر در قالب یک عکس زیبا و تأثیر گذار است.
طراحی معماری آپارتمان جالب در پاریس
طراحی معماری آپارتمان سبد در پاریس / OFIS معماران
معماران: OFIS معماران
محل سکونت: پاریس ، فرانسه
تیم طراحی: ROK عمان، Spela Videcnik، رابرت جانز، Martincic جانز، آندره Gregoric، لینز Janja دل، لویی Geiswiller، Hyunggyu کیم، Chaewan شین، Jaehyun کیم، ارین Durno، خاویر کاررا، Fimmano جولیانا، Jolien Maes، لین وی
پروژه سال: ۲۰۱۲
مساحت پروژه: ۹۳۱٫۰ متر مربع
مساحت سایت: ۱
۹۸۱ متر مربع
کارفرما: Regie Immobiliere د لا Ville پاریس
بودجه: ۱۷٫۵ M €
طراحیWirl
کشیدگی های عضلانی پیکره در جهات گوناگون سبب ایجاد مکان هایی برای توقف ونشستن شده است . سطوح پویا خمیده شده و به صورت یکپارچه پیچ می خورد . برجستگی ها فضاهایی برای نشستن و امتداد ها در فرم ، موقعیت های برای تکیه دادن فراهم می کند .حفره ها با اندازه های مختلف امکان ورود به داخل برای بازدید کنندگان از تمام ابعاد را فراهم می کند . در حالی که همه توسط یک توده انبوه نیرو های چرخشی برخاسته از زمین احاطه شده است .طراحی این پیکره با استفاده از نرم افزار های سه بعدی صورت گرفته است .که از هندسه های خمیده پیچیده ارگونومیکی شکل گرفته به گونه ای که تعامل میان مبلمان شهری و فضای عمومی را فراهم می کند.
Wirl
معمار: Zaha Hadid
مکان : هنگ کنگ
کانسپت : شتاب نیرو در درون فرم الاستیکی
اغلب مردم عکاسى را وسیلهٔ ثبت لحظهها مىدانند؛ اما برخى عکاسان آنرا به مثابهٔ یک ابزار هنرى بىنظیر یافتند که مىتواند در خدمت بیان هنرى قرار گیرد. از اینرو عکاسى چیزى وراى ثبت موضوع مىتواند باشد. در آغاز اغلب عکاسان از هنرهاى نقاشى و مجسمهسازى دوران خود تقلید مىکردند. بعدها عکاسى گرایشها و شاخههاى متعددى پیدا کرد و هنرمندان هر شاخه بهطور تخصصى به کار پرداختند؛ مثل عکاسان مستند، عکاسان هنری، تبلیغاتی، زیرآب …
هنرى
تبلیغاتى
فتوژورنالیسم (روزنامهاى)
نمایشى
معمارى
مستند
هوایى
فضایى
ورزشى
زیر آب
مستند – اجتماعی
دیجیتالى
هنرى
عکاسى هنرى هنر نشانهسازى یا هنر طراحى نور است که تاریخ پربارى دارد. خصوصاً در انگلستان که عکاسى در واقع ادامهٔ فعالیت پیشگامانى نظیر “بلیام هنرى فوکس تالبوت”، اچ. پى رابینسون، اسکار گوستاوریجلند، جولیا مارگارت کامرون و … بوده است و از دوربین براى خلق اثرى هنرى بهره گرفته شده استاز مهمترین اصول درک یک اثر هنرى داشتن تجربهٔ شخصى و دریافت محتوا از طریق شکل ظاهرى قوى و جذاب و توجه به اثر است. قدرت انتقال مفاهیم بدون کلام، در عکس یک رویداد هنرى منحصر بهفرد را بیان مىکند در نیمهٔ دوم قرن بیستم، روشهاى زیبایىشناسى به شکلهاى گوناگون ادامه یافت که شامل نمایش دقیق و عینی، عکاسى مستقیم، عکاسى مطبوعات براساس علائق شخصی، پیکتورالیسم نو و … مىباشد.
تبلیغاتى
شاخهاى است از عکاسى که در آن عکسهایى براى تبلیغ، رونق دادن به فروش، ارائه خدمات و آگاه کردن مردم گرفته مىشود. قبل از اختراع چاپ ماشینی، عکس بهوسیله هنرمند طراحى مىشد تا آماده چاب در روزنامهها و مطبوعات شود. پس از اختراع فیلم رنگی، مدتها طول کشید تا چاپ مکانیکى عکسهاى رنگى در سطح گسترده امکانپذیر شودبا پیشرفت در زمینهٔ تکنولوژى چاپ عکس، تقاضا براى عکسهاى تبلیغاتى افزایش یافت و چاپ در سطح انبوه، موجب کاهش هزینه شد. امروزه شاهد تنوع و کثرت پوسترها، بروشورهاى تبلیغاتی، بیل بوردها و عکسهاى تبلیغاتى در روزنامهها و مجلات هستیم. این تبلیغات در عرصهٔ تلویزیونى نیز در همین مجموعه قرار دارد
فتوژورنالیسم (روزنامهاى)
عبارت فتوژورنالیسم اولین بار در سال ۱۹۲۴ م توسط فرانک لوترمرت، رئیس دانشگاه میسورى بهکار گرفته شد. فتوژورنالیسم یعنى اتحاد کلامى لغت و تصویر براى ایجاد یک ارتباط قوى و مؤثر. گرچه روزنامهنگاران با استفاده از دوربین عکاسی، تصویر را براى بیان بیشتر گزارش، ارائه مىدهند. اما امروزه عکسهایى در این موضوع تهیه مىشود که نیاز به همراهى بیش از اندازهٔ متن و یا زیرنویس ندارد. بلکه لازم است پنج اصل معروف “چه کسی، چه وقت، کجا، چرا و چگونه” در آنها مراعات شود.
نمایشى
عکسهاى نمایشى لحظههاى ثابتى از صحنه بازى در یک نمایش را به ثبت مىرسانند. هدف بازنمایى هیجان صحنهٔ نمایش و فیلم است. این عکسها باید دقیق و واضح و با تمام جزئیات باشند. معمولاً این عکسها در حین تمرینات گرفته مىشوند تا در روزنامهها و یا براى تماشاگران در سالن نمایش، ارائه شوداز عکاسى نمایشى براى تبلیغات، روزنامهنگارى و چاپ پوستر بهره گرفته مىشود و براى چاپ آنها از نسخهٔ اصلى استفاده مىشود. در این عکسها، حال وهواى بازى و نمایش نشان داده مىشود؛ و اینکه نمایش کمدی، تراژدی، کلاسیک، عامهپسند و یا گونهاى دیگر است. این عکسها باعث ایجاد علاقه براى تماشاى نمایش مىشود
معمارى
عکسهایى را در بر مىگیرد که از نماى کلى بناها یا ساختمانها، بخشهاى بیرونى و درونى را ثبت مىکند. همچنین عکاسى از بناهاى تاریخى و پلها، برجها، طاقها، دیوارها و مجسمهها در این شاخه از عکاسى مىگنجد وظیفهٔ اصلى عکسهایى که به عکاسى معمارى مىپردازند، این است که بناها را همانطور که هستند، بر سطح دو بعدى نمایش دهند
مستند
عکاسى مستند، نمایش دنیاى واقعى است که بهقصد القاء مطلبى مهم به بیننده بهوجود آمده استعکاسى مستند بر نمایش غیردستکارى شده و واقعى موضوع براى یک قصهٔ از پیش تعیین شده با کادربندی، موضوع مستقیم و صریح و به دور از تعصب و تحریف مىباشد. در عکاسى مستند، عکسبردارى واضح و صادقانه از موضوعهاى مقابل دوربین با بررسىهاى متعدد و متفاوت از دیدگاههاى گوناگون و در مواردى نیز همراه با بکار بردن اصول زیبایىشناسى عکسهاى لحظهاى اهمیت بسزایى دارد درک این نکته که دوربین ضمن القاء حقیقت توانایى تفسیر و نقد آن را نیز دارد، منجر به آغاز دومین مرحله در تکوین تاریخ عکاسى مستند شد، پى بردن به قابلیتهاى دوربین در اینکه مىتواند به مثابهٔ آینهای، جامع را نشان داد، خود عرصهٔ تازهاى را پیشروى عکاسان نهاد
ورزشى
تقریباً همهٔ عکسهایى که در تمرینهاى پیش از مسابقه و عکسهائى که پس از مسابقه گرفته مىشود نیز عکس ورزش محسوب مىشوند. عملاً هر فردى در یک مسابقهٔ ورزشى مىتواند عکسهاى ورزشى بگیرد عکاسى ورزشى موضوعاتى مثل قهرمانپرورى ورزشکاران، تلاش آنها، شکستها و نظایر این را به تصویر مىکشد. و یا حتى عکسهایى از واکنشهاى بازیکنان و تماشاگران را ثبت مىکندکاسان ورزشى با دروبین خود، صحنههاى مختلف را در وضعیتهاى ایستاده، نشسته، درازکش و با بالا و پایین کردن ارتفاع دوربین خلق مىکنند
زیر آب
عکاسى زیرآب کلیهٔ تلاشهایى است که در جهت عکسبردارى (حتى فیلمبرداری) در زیر آب صورت مىگیرد. از عکسبردارى در استخر معمولى با کمک دوربین ضد آب گرفته تا عکسهاى حقیقى و علمى که با دستگاه کنترل از راه دور از اعماق دریاها گرفته مىشوددر دههٔ ۱۹۰۰ جک ویلیامسون، روزنامهنگار، عکاس و نویسندهٔ امریکایی، وسیلهاى اختراع کرد که سینماتوگرافى از زیر آب را عملى ساخت. این وسیله در ساختن اولین فیلم سینمایى تجارى به نام بیست هزار فرسنگ زیر دریا استفاده شدقبل از اختراع این دستگاه از دوربینهاى ساده درون جعبههاى ضد آب و یا در مراحل بعدى از دوربینهاى ضد آب استفاده مىشد. در سال ۱۹۲۷ مجله جغرافیاى ملی، اولین عکسهاى رنگى زیر آب را منتشر کرد. این عکسها توسط دکتر ویلیام لانگلى و چارلز مارتین تهیه شدندپیشرفت دستگاه تنفس غواصى در سال ۱۹۴۳ عکاسان را از حمل وسائل سنگین و دستوپاگیر رهایى داد و انگیزهٔ عکاسان براى ساخت و طراحى وسایل بهتر عکاسى زیرآب بیشتر شد
هوایى
پیش از بکارگیرى گیرندههاى تصویر دیجیتال، جمعآورى تصاویر هوایى از هواپیماها و سکوهاى فضایی، از مواد و محصولات عکاسى با کیفیت بالا و قدرت تفکیک بسیار عالى استفاده مىشد.گیرندههاى دقیقى تصاویر دیجیتال را در لحظهٔ گرفته شدن، به زمین مخابره مىکنند و نحوهٔ عملکرد، کاربردها، استفادههاى تصویرسازى هوایى را دچار تغییرات فراوانى کرده است. البته هنوز در مواقع ضرورى از دوربینها و فیلمهاى قابل ظهور و چاپ استفاده مىشود. از موارد استفاده و کاربردهاى تجارى تصویرسازى هوایى مىتوان، برنامهریزى شهرى و ناحیهای، جنگلداری، مطالعات محیط زیست و طبیعت، بررسى جمعیت، تولید محصولات کشاورزی، زمینشناسی، کشف منابع طبیعى و … را نام برد
فضایى
این نوع عکاسى اغلب براى توصیف تمام تصویرهایى بکار مىرود که از طریق قمرهاى مصنوعى به زمین ارسال مىشوند. همینطور اکثر تصاویرى ک با وسایل مختلف در فضا گرفته مىشوند و نیز بخشى از طیفهاى الکترومغناطیسى که بهصورت الکترونیکى ضبط مىشود و سپس به ایستگاههاى دریافت تصاویر در زمین انتقال مىیابند، نیز شامل این تعریف مىشوند
مستند – اجتماعى
عکاسى مستند – اجتماعى سبکى مشابه عکس مستند است؛ اما از ثبت و ضبط سادهٔ رویدادها فراتر رفته و بر نکتهاى قابل توجه در عکس تأکید مىکنداز عکاسان جامعهشناسان معروف مىهوان کارتیه برسون، ارنست هاس، بروس دیویدسون، لارى لاروس، ادى آدامز، یوجین ریچاردز و میلتون روگوین را نام برد. امروزه عکاسى مستند با هنر، علوم، جامعهشناسی، مردمشناسى و بسیارى از شاخههاى دیگر درآمیخته است
دیجیتالى
در دههٔ گذشته، هدف از عکاسى دیجتیال، رشد و پیشرفت روشهاى نمایشى ثبت و ضبط تصاویر موجود براى رقابت با کیفیت سنتى تصاویر تولید شده با “هالوژنهاى نقره” بوده است. اغلب به این نکته اشاره مىشود که عکاسى دیجیتال داراى مزایایى است که مىتواند از شیوههاى سنتى ممتاز شودبراى عکاسى دیجیتالى سه راه قابل دسترس وجود دارد: یکى استفاده از دوربینهاى الکترونیکى است که در این روش، تصاویر بهصورت علائم ویدئویى بر روى یک دیسک کوچک لغزان دو اینچى ضبط مىشود و هنگام استفاده از این علائم، به وضع و ترتیب دیجیتالى تبدیل مىشود. شیوۀ دیگر استفاده از نوعى دوربین دیجیتالى با قطع متوسط (۳۵ میلیمتری) است که انرژى نورى در لحظهٔ فشردن دگمهٔ شاتر به اطلاعات دیجیتالى تبدیل مىشود. این اطلاعات روى یک دیسک سخت قابل حمل و ضبط است تا بعداً توسط کامپیوتر، تغییر اصلاح و بازبینى گردد. آخرین روش با کمک اسکنر فیلم بوجود مىآید. اسکنر، تصویر اسلایدها یا نگاتیو را به تصاویر دیجیتالى با کیفیت عالى تبدیل مىکند
سخن گفتن درباره عکس ، با نوشتن راجع به آن متفاوت است ، هرچند که مسائلی را که در نقد باید درنظر گرفت برای هر دو فعالیت مشابهند. هنگامی که درباره عکس یا نمایشگاه عکسی سخن می گوییم ، باز نیاز داریم که آن را برای هم توصیف کنیم ، زیرا ممکن است هریک از ما ، چیزهایی را از طرق مختلف ببیند و بیابد. کماکان نیاز به تفسیر داریم و همچنین ارائه دلیل در تایید تفسیرهایمان لازم است.
معمولا در سخن گفتن غیر رسمی و خودمانی درباره عکس ، گرایشمان بر این است که فورا آشکار سازیم از چه چیزی خوشمان آمده و یا چه چیزی را نمی پسندیم. صحبت هایمان زمانی بمراتب بهتر و کاملتر می شوند که قضاوت هایمان را با توصیفی دقیق و تفسیری کامل همراه کنیم ، و علل و معیارهای قضاوت مان را توضیح دهیم و مشخص سازیم تفاوت اساسی بین سخن گفتن و نوشتن در این است که نوشتن معمولا فعالیتی است با تفکربیشتر و در تنهایی ، با فرض خواننده ای که در ذهن داریم. اما سخن گفتن معمولا مستلزم حضور شنونده است. هنگام نگارش ، مخاطبین دور هستند و در سخن گفتن ، مخاطبین حاضرند. در گفت و گوها ، واکنش های شنوندگان نسبت به افکاری که بیان می کنیم ، غالبا آنی هستند..
همه ما با پندارها و تصوراتی درباره عکاسی ، هنر، و زندگی ، از نمایشگاه های عکس دیدن می کنیم. چنانه این پندارها رابه زبان بیاوریم ، وارد بحث هایی راجع به نظریه عکاسی و شناخت و واقعیت اجتماعی خواهیم شد. مباحثات نظری بر پایه تصاویری خاص یا آثار عرضه شده در نمایشگاه ، حتی در گفتگوهای غیر رسمی و خودمانی هم می توانند جالب ، لذتبخش ، و برایمان ارزشمند باشند.
مباحثات درباره هنر و در حضور هنرمند
حضور هنرمندی که اثر مورد بحث را به وجود آورده ، روند بحث را تغییر می دهد. در حضور هنرمند ، ممکن است به دلایل زیادی نظرمان را ممیزی کنیم. مثلا چه بسا اثر را نپسندیم و در عین حال نخواهیم با بیان این مطلب ، هنرمند را آزرده سازیم. غالبا ترجیح می دهیم صحبت های ایشان را در مورد اثرش بشنویم ، تا آنکه نظر خویش را در این باره بیان کنیم.
می توانیم از هنرمندان نکاتی درباره آثارشان بیاموزیم که از هیچ منبع دیگری قابل دستیابی نیستند. در پاره ای از مواقع می توانیم از انگیزه های هنرمند ، ذهنیتش به هنگام ساخت آثار ، روش های کار کردنش ، منابع الهامش ، باورهایش در مورد هنر و جهان ، موضع گیری هایش در قبال سایر هنرمندان و جنبش ها ، شخصیت هنرمند و نحوه ارتباطش با بینندگان اثر با خبرشویم. اطلاعات راجع به بعضی یا تمامی این موضوعات ما را در درک و ارزیابی بهتر آثاری که بررسی می کنیم یاری می دهد. لیکن این نکته را نیز باید درنظر داشت که ما نمی خواهیم صرفا بر دیدگاههای هنرمندان نسبت به آثارشان ، متکی باشیم. هنرمندان آثار را پدید می آورند ، و ما آنها را تفسیر و ارزیابی می کنیم. هنرمند می تواند به میزانی قابل ملاحظه ما را در تفسیر و ارزیابی اثر کمک کند ، ولی اشتباه خواهد بود اگر تصور کنیم که هم اثر و هم معنایش از آن هنرمند است.
تفسیر هنرمند از اثر خود باید مانند تفسیر هر شخص دیگری از این اثر ، پاسخگوی برخی معیارها باشد: آیا مفهوم دارد؟ آیا بینش را نسبت به اثر ارتقا می بخشد؟ جالب است؟ با سایر تفسیرها تناقض می یابد؟ معقول و مستدل است؟ آیا علاوه بر اینکه از جانب هنرمند ابراز شده است ، دلایل کافی وجود دارد که آن را تفسیری خوب و قضاوتی ارزنده به شمار آوریم؟
در اینجا به پایان این سلسله از مطالب در مورد مقدمه ای بر نقد عکس می رسیم. دوستان می توانند برای یادگیری و تمرین بیشتر، به اندک کتاب هایی که موجود است مراجعه نمایند. نظر به اینکه از مطالب این سایت بهره ها برده ام ، و از آنجائیکه جای مطالب نظری بسیار در عکاسی ما خالی است ، تصمیم به جمع آوری و ارائه این نوشتار در این سایت گرفتم وامیدوارم که عزیزان خواننده ، خصوصا دوستانمان در بخش گالری عکاسی بتوانند بهره ای از آن ببرند.
نقد
منبع عمده برای این سلسله مباحث، کتاب “نقدعکس، درآمدی بر درک تصویر” نوشته تری برت با ترجمه آقایان عباسی و میرعباسی می باشد.
برای تمرین و نوشتن نقد عکس نکات زیر میتواند راهنما و گرهگشا باشد. تقسیم بندی بر اساس نظر تری برت در کتاب «نقد عکس» انجام گرفته است. تاکید میکنم این متن برای تمرین است. نقد عکس: سه گام برای نقد عکس ابتدا به پرسشهای زیر پاسخ دهید و سپس آنها را روی کاغذ بیاورید. مقالهای بنویسید که دارای مقدمه و مطلبی که حاصل ترکیب چهار عنصر زیر و سرانجام نتیجهگیری باشد. گام اول. توصیف: هر آنچه را می بینید فقط توصیف کنید: الف. عناصر: چه نوع خطوطی را میبینید؟ مستقیم، منحنی یا مورب یا…؟
• چه نوع شکلهایی میبینید؟ هندسی، غیرهندسی، یا …؟
• چه نوع بافتی میبینید؟ زبر، نرم، دانهدار، درشت، ریز، پرپشت، و …
• چه رنگهایی میبینید؟ روشن، تیره، درخشان، یا اصلا رنگی در کار نیست؟ یا …
• دامنههای خاکستری چگونهاند؟ پرکنتراست، کم کنتراست، تونهای گسترده خاکسترِی، و …؟
عناصر درون عکس چیستند؟ آدم، ساختمان، درخت؟ و … ب. طرح: به عناصر ترکیب بندی و سازماندهی هنری تصویر توجه کنید. عکس متوازن است؟ توازن موجود در عکس چگونه نشان داده شده است؟
• عکس متقارن است یا نامتقارن؟
• ریتم در عکس دیده میشود؟ این ریتم حاصل تکرار است؟ چه چیزی تکرار شده است؟ برای مثال ریتم حاصل تکرار خط، رنگ، شکل، یا چه چیز دیگر است؟
نقطه کانونی (وضوح) کجاست؟ چه چیزی را در نگاه اول مشاهده میکنید؟
• فضا چگونه است؟ ژرف، تخت، یا…؟
نقاط روشنتر در چه بخشهایی از عکس قرار گرفته است؟ (برای تشخیص بهتر چشمهایتان را نیمه باز کرده و از میان مژهها نگاه کنید.) • نقاط تیرهتر در چه بخشهایی از عکس قرار گرفته است؟ گام دوم. تفسیر (فقط از روی آنچه که دیدهاید عکس را معنا کنید. مقصود و معنای عکس چیست؟ گام یک سرنخها را به دست میدهد.)
• آیا عکاس به نسخهبرداری مستقیم از واقعیت پرداخته است؟
آیا عکاس میخواسته است به بیان احساس و عواطف بپردازد؟
• آیا عکاس به طرح و مبانی هنر توجه کرده است؟
• آیا عنوان عکس در باره مفهوم / یا مقصود عکس سرنخی به دست می دهد؟
در اغلب عکسها از این عبارات برای بیان مضمونها استفاده میشود: قدرت، زیبایی، محبت، جنون، هیجان، شجاعت، پررمز و راز، مرگ، غصه، آرامش، تنهایی، گرایش به عناصر هنری، گرایش به مبانی طراحی. گام سوم. ارزیابی (نتیجهگیری) ارزیابی کنید که: عکس تا چه حد در رساندن اندیشه و احساس موفق است. مفهوم رساست؟
آیا معانی متعددی قابل استنباط است؟
• هنرمند چگونه میتوانست پیام خود را بهتر برساند؟
• ارزیابی شما باید با بحث و استدلال همراه شود. عکس چرا موفق یا ناموفق است
میگویند طاق بستان برای ثبت جهانی آماده میشود. به همین علت ماشینهای سنگین و دستگاههای سنگشکن در چند قدمی نقشبرجستههای ساسانی، فعالیت میکنند. به همین علت جامعه باستانشناسی نسبت به این عمل واکنش نشانداده و خواستار پاسخگویی مسئولان شدهاست.
عملیات مرمتی در طاق بستان ادامه دارد و ماشینآلات سنگین و دستگاههای سنگشکن در یک قدمی آثار نقشبرجسته فعالیت میکنند. علیرغم اعلام نگرانیها از این روش مرمتی، هنوز پاسخ درستی از سوی مسئولان این پروژه داده نشدهاست. بر همین اساس جامعه باستانشناسی ایران با اعلام بیانیهای نسبت به این مسئله ابراز نگرانی کردهاند.
به گزارش CHN در بخشی از این بیانیه آمدهاست: «پرسش اساسی از مسؤولان میراث فرهنگی استان کرمانشاه این است که تا چه حد از بیخطر بودن اینگونه عملیات پیش از استفاده از ماشینآلات سنگین اطمینان حاصل شده است؟ تا چه حد جوانب مختلف این امر مهم با استفاده از نظرات کارشناسان از جمله باستانشناسان و کارشناسان حفاظت و مرمت سنجیده شده و در میان گذاشته شده است؟ و کارشناسانی که این برنامهها بر اساس نظر آنها انجام گرفته چه کسانی هستند و آیا از دانش و تجربه کافی در این زمینهها برخوردارند؟»
متن کامل بیانیه به این شرح است:در هفته های اخیر اخبار تخریبها، آسیبها و بیتوجهیها به آثار تاریخی-فرهنگی بیش از پیش به گوش میرسد. از آن جمله میتوان به مواردی چون آسیب به نقش برجستههای بَرمِ دِلَک و تنگ قندیل در استان فارس، نقش برجسته خانتختی در استان آذربایجان غربی و مجموعه باستانی تاق بستان در استان کرمانشاه اشاره کرد. اینگونه رویدادها در شرایطی اتفاق میافتد که هر سال بودجههای کلانی به حفاظت از آثار تاریخی-فرهنگی اختصاص مییابد.
اتفاقات ناگوار در مجموعه باستانی تاق بستان یکی از موارد قابل تأمل در این زمینه است. طی هفتههای اخیر اداره کل میراث فرهنگی استان کرمانشاه در چارچوب ساماندهی مجموعه باستانی تاق بستان اقدام به خاکبرداری در جلوی تاقها و نقشبرجستههای مجموعه تاق بستان کرده است.
اما بر اساس تصویرها و گزارشهای منتشر شده، این کار با استفاده از ماشینآلات سنگین و مته برقی و در فاصله بسیار نزدیک به تاقها صورت گرفته که امری کاملاً غیر معمول است. مسؤولان پروژه در پاسخ به ابراز نگرانی دوستداران و اهالی میراث فرهنگی، اعلام کردهاند که این کار پس از مطالعات اولیه و کارشناسی انجام یافته است! پرسش اساسی از مسؤولان میراث فرهنگی استان کرمانشاه این است که تا چه حد از بیخطر بودن اینگونه عملیات پیش از استفاده از ماشینآلات سنگین اطمینان حاصل شده است؟ تا چه حد جوانب مختلف این امر مهم با استفاده از نظرات کارشناسان از جمله باستانشناسان و کارشناسان حفاظت و مرمت سنجیده شده و در میان گذاشته شده است؟ و کارشناسانی که این برنامهها بر اساس نظر آنها انجام گرفته چه کسانی هستند و آیا از دانش و تجربه کافی در این زمینهها برخوردارند؟
«جامعه باستانشناسی ایران» انتظار دارد که مسؤولان محترم سازمان میراث فرهنگی در خصوص آسیبها و تخریبها به سنگ نگارههای باستانی توجه کافی نشان دهند و بهویژه انتظار میرود که اداره کل میراث فرهنگی استان کرمانشاه درباره عملیات خاکبرداری و برنامه حفاظتی در تاق بستان به نگرانیهای اهالی میراث فرهنگی و بهویژه باستانشناسان پاسخ گویند و در این باره روشنگری کنند.
«جامعه باستانشناسی ایران»، ضمن یادآوری مسؤولیتها و وظایف سازمان میراث فرهنگی در حفاظت از مواریث فرهنگی کشور، ضروری میداند که مسؤلان محترم در اجرای برنامههایی نظیر آنچه در تاق بستان اتفاق افتاده است، برای کاهش صدمات و آسیبهای احتمالی به آثار و سرمایههای فرهنگی، از متخصصان و کارشناسان صاحب نظر بهره کافی ببرند.
«جامعه باستانشناسی ایران» امیدوار است که مسؤولان میراث فرهنگی استان کرمانشاه در اسرع وقت درباره ابهامها و پرسشهایی که درباره روشهای غیر معمول خاکبرداری در مجموعه باستانی تاق بستان صورت گرفته، پاسخ گویند و روشنگری نمایند.
اسکیس و راندو (فضاهای خارجی)(۲)
هنر راندو با ماژیک …
کانسپت – ایده- خلاقیت :
کانسپت ها از این نظر که تفکراتی حاصل از ادراک ما هستند تشابه زیادی با ایده ها دارند. با این تفاوت که کانسپت ها دارای یک ویژگی خاص خود هستند و آن این که این تفکرات معطوف به راه های گردآوری چند عنصر و ویژگی در یک کل هستند.
در معماری کانسپت همچنین تعیین کننده چگونگی تاثیرگذاری جنبه های مختلف نیازمندی های بنا بر طراحی و ساخت آن از طریق اجتماع در یک اندیشه خاص است. کانسپت در معماری موضعی هدفمند است. نتیجه تلاش متمرکز و خلاقانه در یکپارچه کردن عناصری به ظاهر نامتشابه کانسپچوال،به مضمون کانسپت،وسعت بیشتری می دهد و موارد بیش تری را در آن می گنجاند و در نهایت تصاویر بیش تری از پروژه پیش چشم می نهد. سناریوی کانسپچوال می تواند مشخص کند که چگونه تمام ایده های با اهمیت می توانند به شکل مفصل تری به رشته تحریر درآیند.
فرانک لوید رایت: چرا نمی توان معبدی ساخت،حساس تر از احساس و نه فقط برای خود که برای انسان،متناسب کاربری های او، به عنوان جایی برای آشنایی و برای این که انسان به خاطر خدایش هم که شده به خدا بنگرد، یک ملاقات خانه و جایی برای گذراندن اوقات خویش،پس می توان فضایی زیبا و متناسب با این منظور آفرید و با همین حس آن را آراست.
– طراحی خلاقانه (از کانسپت تا طرح معماری)
معماری در عصر ما دارای صور گوناگون است. گاهی فرم های مینی مال می تواند به زیباترین حالت پاسخگوی عملکرد مناسب باشد. برای این که بتوانیم به ایده هایمان فرم دلخواه را بدهیم بهتر است از همان ابتدا با فرم های ساده شروع کنیم.
نوآوری یک رخداد است، یک جور حادثه که بعد از اتفاق افتادن می توان در مورد آن گفتگو کرد. این یعنی غیر قابل پیش بینی بودن و خلاقیت در هنر همانن دیگر رشته ها نیازمند ازمیان برداشتن عادات ذهنی و فکری و ترک ایده های کسب شده است.اما می توان پروسه ای که منجر به کسب تجربیات شده و آن چه در ذهن می پرورد را به صورت ایده ای خلاقانه درآورد و بر اساس تجربه آموزش داد. کار هنرمند آفرینش است. پس خلق کردن از اصول کار اوست.
تادائو آندو:خلاقیت، حقیقت کل زندگی را شامل می گردد و به وسیله ابزارهایی از شهود بیان می گردد که فراسوی منطق و آن چیزهایی است که زبان های دیگر قادر به ابزار آن هستند.
– انواع کانسپت :
۱- کانسپت برنامه ای ( ( Programmatic
همه کانسپت های تصویرگر در جوهر نماد فعالیت درون ساختمان نیستند. کانسپت ها می توانند حول مسائل عملکردی تری شکل بگیرند. در حالی که توانایی حل صورت مسئله های کارفرما مایه مباهات بسیاری از معماران است. اما در حقیقت عده کمی هستند که می توانند نگرشی عملکردی همراه با خلاقیت به حل این صورت مئله داشته باشند و اغلب هنگام ارئه راه حل های خلاقانه به مسائل ابتدائی توجه می کنند.
۲- کانسپت جوهری (Essences)
جوهرها ها در واقع چکیده و متمرکز شده ی جنبه های مختلف مسائل پیچیده و بازتابنده ی اندیشه های درونی این جنبه ها هستند.
۳- کانسپت استعاری (Metaphores and Similes )
استعارات، مانند مقایسه ها، به آشکار کردن روابط بین اشیا می پردازند با این تفاوت که این روابط بیش تر انتزاعی هستند تا عینی. در واقع تشبیهات، استعاراتی هستند که از واژه هایی چون مانند و همانند برای بیان این روابط استفاده می کنند. تشبیهات و استعارت تشخیص امکان ارتباط میان الگو هاست ، مقایسه ها روابط عینی را مد نظر قرار می دهند.
۴- کانسپت قیاسی (Avalogies)
از پنج گونه ذکر شده، مقایسه احتمالا متداول ترین راه شکل دادن کانسپت هاست. مقایسه روابط عینی موجود بین اشیا را آشکار می کند. اگر موضوعی حضور تمام ویژگی های مورد نظر را در خودش داشته باشد آنگاه می تواند به عنوان الگویی برای طراحی پرژه در نظر گرفته شود. تا قبل از ظهور مکتب مدرن چه معماران و چه شهرسازان تصور می کردند که همه شاهکارهای معماری در شهر به وجود آمده اند وظیفه معمار در این میان این بود که دریابد کدام بنای قدیمی می تواند الگویی مناسب برای پروژه در حال طراحی باشد.
۵- کانسپت ایده آل گرا
بر خلاف انواع قبلی کانسپت ها که در آنها معمار می بایست به درون پروژه های مشابه بنگرد تا کانسپت مناسب را پیدا کند، در این نوع خود معمار مفهومی جدید را به درون پروژه می برد. اگر این کانسپت او انتخاب صحیحی باشد به خاطر تنوعش مورد تحسین قرار می گیرد و اگر این چنین نباشد به خاطر این پیش فرض غلط صلاحیت و شایستگی او زیر سوال خواهد رفت. ایده آل ها در واقع نماینده نهایت اهداف و رویاهای یک معمار هستند.
چکیده :
تصورات ، ایده ها ، کانسپت ها و سناریوهای کاسپچوال در مجموعه را می سازند که می تواند یکی از مبانی مهم در طراحی معماری باشد. کانسپت ها عناصر مختلف طراحی را در یک کل منجسم گرد هم می آورند و معماران را قادر می سازند که با هدایت منابع و توانایی های خود آنها را در طراحی جنبه های مهم یک پروژه به کار گیرند. سناریوهای کاسپچوال خود مجموعه ای از چند کانسپت قابل قبول هستند که می توانند برای تشریح و ارائه نظرات بین معمار با کارفرما و همچنین معمار با خودش به کار گرفته شوند. شایستگی و مناسب بودن یک کانسپت از عوامل اساسی به شمار می آید.
بدون وجود پروسه در طراحی، نقد آن ممکن است به طور کلی پنج کانسپت وجود داشته باشد : مقایسه (یا روابط عینی)، استعاره (یا روابط انتزاعی )،جوهره (یا جنبه های ذاتی)، برنامه ای (یا پاسخ عملکردی)، ایده آل (یا ارزش های خارجی).
مهمترین نکته ای که باید بدانیم این است که جست و جو برای کانسپت های مناسب و به کارگیری آنها در طراحی معماری همواره به خلق معماری خوبی کمک خاهد کرد.
منبع
نام کتاب : آموزش طرح معماری (۱) (ازکانسپت تا فرم و فضا)
طراح و مولف :آرتور امید آذری
کانسپت- ایده – خلاقیت :
هماهنگی و تعامل بین ذهن و دست یک معمار مقوله ای بس مهم و تعیین کننده در کیفیت معماری است. معماری یک رشته صرفاٌ تئوریک و یا صرفاً عملی نمی باشد و نمی توان تفکیکی بین این ۲ قائل شد. شناسایی بین مسیر بین “ذهن” و “کالبد” و تعیین نقطه تقاطع این دو ، از مهمترین مراحل فرآیند طراحی است که مفهومی به نام کانسپت را در بر می گیرد. کانسپت به عنوان نقطه عطفی از فرآیند طراحی معماری است که در سراسر عمر اثر معماری همراه آن بوده و عناصر مختلف طراحی را در یک کل منسجم، گرد هم می آورد. تعداد ایده در یک طرح به معمار این امکان را می دهد که از چندین کانسپت مستقل یا مکمل برای ارائه طرح استفاده کند.
منبع
نام کتاب: خلاقیت در فرآیند طراحی معماری
مولف : علی خیابانیان
ویلای ابلیس با کانسپت چشم فراماسونر
عکس هایی از ویلای جدید نائومی کمبل مدل معروف سیاهپوست جاماییکایی در جزیره ای در ترکیه که از بالا به شکل چشم جهان بین یکی از نماد های فراماسونری می باشد.
برج باغ آبشار طراحی آرتور امید آذری
پروژه آبشار واقع در خیابان پاسداران ، بهستان پنجم تهران یکی از شاخص ترین کارهای این گروه به شمار می آید که پس از پروژه موج در خیابان پاسداران ، بهستان یکم جز کار هایی می باشد که نزدیک به صد دیتایل و طرح خاص در طراحی مجموعه بکار گرفته شده است.دیدگاه اصلی طرحهای این گروه بر مبنای معماری ارگانیک .احترام به طبیعت و استفاده از خطوط منحنی و سیال استوار گشته است و بازی با طبیعت و آب در جز به جز مجموعه به زیبایی چشم را می نوازد. در طراحی داخلی این برج به صورت کاملا ممفهومی به وسیله حجمهای تماشایی پیچ و خم دار تعریف شده اند. این عناصر نه تنها فضاهای مختلف خانه را از هم جدا یا با هم مرتبط میکنند از وجوه بارز این طرح استفاده از تغییر رنگ در فضاهای مختلف و بخشهای گوناگون منزل بوده که بنا به روحیه و کارکردشان جلوه های رنگی گوناگونی را در معرض دید میگذارند.
برج باغ آبشار
محل اجرا: تهران-پاسداران
طراح و مدیر پروژه: آرتور امید آذری
تعداد طبقات: ۹ طبقه
کاربری: مسکونی
موضوع قرارداد: طراحی- اجرا- نظارت به اجرا در تمامی مراحل
امکانات: استخر- سونا-طراحی منظر- طراحی داخلی و دکوراسیون- لابی مجهز-بام سبز
در اطراف محوطه نیمه محصوری با استفاده از اب از طریق یک رشته ابنمای دیواری به نمایش در می اید و و فضایی برای بهره بردن از امکانات را فراهم میکند.
برج باغ آبشار-آرتور امید آذری
از آنجایی که لانه مورچه از خاک سست است و زیر زمین تصویر درست و دقیقی از آن وجود ندارد و قطعاً پیش از این هیچ کس لانه مورچه را اینگونه کامل و با جزئیات ندیده است.
پروفسور «والتر تشنیکل» برای اینکه بتواند دست به تصویر کاملی از لانه مورچه برسد مجبور شد هزاران مورچه را با آلومینیوم مذاب بسوزاند. این استاد دانشگاه با ریخت آلومینیوم مذاب به لانه مورچه و سپس خالی کردن دور لانه مورچه توانسته تصویر دقیقی از لانه این محل زندگی این حشره بدست آورد.
نتیجه کار تشینکل بسیار حیرت آور است و ابعاد دیگری از زندگی پیچیده مورچه را بیان میکند، البته اگر از جان هزاران مورچه ای که در راه این کشف علمی کشته شدهاند بگذریم می توان نتایج کار این محقق را اثر هنری نیز نامید.
معماران جهان در حال حاضر از شیوه جدیدی برای تبدیل چوب به مواد ساختمانسازی استفاده میکنند که میتواند راهحلی سریع و سازگار با محیط زیست برای سازههای جدیدی باشد.
اتمام اخیر بلوک هشت طبقه چوبی اداری در اتریش و یک بلوک مسکونی ۹ طبقه در لندن نشانهای از ورود سریع این رویکرد به جامعه انسانی است. ساختمان LCT One در دورنبیرن اتریش یک ساختمان دوگانه از چوب و بتن بوده که توسط شرکت معماری Cree طراحی شده است. این ساختمان فناوری پیشرفته از صفحات جامد ساخته شده از لایههای چوب و مواد دیگر مونتاژ شده و از یک هسته مرکزی بتنی برخوردار است که آسانسورها و تجهیزات آن را در بر گرفته است.
تیرکهای عمودی از چوب گلولام، از یک پایه بتنی و پانلهای سطحی ترکیبی ساخته شده از پرتوهای گلولام، پشتیبانی میکنند. گلولام که از به هم چسباندن تکههای کوچکتر چوب برای ساخت عناصر ساختاری با کشش بیشتر از فولاد بوجود آمده، میتواند حتی بهتر از بتن در برابر فشار مقاومت کند اما در عین حال از وزن کمتری برخوردار بوده و پایدارتر است.
به ادعای این شرکت، پیش ساخت عناصر گلولامی در خارج از محل ساختمان سازی میتواند زمان ساخت را تا نصف کاهش داده، کیفیت را تضمین کرده و انتشارات کربن را از بین ببرد. بتن در زمان تولید تقریبا به اندازه وزن خود کربن تولید میکند اما یک ماده خام برای آسمانخراشهای چوبی در عوض به معنی واقعی کلمه روی درختان روییده و در همان حال کربن را از هوا به خود جذب میکند.
طبق محاسبان معماران انگلیسی، از تولید ۱۲۵ تن دیاکسید کربن در زمان ساخت ساختمان ۹ طبقه Stadthaus که بلندترین سازه الوار مدرن جهان در لندن بوده، جلوگیری شده است. این ساختمان از بتن کمتری نسبت به سیستم اتریشی استفاده کرده و دیوارهای تیغه و تاوههای کف به همراه پلکان، کاملا از پانلهای الوار تار عمودی(CLT) ساخته شدهاند.
این پانلها شامل ۱۰ لایه تخته چوب با ضخامت یک اینچ بوده که تارهای آن در زاویه ۹۰ درجه نسبت به هم قرار گرفتهاند که میتواند حتی نامرغوبترین چوبها مانند صنوبر را به پانلهایی با قابلیت تحمل بارهای عظیم تبدیل کند. معماران اکنون در حال رقابت برای ساخت ساختمانهای چندطبقه سازگارتر با محیط زیست هستند. در حال حاضر ساخت یک بلوک ۱۰ طبقه مسکونی با الوار تار عمودی در ملبورن استرالیا آغاز شد است.
با این حال مقرارت ساخت و ساز باعث محدود شدن سازههای چوبی شده است. در کشور روسیه این ساختمانها تا چهار طبقه، در کانادا تا شش طبقه و در آمریکا و چین تا حدود پنج طبقه اجازه ساخت دارند.
مسکن اجتماعی در پاریس
شرکت هلندی “آتلیه کمپ تیل”(atelier kempe thill)، پیشنهاد پیروز خود را برای “مسکن سازی خیابان بینه”( rue binet) ارائه کرد. ترکیبی از ۵۵ آپارتمان، امکانات دندان پزشکی، مرکز مراقبت روزانه و پارکینگ در قامت بلوک مسکونی واقع در هجدهمین منطقه ی پاریس.
دو ساختار ویلایی، با یک باغ بامبوی خارجی و یک پارکینگ زیر سطحی مرتبط هستند. سطوحِ خارجیِ درهایِ کشوییِ شیشه ای؛ نمایی را ایجاد می کنند که بر اساس خواست ساکنین تغییر می کند. نمای دوبل به طور خصوصی برای هر آپارتمان، در زمستان، در پیرامون هر طیقه، بسته یا باز می شود و به عنوان حائلی بین فضای خارجی و داخلی آپارتمان ها عمل می کند.
مناره مساجد نمایانگر هنر معماری اسلامی بوده و منجر به جذب نمازگزار و گردشگر می شود . از این رو معماران مسلمان سعی می کردند تا با رنگهای مختلف زیبا، با ادوات و وسایل مختلف آنها را تزیین کرده و به زیبایی مساجد بیفزایند.
در تاریخ و روایات آمده که حضرت محمد (ص) از بلال خواست مردم را به نماز فراخواند، پس بلال از بالاترین سطح مجاور مسجد شروع به اذان گفتن کرد. اولین مناره جهان اسلام به وسیله زیاد بن ابیه از عاملان معاویه در شهر بصره در سال ۴۵ هجری ساخته شد. از این رو ساخت مناره را به معاویه نسبت می دهند، اما همچنان میان مورخان اختلاف نظر وجود دارد . با توجه به اینکه ادیان دیگر اعم از مسیحیان و یهودیان برجها، کلیساها و معابدی داشتند که به سبک بیزانسیها تزئین می کردند، این مسئله عاملی شد تا مسلمانان نیز خواستار مناره شوند تا به واسطه آن هنر معماری اسلامی خود را به نمایش گذارند.
گفته می شود بر اساس این مسئله ولید بن عبدالملک خواست از این نوع برجها داشته باشد از این رو مسجد اموی دمشق را در سال ۹۶ هجری ساخت و برای آن مناره هایی قرار داد. برای اولین بار در دمشق مناره به شکل برجی مربع شکل بنا شد و به آن “مئذنه” مشتق از اذان به عنوان مکانی که از آن اذان گفته می شود، ساخته شد.
در برخی از کشورهای اسلامی از مناره به عنوان جایی برای اشاعه نور و روشنایی استفاده می کردند. که بیشتر در شمال آفریقا بود چرا که مناره از کلمه آتش و نور گرفته شده است. حتی برخی از ساکنان مراکش نیز به جای کلمه مئذنه از عساس به معنای مراقبت و نگهداری استفاده می کردند و مانند برجهای دیده بانی در آن کار نگهبانی و حفاظت را انجام می دادند چرا که ارتفاع بالاتر از سطح زمین به بیننده اجازه می داد تا امکان دورتر را بدون مانع ببیند.
اما در عین حال، مناره های اسلامی که ساخته می شد از زیبایی خاصی برخوردار بودند. از قدیمی ترین مناره های باقی مانده از دوران اسلامی مناره عیسی در دانشگاه اموی دمشق است که برجی مربع شکل با نقشهای زیبا آراسته شد. این مناره با سنگهای تراشیده شده تزیین شده است که با وجود حوادث روزگار و آتش سوزی دانشگاه بیشتر از یکبار همچنان باقی مانده است. ارتفاع این مناره ۴۸ متر است، ۵/۳۷ آن به شکل برج مربع شکل است که سر آن به شکل مخروطی است. این مناره تنها مناره ای است که به مناره سامراء شباهت دارد، برای ساخت این مناره حدود سه سال از سال ۲۳۴ تا ۲۳۷ هجری زمان صرف شد که نظیر آن در کشورهای اسلامی وجود ندارد.
نقش مناره ها زمانی پررنگ می شد که نمایانگر هنر معماری اسلامی بود و مسلمانان از آن به عنوان ارائه هنر معماری خود بهره می بردند، از این رو سعی می کردند تا با رنگهای مختلف زیبا، با ادوات و وسایل مختلف آنها را تزیین کرده و به زیبایی مساجد بیفزایند. بنابراین می توان گفت هر کشوری با توجه به رویکرد و نگاه خود به معماری در صدد بود تا معماری اسلامی را به نمایش بگذارد از این رو کشورهای اسلامی با توجه به هنر اصیل اسلامی خود و با توجه به فرهنگ و تمدن دیرینه ای که داشتند از این هنر بهره می بردند و با ادوات و وسایل خاص به تزئین آن اقدام می کردند.
به طوری که در برخی از کشورهای اسلامی در بالای برخی از مناره ها هلال ماه وجود دارد که جهت قبله را نشان می دهد و این مسئله به ویژه در شهرهای بزرگ در مسائل اجتماعی آنها تأثیر به سزایی دارد. به طوری که می توان گفت وجود مناره در مساجد منجر به جذب نمازگزار و گردشگر می شود.
عکاسى حاصل اکتشافات و تحقیقات افراد بسیارى در حوزههاى
مختلف علمی است. اثرات شیمیایى نور از گذشتههاى نسبتاً دور
بر روى اجسام مختلف اعم از معدنى یا آلى شناخته شده بود و
حتى در قرون اولیه، یک معمار رومى به دیگران همواره توصیه
مىکرده که تابلوهاى خود را همیشه رو به سمت شمال بگذراند
تا اشعهٔ خورشید بر آنها نتابد. در قرن یازدهم حسن ابن هیثم
(دانشمند مسلمان اهل بصره) از اتاقک تاریک برای دیدن ستاره ها
و مطالعه خسوف و کسوف استفاده کرد که عبارت بود از جعبه یا
اتاقکی که فقط بر روی یکی از سطوح آن روزنه ای ریز تعبیه می شد
نور از روزنه عبور کرده تصویری نسبتاً واضح اما وارونه بر روی سطح
مقابل تشکیل می داد.
این وسیله طی جنگهای صلیبی به اروپا راه یافت لئوناردو داوینچی ضمن شرح خواص اتاقک تاریک آن را کامرا ابسکورا نامگذاری کرد و روزنه ریز آن راپین نامید. نقاشان صفحه ای را روی سطح مقابل روزنه نصب کرده تصویری که بر روی آن شکل گرفته بود ترسیم می کردند. آن تصویر بسیار واقعی و از پرسپکتیو صحیحی برخوردار بود در دههٔ سوم قرن هیجدهم دوربین نقش ابزراى کمکى در طراحى صحنههاى معمارى را پیدا کرده بود و در همان سالها، حساس بودن اصلاح نقره در برابر نور کشف شد.در سال ۱۵۵۰ ژرم کاردان روزنه اتاقک را به یک عدسی محدب مجهز کرد که تصویری واضح تر به دست آمد در قرن ۱۷ آیینه ۴۵ درجه بدان افزوده شد آیینه نور منعکس شده از موضوع را بر روی صفحه ای در داخل اتاقک می تاباند.
بعدها نوع کوچکتری از این اتاقکها به صورت تاشو ساخته شد که آن را بر روی میز یا محلی تخت قرار می دادند و عدسی آن را رو به موضوع می گرفتند. نور پس از عبور از عدسی به آیینه برخورد کرده آیینه تصویر را به صفحه شیشه ای مات می رساند. در یکی از روزهای سال ۱۷۲۷ در آزمایشگاه شولتز شیمیدان آلمانی بر روی کاغذی آغشته به نیترات نقره و آهک برگ درختی می افتد شولتز پس از مراجعه به آنجا می بیند که کاغذ مثل همیشه سیاه شده است وقتی برگ را از روی آن برمی دارد می بیند محلی که برگ بر روی آن قرار گرفته بود سیاه نشده او می فهمد که برگ درخت مانع رسیدن نور به آن قسمت شده این واقعه باعث آغاز فعالیتهایی برای شناسایی مواد حساس به نور شد.
پس از چند سال (ویلیام هنری فوکس تالبوت) با تهیه تصویر نگاتیو در ابعاد کوچکتر بزرگسازی تصویر در به دست آوردن تصویر مثبت دو مرحله اصلی را در ظهور عکس تکمیل کرد. یکی از این تصاویر پنجره ای با شیشه های کوچک بود که او این روش را کالوتیپ نامید (ژوزف ولویی) پیش از این عکاسان برای عکسبرداری از دوربین های عظیمی استفاده می کردند مثل(ماموت کامرا) برای عکسبرداری از یک واگن قطار که ۱۱ نفر خدمه داشت. اما با اختراع تالبوت فیلمها در اندازه کوچکتر ساخته شدند. کار با روش بزرگسازی تصویرهای بزرگتر چاپ شدند یکی از عبارات تالبوت این است که :یک شعاع نورخورشید ، یک درخت بلوط خشک شده یا یک سنگ پوشیده از خزه می توانند یک رشته افکار و احساسات و تصورات با شکوه را بیدار کنند.
تا این زمان هنوز دوربینهاى سنگین شیشهاى رایج بودند و عکاسى براى همگان میسر نبود. در سال ۱۸۸۸ م ایستمن دوربین سبک و ارزان و سادهٔ کداک را به بازار عرضه کرد که در آن به اندازهٔ ۱۰ عکس، فیلم وجود داشت و بعد دوربین سادهاى براى بچهها ساخت. شعار وى چنین بود:
”تکمه را فشار دهید، باقى کار با ما!“
و رؤیاى او به این ترتیب به وقوع پیوست. ابداعات او انقلابى در عرصهٔ همگانى شدن عکاسى بوجود آورد.همزمان با این تلاشها و تجارب در زمینهٔ عکاسى سیاه و سفید، تلاشهایى نیز براى عکاسى رنگى انجام شد ولى با موفقیت همراه نبود. تا آنکه ثابت شد که تمامى رنگها از ترکیب سه شعاع نورى قرمز، سبز و آبى به دست مىآیند و این مسأله راهگشاى اختراع عکاسى رنگى شد. فیلمهای رنگی ساخته شده فلاش های عکاسی به وجود آمد زمان عکسبرداری کوتاه شد عکاسی در عرصه های گوناگون زندگی حضور یافت و جایگاه بسیار مستحکمی در تحقیقات علمی و ثبت وقایع مستند پیدا کرد.