1

نام اثر: مدرسه ایرانشهر

نام طراح: آندره گدار

تاریخ شکل گیری اثر: ۱۳۱۳ ه. ش.

موقعیت: یزد

مساحت بستر طرح: ۱۵,۰۰۰ متر مربع

مساحت زیر بنا: ۴,۲۰۰ متر مربع

 

 

مدرسۀ ایرانشهر ساختمانی یک طبقه با نمایی از آجر زرد رنگ است که به شکل نیم حلقه در میان بستر طرح قرار گرفته است. کلاس های درس، اتاق های اداری و کتابخانۀ این بنا در تراز همکف- پشت رواق های حیاط اصلی- قرار گرفته، و زیرزمین نیز به آزمایشگاه های مدرسه اختصاص یافته است.

کلاس های درس و فضاهای کمک آموزشی همچون کتابخانه و آزمایشگاه و حیاط وسیع مدرسه، آن را به نمونه ای از مدارس جدید و هماهنگ با تحولات نظام آموزشی کشور در دهه های ابتدایی این قرن تبدیل می کند. در طول زمان تغییراتی همچون اضافه شدن ورودی های شمالی و جنوبی، ساخت بنایی درشمال بستر طرح و الحاق پلکان و حیاط فرو نشسته ای در جنوب غربی ساختمان برای دسترسی به زیر زمین حادث شده، که در مقالۀ حاضر در نظر گرفته نشده است.

 

سازماندهی فضایی

فضاهای بسته در مدرسۀ ایرانشهر به شکل یک نیم حلقه درسمت جنوب زمین و در میان فضای بازجای گرفته اند. به این ترتیب حیاطی بزرگ در سمت شمال و فضاهای باز کوچک تری درشرق، غرب و جنوب ساختمان به وجود آمده است؛ به عبارتی ساختمان مدرسه از چهار سو با فضای باز همنشین است. این نحوۀ استقرار، از دو جهت بر طرح تاثیر می گذارد: نخست این که فضاهای باز پشتی و جلویی بهره ببرند؛ دوم این که با چرخش فضای باز به دور ساختمان امکان گردش در اطراف بنا و تماشای آن بیشتر می شود، و مناظرمتنوع تری پیش چشم مخاطب قرار می گیرد. این سازماندهی امکانات عملکردی خوبی برای طراحی فضاهای بسته و باز به وجود می آورد که می توان فضاهای کار و فعالیت را به تناسب در لایه های مختلف ساختمان جای داد و به این ترتیب به قدر کافی از مزایای نور ،تهویه و منظرۀ فضاهای باز بهره برد. در طرح فضای باز نیز می توان فعالیت های مختلف- از قبیل بازی و تفریح، تجمع و سرود خوانی، گفتگو یا تعلیم  تعلّم- را دسته بندی کرد و برای هریک مکان مناسبی را در نظر گرفت؛ هر مکان می تواند دارای یک نوع طرح حیاط سازی شود: در یک جا می توان ازآب و در جای دیگر از سبزه، دریک جا از ترکیب آب و سبزه و در جای دیگر از کف سازی ساده استفاده کرد؛ و با همۀ اینها مدرسه را گونه گون و خاطره انگیز ساخت.

مدرسه بنایی یک طبقه است که زیر زمین بزرگی نیز دارد. بخش جنوبی آن مستطیلی کشیده در امتداد شرق به غرب است که سالن اجتماعات و کلاس های درس را در خود جای می دهد و بدنۀ اصلی ساختمان را می سازد. دو بازوی شرق و غربی که به دو انتهای این بدنۀ اصلی ساختمان را می سازد. دو بازوی شرقی و غربی که به دو انتهای این بدنۀ اصلی متصل شده اند فضاهای اداری، سالن کوچک و کتابخانه را در خود جای می دهند.

در بدنۀ اصلی دو راهروی طولی به شکل رواق در شمال و جنوب قرار گرفته که کلاس های درس را احاطه کرده اند. این راهروها و ردیف کلاس های میان آنها توسط بخش میانی قطع شده است؛ بخشی که حجمی بلندتر از طرفین خود دارد و اندکی نیز عریض تر است. در اینجا، تالار اجتماعات در طرف شمال (رو به حیاط اصلی) و رواق ورودی درسمت جنوب واقع شده است.

در طرح اولیه، دو ورودی ازسمت جنوب در نظر گرفته شده است. ورودی اصلی بر محورشمالی- جنوبی ساختمان و در مقابل رواق پیش نشستۀ تالار اجتماعات قرار دارد. راهروهای چپ و راست این رواق میانی دسترسی به کلاس ها و دیگر بخش های مدرسه را ممکن می سازد. ورودی دوم- که کوچک تر است و طبقاً فرعی تلقی می شود- در ناحیۀ شرقی دیوار جنوبی، درست روبروی رواق بازوی شرقی واقع شده است. علاوه بر این، دو ورودی دیگر نیز در این مدرسه وجود دارد که در سال های پس از احداث بنا  (احتمالاً برای رفع کمبودهای طرح) ساخته شده اند و عبارتند از ورودی جدارۀ جنوبی به قرینۀ ورودی فرعی شرقی، و ورودی شمالی.

در همنشینی ساختمان مدرسه با حیاط ها به چند نکته می توان اشاره کرد. اول آن که حیاط اصلی مجموعه سطح قابل توجهی (تقریباً ۵۵ درصد) از بسترطرح را به خود اختصاص می دهد و با آن که با قرار دادن رواق ها در پیرامون این حیاط بزرگ ظاهراٌ چشم هایی نیز به سوی آن گشوده می شود، اما فقدان طراحی برای حیاط سازی و خالی رها شدن آن نشان از کم اعتباری حیاط دارد.

دوم آن که فضاهای اصلی مثل کلاس های درس بدنۀ اصلی و اتاق های بازوهای شرقی و غربی- که می توانستند متوجه حیاط اصلی باشند و اعتباری برای آن کسب کنند- رو به سوی حیاط های کوچک و باریک پیرامونی دارند. ممکن است این تصمیم طراح را ناشی از نیاز به محیط دنج و خلوت برای فضاهایی دانست که محل درس و بحث دانش آموزانند؛ و به این ترتیب، حیاط اصلی را متعلق به عرصۀ عمومی و حیاط های فرعی را جزئی از عرصه های خصوصی تر مدرسه به شمار آورد؛ اما دراین وضعیت هم طراح می توانست با توجه بیشتر به طرح هریک از حیاط ها  و رعایت تناسبات دلپذیرتر، آنها را معنادارتر کند و از صورت پس مانده های ساختمان سازی در بسترطرح خارج سازد. توجه کنیم که منظرۀ حیاط های کوچک فرعی، از چه سوی ساختمان و چه از لابه لای دهنه های رواق های اتصال دهنده، جذاب می نماید؛ اما خود این حیاط ها تناسبات و طرح دل انگیزی ندارند. سوم آن که، عامل دیگری که می توانست برای حیاط ها اعتباری به همراه بیاورد معبر قرار گرفتن آنها بود. اما موقعیت ورودی های مجموعه به گونه ای است که مستقیماً به فضاهای بسته راه پیدا می کنند، و به این ترتیب حیاط ها به فضاهای بازی تبدیل می شوند که تنها برای تأمین نور و  هوا شکل گرفته اند و احیاناً منظری نیز برای اتاق های پیرامون خود فراهم می آورند. از آنچه آمد می توان نتیجه گرفت با آن که ساختمان در دل بستر طرح نشسته است گفتگویی با فضای باز پیرامون خود ندارد. به عبارتی فرم ساختمان و نحوۀ استقرار آن حاکی از انتظامی درونگرا است؛ حال آنکه درمراتب بعدی طراحی این ویژگی رنگ می بازد و طرح به سمت ساختمانی برونگرا که به اطراف خود می نگرد هدایت می شود.

 

نمای ساختمان

همچنانکه بیان شد ساختمان مدرسۀ ایرانشهر به شکل یک نیم حلقه طراحی شده است. طرح نما حاصل ترکیب بخش های پر و سنگین فضاهای بسته با بخش های نیمه خا لی و مجوف رواق ها است. تراش سطوح نما توسط رواق ها، اختلاف ارتفاع و پس و پیش نشستگی احجام نسبت به هم، و بام های مدور خفته و دودکش ها و پشت بندهایی که درسیمای بیرونی این بنا دیده می شود آن را متنوع و گونه گون جلوه می دهد؛ و به این خاطر، منظر بیرونی ساختمان به دل می نشیند.

§        بدنۀ اصلی ساختمان، نمایی طولانی و متقارن دارد. حجم بزرگ و توپر و متفاوت تالار اجتماعات در میانۀ نما نشسته و محور تقارن آن را ساخته است. تقارن و تکرار موجود در این نما شخصیت و اصالتی به آن می بخشد؛ اما طرح نما هیچگاه شیرینی نماهای متقارن سنتی را نمی یابد. استقرار یک حجم بزرگ و سنگین در میانه، و استقرار بخش های سبک تر در طرفین بر خلاف سنت طراحی نما در معماری ایرانی است، که معمولاً در آن سطوح قاب بندی شده ایوان یا اُرسی بزرگی را در میان می گیرند. در واقع در اینجا حجم تالار بیش از آن که موجب وحدت و یکپارچگی در نما باشد، عامل انقطاع دوپارۀ چپ و راست آن شده است. بدینگونه است که عنصر محوری نما می تواند نقطۀ اوج نما محسوب می شود. تکرار ساده و کم معنای قاب ها در نمای این بخش نیز عاملی است که طرح آن را تضعیف می کند.

عامل اتصال بدنۀ اصلی با بازوهای دو طرف، رواقی دو سویه است که بسیار شفاف تر از همه عناصر دیگر نما می نماید. این رواق به بخش انتهایی نما منتهی می شود؛ بخشی که خود حجمی تقریباً بسته و متقارن است. طرح نمای آن عبارت است از سطوح بسته با روزنه های کوچک، که دهانه های مکرر رواقی کوتاه را در میان می گیرند.

به این ترتیب، ساختمان مدرسه به  شکل مجموعه ای از ساختمان های مستقل به نظر می آید که توسط رواق هایی ظریف و شفاف به هم متصل می شوند. برای درک آثار این کیفیت کافی است آن را با وضعیتی مقایسه کنیم که حجمی یکپارچه و منسجم، به شکل نیم حلقه، حیاط را در میان می گرفت. در اینصورت پیوند محکم تری میان حیاط و ساختمان به وجود می آمد.

نکتۀ جالب توجه آن است که طراح بخشی از رواق ابتدایی بازوهای فرعی را بسته است؛ و به این ترتیب توانسته حجم پایانی را از رواق شفاف اتصال دهنده جدا کند. اگر آن گونه که به نظر می رسد نیت طراح تفکیک آحاد طرح (یعنی بدنـۀ اصلی و بازوهای فرعی) بوده است، تشابه دقیق و کامل میان رواق ابتدایی و رواق دیگر نما را چگونه می توان توجیه کرد؟ اینجا است که مخاطب به نگاهی مجدد به تمامی نمای مورد بحث تشویق می شود. در این وضعیت، تکرار یک در میان دو عنصر «رواق سه دهنه» و «جدارۀ بسته با روزنه های کوچک» بارزترین ویژگی این نما شمرده می شود. چنانچه از تفاوت میان رواق شفاف ابتدایی با باقی نما صرف نظر کنیم به نظرمی رسد که نظم حاصل شده از تکرار عناصر «نیم باز و بسته» و اختتام نما با عنصر بسته از سوی طراح تصمیم قابل درکی است. از طرفی علاقۀ وی به ایجاد اشکال متقارن موجب می شود که در این نما- که براساس تحلیلا اخیر نامتقارن می نماید- نیز به دنبال تقارن، یا به عبارتی به دنبال قرینه ای برای رواق ابتدایی بگردیم. چنانچه قرینۀ این رواق را به انتهای بازوی فرعی اضافه کنیم نما متقارن می شود، اما کیفیتی « تمام شده، نخواهد داشت. در این حالت شاید چارۀ کار تشکیل جبهۀ دیگری به قرینۀ بدنۀ اصلی درشمال حیاط و تکمیل فرم نیم حلقه باشد. ممکن است حتی اضافه کردن بخشی از یک دیوارۀ کامل در طرفین نیز برای این منظور کفایت  کند. در این صورت حیاط شمالی شباهت بیشتری به یک «حیاط میانی» پیدا می کند- که الگوی آشنای طرح بناهای قدیمی ایرانی منجمله مدارس است. حال، پس از آنکه یکبار به صورت کامل تر این طرح اندیشیده ایم، چنانچه دوباره به وضعیت موجود بنگریم در می یابیم که گویی در اینجا تنها با نیمی از یک ساختمان تمام روبه رو هستیم. شاید طراح از ایدۀ سنتی «ساختمان بر گرد یک حیاط میانی» استفاده کرده، اما با حدف نیمی از بنا خواسته است تا وجهۀ سنتی طرح را کمرنگ تر کند؛ و یا شاید به دنبال خلق الگویی متناسب تر با مفهوم نوی مدارس امروزی بوده و به همین دلیل الگوی اولیه را تغییرداده است؛ یا اساساً ممکن است حساسیتی به معانی مستقر در الگوی اصیل اولیه نداشته است. به هر حال، تداوم رواق از بدنۀ اصلی بر نمای بازوهای فرعی می تواند نشانه ای از وجود قصد و نیت طراح در ایجاد یک نیم حلقه- یا تغبیر اخیر حلقۀ شکسته- محسوب شود.

تدوام رواق ها از بدنۀ اصلی به بازوهای طرفین مخاطب را به دقت در نمای هر سه جبهه به شکل کل واحد- یا به عبارتی به صورت گسترده در یک صفحه- هدایت می کند. و عجیب اینکه در این حالت، نه تنها طرح نما دچار مشکلی نمی شود، بلکه استخوان بندی محکم تری نیز پیدا می کند. در این وضعیت با نمایی متقارن روبه رو نیم که با دو حجم بسته آغاز می شود و با تکرار دهنه های رواق به حجم بزرگ میانی می رسد. گویی در ابتدا طرح براساس نمایی دریک صفحه تهیه و سپس به منظور ایجاد حیاطی مناسب برای یک مدرسه از دو محل به داخل تا شده است.

نکات فوق بیانگر آن است که طرح مدرسۀ ایرانشهر را باید آمیزه ای از چند نوع انتظام فضایی دانست: «ساختمانی نیم حلقه ای که حیاطی را در برگرفته»، «سه ساختمانی متصل به هم»، «بریده ای از یک ساختمان حلقه زده بر گرد حیاط میانی»، و بالاخره «یک ساختمان تا شده». آن چه مانع از تفوق یکی از این صورت ها بر دیگران می شود فقدان هماهنگی میان طرح نما و ترکیب احجام است.

2

3

4

5

6

axe-ofoghi-az-madrese

mogheiat-dar-yazd

plan-e-hamkaf

plan-e-zir-zamin

هتل تازه تاسیس و مجلل درویشی در هفته گردشگری افتتاح شد. این هتل که در بسیاری از بخشهای معماری آن، المان های عربی به کار رفته، به گفته سرمایه گذار هتل، از طراحی نئوکلاسیک استفاده شده است که هم کلاسیک است و هم مدرن بنابراین وی معتقد است که این هتل عربی نیست.

a18

هتل مجلل درویشی با ۵ ستاره تاپ در شهر مشهد توسط بخش خصوصی درحالی ساخته و در هفته گردشگری به صورت رسمی افتتاح شد که کارشناسان هتلداری، این هتل را سودآور نمی دانند.

a17

هتل مجلل درویشی در حاشیه خیابان امام رضا(ع) قرار دارد که با بیست طبقه، مرتفع ترین مرکز اقامتی و تنها هتل آتریوم (هتل با فضای باز میانی) در شرق کشور است. این هتل در چند روز اخیر با تبلیغات مختلف سعی کرده است که توجه گردشگران را به سمت خود جلب کند تبلیغاتی که حتی باعث شد این هتل از سوی معاون گردشگری کشور در هفته گردشگری به رغم شروع به کار آن، افتتاح رسمی شود.

واژه مجلل از آن جهت به این هتل اطلاق شده که دارای ۵ رستوران و اتاقهای مختلف است رستوران هایی که هر یک منوی جداگانه ای برای مشتریان خود دارد. در یکی از این رستوران ها غذای مراکشی سرو می شود و در دیگری که رستوران برکه نام دارد، مشتریان اکنون از آن به عنوان چایخانه استفاده می کنند اما در آینده می توانند همانجا ماهیگیری کرده و آن را به هفت مدل مختلف سرو کنند.

اتاقهای آن نیز از شبی ۱۸۵ هزار تومان برای یک نفر قیمت دارد تا شبی دو میلیون تومان. اتاقهای لوکس این هتل به این دلیل گران هستد که مسافر می تواند از تمام خدمات هتل حتی ترانسفر به صورت رایگان استفاده کند ضمن اینکه در این اتاقها که سوئیتهای ۷۰ متری پنت هاوس هستند، سونای خشک، وسایل الکترونیکی، کامپیوتر و فکس نیز وجود دارد.

دوبلکس های ملل نیز عنوان اتاقهای دیگر این هتل است که اکنون تا ۹۵ درصد پیشرفت داشته و تا یکی دو ماه آینده برای پذیرایی از مهمانان خارجی بهره برداری می شود این اتاقها با سبک و معماری کشورهایی از جمله مصر، هند و چین ساخته شده است.

محسن درویشی یکی از مدیران این هتل در مراسم اهدای لوح بهره برداری هتل، با اعلام اینکه ساخت هتل بیش از ۸ سال طول کشیده است گفت: این مجموعه دارای وسعتی درحدود ۳۳۵۰ متر با زیربنای ۳۰هزار مترمربع در ۲۲ طبقه با ظرفیت ۲۲۰ اتاق و ۵۰۰ تخت ساخته شده است که با آغاز بهره برداری آن برای بیش از ۳۰۰ نفر شغل ایجاد کرده است.در ساخت این هتل از ۲۵ هزار شیشه‌ جذب انرژی خورشیدی و همچنین سیستم BMS برای کنترل فنی هوشمند و سیستم‌های ضدحریق و ایمنی استفاده شده است.

منظور درویشی از سیستم BMS این است که این سیستم هوشمند باعث می شود تا هر مشکلی در حوزه الکترونیکی هتل حتی اگر سوختگی برق یک لامپ در یک اتاق اتفاق بیفتد، توسط کامپیوتر به متصدی مربوطه اطلاع داده می شود این سیستم اکنون در کمتر هتلی مورد استفاده قرار می گیرد. با همه این امکانات هتل درویشی مشهد که توسط یکی از ملاکان و طلافروشان مطرح شهر مشهد ساخته شده است به باور کارشناسان هتلداری سودده نیست. مالک این هتل نیز اذعان می کند برای هتلی که برای ساخت آن تنها ۱۱ میلیارد تومان از محل اعتبارات دولتی استفاده کرده است، سوددهی اهمیتی ندارد.

علی درویشی، سرمایه گذار هتل در میان بهت خبرنگارانی که با وی نشست خبری داشتند، گفت: من احساس می کردم که زائران شهر مشهد مکان اقامتی مناسبی در اختیار نداشتند به همین دلیل درصدد ساخت یک مرکز اقامتی متناسب با شان آنها برآمدم. وی با اعلام اینکه در نظر دارم که اداره این هتل به سبک شرعی و اسلامی انجام شود ادامه داد: از سرمایه خود و طلایی که زمانی گرمی چهار هزار تومان بود برای ساخت این هتل استفاده کرده ام و اکنون با علاقه تمام آن را به بهره برداری رسانده ام بنابراین فکر سوددهی آن را نکرده ام.

این هتل که در بسیاری از بخشهای معماری آن، المان های عربی به کار رفته، به گفته سرمایه گذار هتل، از طراحی نئوکلاسیک استفاده شده است که هم کلاسیک است و هم مدرن بنابراین وی معتقد است که این هتل عربی نیست!

با همه این امکانات برخی از هتلداران و کارشناسان هتلداری که برای مراسم افتتاح به هتل درویشی آمده بودند، گفتند که این هتل سود ده نخواهد بود چون قیمت برخی از اتاقهای آن خیلی گران است و تنها عده خاصی مشتری آن هستند بنابراین تنها درصورتی می توانند همیشه مسافر داشته باشند که تبلیغ خوبی برای آن عده انجام داده باشند و هر بار خدمات متفاوتی به آن عرضه کنند وگرنه این هتل بعد از مدتی یا مشتری خود را از دست می دهد و یا یک عده مشتری ثابت خواهد داشت.

از سوی دیگر به باور این کارشناسان هتلداری، هتل ساخته شده کاملا نمادهای عربی دارد و در برخی از المان ها مانند سازه لوستری که در وسط لابی قرار گرفته یک نماد کارهای تجاری است و برای یک هتل کارائی ندارد پس اگر روی نمادهای ایرانی بیشتر از نمادهای عربی تکیه می شد شاید زیباتر به نظر می رسید آن هنگام بود که می توانستیم بگوییم این هتل یک هتل مجلل ایرانی است.

برخی دیگر از آنها معتقدند که در شهر مشهد به اندازه کافی هتل لوکس و مجلل وجود دارد بنابراین اگر قرار باشد این هتل به سوددهی برسد یا باید مشتری آنها را از آن خود کند و یا مدت زمان زیادی را برای سوددهی از دست بدهد.

در نشستی که با حضور کارشناسان حوزه های مختلف از سوی انجمن مفاخر معماری  در موزه امام علی برگزار شد موضوع حافظه تاریخی تهران مورد بحث و بررسی قرار گرفت.«آلبرت کوچویی»، نماینده ای از هموطنان آشوری نیز به بحث درباره حافظه تاریخی پرداخت و ضمن خواندن یاداشتی،برای یادآوری گوشه ای از حافظه تاریخی ایران زمین درباره آن نسل از هموطنان آشوری سخن گفت که کامیون دار بودند، جاده های این مرز و بوم را در نوردیده اند و به رغم تأثیر مثبتی که در جامعه داشتند یادی از آنها در حافظه تاریخی باقی نمانده است.

 

کوچویی در این نشست گفت: «نخستین بار است که در جمع غیر آشوری ها سخن می گویم اما همواره خودم را یک ایرانی و متعلق به این سرزمین دانسته ام.»

او در ادامه سخنانش چنین گفت: «جنگ جهانی دوم بهانه ای شد برای حمل و نقل ادوات جنگی از گوشه ای از این میهن به گوشه ای دیگر از آن. در این میان عده ای جان برکف برای ایجاد زمینه های لازم برای این حمل و نقل ها پیشتاز شدند. اینها آشوری ها بودند. ایجاد حمل و نقل که مرکزیتش در تهران بود باعث شده بود بسیاری از ایرانی هایی که به عراق گریخته بودند به ایران بازگشتند و می بینیم در هموطنان در غرب چون کرمانشاه و ارومیه مسکن گزیدند.»

این هموطن آشوری، آن نسل از آشوری ها را به گیلگمیش هایی تشبیه کرد که به دنبال آب زندگانی جاوید بودند و گفت: «تصور می کنم این کامیون داران و شاگردانشان چون گیلگمیش بودند. حافظه تاریخی تهران لااقل به خاطر دارد آنها به اجبار نان و جسارتشان به گیلگمیش هایی بدل شدند که چیزی از آنها در حافظه تاریخی مکتوب ایران نیست.»

 

 

۷۰هزار هکتار بافت فرسوده در ۴۶۰ شهر کشور شناسایی شده است که از این میزان، ۳۶۴ شهر با جمعیت بیش از ۱۲ هزار نفر جمعیت و ۹۳ شهر با جمعیت کمتر از ۱۲ هزار نفر هستند. این در حالی است که تاکنون تنها هفت درصد این میزان بافت فرسوده احیا شده است.

این در شرایطی است که ۲۰ درصد مساحت شهرهای ایران در بافت فرسوده قرار دارند و ۳۰ درصد جمعیت شهری کشور در این مناطق ساکن هستند.

باوجودی که ۶۰ درصد از احیا و بهسازی بافت‌های فرسوده به مشارکت مردم، ۱۰ درصد تسهیلات و مابقی به سیاست‌های مدیران اختصاص دارد، احیای بافت فرسوده زمانی محقق می‌شود که بسترهای لازم برای ایجاد مشارکت پایدار و حضور گسترده مردم با تعریف بسته‌های حمایتی ایجاد شود.

بر اساس این گزارش برای رفع مشکلات موجود، دولت بسته حمایتی خود را در قالب قانونی در بافت‌های فرسوده اعلام کرده است.

سند ملی حمایت از احیای بافت فرسوده

مدیرکل دفتر مطالعات کاربردی و امور ترویجی شرکت مادرتخصصی عمران و بهسازی شهری ایران از تهیه و تدوین سند ملی حمایت از احیا و بهسازی بافت فرسوده در کشور خبر داد. فرهاد قلی‌زاده در بیرجند با اشاره به اینکه این سند در مراحل پایانی تدوین است و به زودی ابلاغ خواهد شد، افزود: در این سند بیشتر ایجاد وحدت رویه بین دستگاه‌های مرتبط با بافت فرسوده و ساماندهی این مناطق در نظر گرفته شده است.

قلی‌زاده عنوان کرد: احیای بافت فرسوده نیازمند عزم همگانی از سوی مردم است. وی با اشاره به اینکه در این سند وزارت کشور، شرکت عمران و مسکن سازان و میراث فرهنگی مداخله دارند، افزود: در صورت برخورد با بافت‌های تاریخی و میراث فرهنگی این اقدام با همکاری میراث فرهنگی ادامه می‌یابد و ساماندهی می‌شود. مدیرکل دفتر مطالعات کاربردی و امور ترویجی شرکت مادر تخصصی عمران و بهسازی شهری ایران با اشاره به اینکه به طور میانگین باید سالانه ۱۰ درصد از بافت فرسوده شهرها بازسازی شود، افزود: تحقق این امر نیازمند فراهم کردن پیش‌نیازهایی بوده که مشارکت مردمی از مهم‌ترین فاکتورهای آن است. به گفته وی، به این منظور با توجه به روند کند همکاری و مشارکت مردمی به طور میانگین سالانه دو الی سه درصد از بافت فرسوده در کشور احیا می‌شود.

قلی‌زاده همچنین در خصوص تسهیلات پرداخت شده در قالب احیای بافت فرسوده در کشور تصریح کرد: ۳۰ هزار فقره وام در سال ۸۸، حدود ۶۱ هزار فقره در سال ۸۹ و ۱۵۰ هزار فقره در سال گذشته پرداخت شد.

به گفته وی، امسال نیز پرداخت ۲۰۰ هزار فقره تسهیلات به متقاضیان احیای بافت‌های فرسوده در برنامه کاری این شرکت قرار دارد.

توانمندی محلات فرسوده

مدیرکل دفتر مطالعات کاربردی و امور ترویجی شرکت مادرتخصصی عمران و بهسازی شهری ایران همچنین از انعقاد تفاهم‌نامه‌ای با بانک جهانی برای توانمندسازی سکونتگاه‌های فرسوده در پنج شهر کشور خبر داد و گفت: زاهدان، کرمانشاه، تبریز، سنندج و بندرعباس از جمله این شهرها هستند.

وی تصریح کرد: در این راستا پروژه‌هایی در قالب توانمندسازی اجتماعی از جمله ساخت مراکز بهداشتی درمانی، مراکز آموزشی، کتابخانه‌ها، ایجاد مراکز اشتغال و سایر فعالیت‌های اجتماعی در دستور کار قرار گرفته است.

وی در خصوص گسترش این تفاهم‌نامه برای سایر شهرهای کشور، یادآور شد: درخواست گسترش برای مراکز استان‌ها در دست پیگیری است.

 

7

 

نام اثر: بنای یادبود بوعلی سینا

نام طراح: هوشنگ سیحون

تاریخ شکل گیری اثر: ۳۱- ۱۳۲۸ ه. ش.

کارفرما: وزارت فرهنگ و هنر

مجری: هوشنگ سیحون

موقعیت: همدان

مساحت بستر طرح: ۲,۶۰۰ متر مربع

مساحت زیر بنا: ۶۵۰ متر مربع

 

1

بنای یاد بود بوعلی از دو بخش «آرامگاه» و «برج یاد بود» تشکیل شده است. دیوارهای سنگی و تمام بستۀ «آرامگاه» بر گرداگرد محوطه ای نسبتاً وسیع نشسته اند تا فضاهای نه چندان بزرگ این بخش- کتابخانه، موزه و مزار- را در بر گیرند. حد فاصل دیوارهای خارجی و فضاهای داخلی تماماً با خاک پر شده، و «آرامگاه» جز در محل ورودی اصلی در شرق و ورودی غربی، ارتباطی با فضای باز اطراف ندارد. «برج یاد بود» که دقیقاً بر فراز مزار قرار دارد منشوری دوازده وجهی با ستون های ظریف و کشیدۀ بتنی است که کلاهکی مخروطی از جنس بتن بر سر دارد.

بنای یادبود بوعلی امروز در میانۀ یکی از میادین شهر همدان، دربستری از سبزه و درخت و آب قرار گرفته است؛ حال آنکه در ابتدا در حاشیۀ خیابان اصلی، در احاطۀ بافت مسکونی اطراف و چند بنای خدمات شهری و اداری واقع شده بود. به همین دلیل تحلیل این بنا فارغ از محیط پیرامون آن و تنها معطوف به طرح خود بنا خواهد بود.

نکاتی پیرامون اجزای طرح

بنای یاد بود بوعلی از دو بخش تشکیل شده است: آرامگاه و برج یادبود. بخش آرامگاه به مساحت ۶۱۰ متر مربع، ساختمانی تمام بسته و پوشیده از سنگ خارا است که کتابخانه، موزه و فضای اصلی آرامگاه (اتاق مقبره) را در خود جای می دهد. سطحی که این فضاها اشغال می کنند در حدود ۳۵ درصد از سطح کل بخش آرامگاه است و باقی آن با خاک پر شده است. ورودی اصلی به شکل رواقی با ستون های قطور نیم مخروطی در شرق بنای آرامگاه قرار گرفته است. دسترسی دیگری نیز از سمت غرب به فضای مقبره تأمین شده است؛ که البته دسترسی فرعی و خدماتی تلقی می شود.

برج کشید و بلند یادبود به شکل منشوری دوازده وجهی است که از استقرار دوازده ستون بتنی بر گرد دایره ای به قطر ۵ متر بر فراز ساختمان آرامگاه پدید آمده است. این ستون های کشیده هر چه به سمت بالا می روند به سمت مرکز دایره جمع می شوند و در نهایت به کلاهک مخروطی شکل فوقانی می رسند. ارتفاع رأس برج از روی سکو ۲۱ متر است که ۱۷ متر آن مربوط به پایه و ۴ متر آن مربوط به کلاهک مخروطی است.

بخش آرامگاه- به جز در محل ورودی- دیواره ای تماماً بسته و سنگی دارد؛ تناسبات آن افقی است و مانند تختی در زیر پای برج گسترده شده است.

از مقایسۀ سطح زیر بنای فضاهای استفاده شده در بخش آرامگاه با سطح قسمت های پر شده با خاک، تعمدی در پدید آوردن تختی وسیع استنباط می شود. به عبارتی طراح، به منظور خلق آرامگاهی پر ابهت، از دیوار کشی کاذب پیرامون سطحی قریب به دو برابر میزان مورد نیاز و پر کردن آن با خاک تردیدی به خود راه نداده است. به همین علت از این پس بخش آرامگاه را با نام «تخت» می خوانیم.

هر چند ردیف ستون های یاد شده نسبت به ورودی آرامگاه، سکو و برج فراز آن کاملاً متقارن است، اما نسبت به حجم اصلی تخت متقارن نیست، و احجام سنگی دو طرف این فضای نیم باز باهم یکسان نیستند و با شکست هایی به تدریج عقب می نشینند.

تفاوت جنس ستون های بتنی رواق ها با دیوارهای سنگی اطراف بخش ورودی را از احجام دو طرف خود متمایز می کند.

یکی دیگر از ویژگی های تخت، پلکان تماماً سنگی است که از میان دیوارهایی از همان جنس به بالا می روند. این پله ها مانند شکاف هایی در دل «تخت» سنگی طراحی شده اند؛ مخصوصاً پلکان جنوبی که با لغزش های مختصری نسبت به محور برج قرار گرفته است کیفیت فضایی خاصی پدید می آورد.

دو شیبراهه غربی (در طرفین ورودی غربی آرامگاه) که کاملاً نسبت به محور برج متقارنند- اگر چه در پشت ساختمان واقع شده اند- از نقاط قابل تأمل در طرح «تخت» محسوب می شوند.

درون «تخت» انتظام فضایی ساده ای دارد. فضاهای کتابخانه و موزه در طرفین محوری قرار گرفته اند که پس از عبور از یک گرۀ مربع شکل فرد را به اتاق مقبره می رساند. این ساختمان به واسطۀ احاطه شدن با احجام خاکریزی شدۀ اطراف و بسته بودن جداره های بیرونی، و ضخامت و سنگینی دیوارهای داخلی همچون بناهای زیرزمینی می نماید.

سطح روی «تخت» پهنۀ نسبتاً وسیع و بازی است و «برج» رفیع یادبود، نشسته بر یک سکو، تنها عنصر بارز آن محسوب می شود. دو محوطۀ سبز در شمال و جنوب این فضای باز گسترده، به دلیل آنکه اتصالی با برج و سکوی زیر آن ندارند تاثیر زیادی بر فضای پیرامون خود نمی گذارند؛ همچنانکه پیوندی نیز میان محوطه های بالا و پایین تخت به وجود نمی آورند.

برج یادبود واجد دو قسمت است: قسمت پایه که به دلیل وجود ستون های کشیده و بلند گرداگرد آن سبک و شفاف به نظر می رسد، و قسمت فوقانی یعنی کلاهک مخروطی شکل بالای برج که توسط پایۀ مذکور برپا داشته شده است. جمع شدن تدریجی ستون های پایۀ برج، و شکل مخروطی کلاهک روی آن، اشارۀ مستقیمی است به حرکت به سمت آسمان و میل به اوج گرفتن.

در طرح برج، «هندسه» از عوامل اساسی و مهم شکل گیری اجزا و عناصر است.

انتخاب یک چند وجهی منتظم محاط بر دایره در قاعده، طرح ستون ها به گونه ای که با بیشتر شدن ارتفاع به سوی مرکز دایره جمع می شوند، و انتخاب حجم خالص مخروط به عنوان اختتامیۀ برج، هیئتی کاملاً هندسی برای برج به همراه می آورد؛ که نشانگر مقید بودن طراح به نظم، تقارن و هندسه در این بخش از مجموعه است. انتخاب جنس بتن صاف و تراشیده برای برج موجب می شود که نظم و هندسه ای که از آن سخن رفت چشمگیرتر شود و در نهایت، برج به شکل حجم کاملاً تراشیده و خراطی شده ای بر فراز سکوی کم ارتفاع دیده شود.

 

بیان معماری در بنای یادبود بوعلی

«تخت سازی» در بخش آرامگاه- که پیش از این دربارۀ آن سخن رفت- نشان از معماری پیش از اسلام دارد. به جز این، نشانه های دیگری نیز از معماری ایران باستان در طراحی «تخت» دیده می شود. استفاده از فضای نیم باز و ردیف ستون های نیم مخروطی به عنوان ورودی، و پیشانی صاف بالای رواق از موارد تشابه میان این بنا با نمونه های باقیمانده از دوران پیش از اسلام است. به عنوان نمونه می توان به کاخ پذیرایی کوروش در مجموعۀ پاسارگاد اشاره کرد. در این نمونه، فضای ورودی توسط ایوانی میانی با ردیف ستون های نیم مخروطی (و از قضا با نه دهانه) از احجام توپر طرفین متمایز شده است.

استفاده از قطعات بزرگ سنگ و ایجاد دیوارهای بلند سنگی ناصاف با بندکشی های ضخیم، نیز معماری پیش از اسلام را تداعی می کند. پله های یکسره که گویی دیوارهای سنگی را می شکافند و بالا می روند مشابه هایی در معماری ایران باستان، از جمله در مجموعۀ تخت جمشید و معبد آناهیتا در کنگاور دارند.

تفاوت عمدۀ «تخت» با آثار باقیمانده از دوران پیش از اسلام، متقارن نبودن احجام پس و پیش نشستۀ آن است. در اینجا با آنکه طرح فضای داخلی همانند معابد و کاخ های پیش از اسلام کاملاً متقارن است، و علی رغم انتخاب عناصر متقارنی مانند دو شیبراهۀ غربی بنا، حجم کلی تخت و استقرار ورودی آرامگاه نسبت به آن از تقارن خارج شده است. این فقدان تقارن جلوه ای ارگانیک به بنا می دهد و از صلابت طرح- امری که در نمونه های قدیمی دیده می شود و زاییدۀ رعایت بی چون و چرای اصل تقارن است- می کاهد.

ورودی «تخت» در حالیکه از لحاظ فرم و شکل ظاهری از همان نمونه های باستانی پیروی می کند، اما به دلیل جنس و بافت منظم و تراش خورده اش در مقایسه با ظاهر ارگانیک دیوارهای سنگی طرفین به مثابه مظهری از دقت و نظم هندسی و علم و ریاضیات جلوه می کند، و از این رو نسبتی با برج بالای خود نیز برقرار می سازد.

در مقابل اشارات متعددی که در طراحی «تخت» به معماری پیش از اسلام شده است، «برج یاد بود» با بیانی متفاوت؛ آمیزه ای از معماری دورۀ اسلامی و معماری مدرن است.

مهم ترین عاملی که موجب می شود تا برج یادآور بناهای پس از اسلام باشد شباهت بسیار زیاد آن به برج گنبد قابوس است. طراح با انتخاب فرم منشوری که در بالا به یک مخروط منتهی می شود، اشارۀ مستقیم و روشنی به این الگوی سنتی کرده است. جدا از شباهت های دو برج گنبد قابوس و برج یادبود بوعلی، نشستن اولی بر بلندی تپه ای و دومی بر تختی دست ساخته، و «تنها بودن» آنها، از وجوه تشابه دو بنا به شمار می رود.

علی رغم شباهت هایی که ذکر شد، تفاوتی مهم میان برج یادبود بوعلی و گنبد قابوس وجود دارد. در گنبد قابوس با بنایی واحد و یکپارچه مواجهیم که بر فراز تپه ای نشسته و به بالا اشاره می کند. در برج یادبود بوعلی همان اشاره به بالا حس می شود، اما حجم اصلی یکپارچه نیست و به دو بخش مجزای «پایه» و «کلاهک» تقسیم می شود.  دو پارگی میان پایه و کلاهک سبب می شود تا وحدت و یکدستی- آنسان که در گنبد قابوس وجود دارد- در این بنا دیده نشود. به علاوه اگر برج در گنبد قابوس تنها واسطه ای برای اشاره به اوج و بازگشت به اصل است، در نمونۀ معاصر، خود موضوعی برای تماشا است، و اجزای مختلف آن هر یک خود را به نمایش می گذارند و عرض اندام می کنند.

نکتۀ مهم دیگر در مورد طرح برج، تفاوت در بیان معماری دو بخش «پایه» و «کلاهک» است؛ در حالیکه «کلاهک» یادآور گنبدهای رُک قدیمی است، پایه چنانچه به تنهایی ملاحظه شود موجودی متعلّق به «معماری مدرن» است؛ و با نشستن کلاهک مخروطی بر ستون های ظریف پایه است که برج طعم و مزۀ معماری اسلامی می یابد. و به تعبیری دیگر، طراح با تمهیداتی که به کار می بندد قرائتی مدرن از بنایی اسلامی عرضه می کند.

تفاوت میان پایۀ شفاف برج و حجم صلب و توپر کلاهک آن، موجب شده است تا برج ترکیبی از دو بخش مجزای «پایه» و «کلاهک» به نظر آید. همین کیفیت هنگام مشاهدۀ توأمان تخت و برج روی آن نیز احساس می شود. تناقض میان حجم توپر و سنگین تخت- که به دلیل وجود قطعات بزرگ و نتراشیدۀ سنگ خارا خشن و بدوی به نظر می رسد- و سطح صاف و تراشیده و منظم برج به گونه ای است که این دو بخش به صورت دو لایۀ کاملاً متفاوت ادارک می شوند که بدون پیوندی کامل در جوار یکدیگر قرار گرفته اند.

دو گانگی در طرح یک بار هم در محل رواق ورودی آرامگاه آشکار می شود؛ جایی که تفاوت میان بافت و جنس دیوارهای سنگی با سطوح تراشیده و صاف رواق ورودی به «تخت»، وجهۀ بنایی تراشیده شده در دل صخره های سنگی، و آرامگاه های ایران باستان یا «دخمه ها» را می بخشد.

طراح با نشاندن برج یادبود بر تخت و با استفاده از همان شیوۀ نشاندن صورت ها و معانی متفاوت در کنار هم، معماری پس از اسلام- و مشخصاً معماری مقابر برجی- را نیز به این مجموعه راه می دهد. و البته در کنار این دو نوع بیان ایرانی می توان بیان سومی را نیز مطرح کرد که همان بیان مدرن طرح است. استفاده از بتن نمایان در برج و در رواق ورودی، و شفافیت و سبکی برج و دوگانگی بیان در بخش های کلاهک و پایه، و بطور کلی میل به «خلاصه سازی» الگوهای قدیمی خصلت های مدرنیستی بنا را آشکار می سازد. به عبارتی مخاطب در اینجا با بنایی ایرانی مواجه است که به دوره های مختلف معماری این سرزمین اشاره می کند و در عین حال زیباشناسی مدرن را نیز با خود به همراه دارد.

2

3

4

5

6

7

mogheiate-banaye-yad-bood

mogheiate-emroozi

nama-sharghi

plan1

طراحی بیمارستان با توجه به اوضاع اقلیمی و نیاز های بهداشتی و منطقه ای تا حدودی متفاوت است ولی استاندارد های ثابتی وجود دارد که منشاء اقتصادی و عملکردی دارند و روابط فضاها تحت یک نظام کلی در بیمارستان قرارمیگیرند.

a4

برنامه فیزیکی

طراحی بیمارستان با توجه به اوضاع اقلیمی و نیاز های بهداشتی و منطقه ای تا حدودی متفاوت است ولی استاندارد های ثابتی وجود دارد که منشاء اقتصادی و عملکردی دارند و روابط فضاها تحت یک نظام کلی در بیمارستان قرارمیگیرند. یک طرح خوب باید بهترین شکل تقسیم بندی و سازماندهی را داشته باشد.

قبل از شروع طراحی باید یک برنامه معماری وعملکردی داشت که در آن فضاها و مساحت های آنها مشخص شده است.در برنامه های کاملتر مشخصات تجهیزات داخل و میزان دما و فشار هوا و روشنایی وجنس مصالح وغیره نیز ذکر شده است.

معمار داخل میتواند ثحقیقات لازم را انجام دهد و در این مرحله در شرح معیارهای خاص هر فضا وتهیه چیدمان داخل آنها با ابعاد واندازه های دقیق همکاری کند.

پلان شماتیک

طراحی پلان شماتیک با توجه به برنامه فیزیکی شروع می شود. معمولا برای هر بخش یک بلوک در نظر گرفته می شود و اشکال مختلف ترکیب آنها بررسی می شوند.

ترکیب بخشهای مختلف پرستاری از جنبه های مدیریتی واقتصادی (اقتصاد سرویس دهی پزشکی) بسیار اهمیت دارد. در تمام مسیرهای افقی و عمودی یک عملکرد منطقی چه از نظر بهداشتی وچه از نظر سرویس دهی پزشکی و تدارکاتی وپرسنلی باید وجود داشته باشد، مانند تمایز مسیرها (کثیف وتمیز)، مسیر بیمار سرپایی ،بستری و ملاقات کنندگان بیمار اورژانس وغیره.

پلان مقدماتی

پس ازمطالعه کلی وآنالیز پلان های شماتیک، روی یک پلان معین کار ادامه می یابد. پلان مقدماتی، بسط وگسترش پلان شماتیک خواهد بود که با مقیاس ترسیم می شود. تهیه پلان مقدماتی کار مشترک تیم خواهد بود. یک معمار داخلی با توجه به تمام آنچه گفته شد و با توجه به اطلاعات و تحقیق هایی که در شروع کارش انجام داده، لی آت هایی را برای قسمت های مختلف پیشنهاد می کند. با انتخاب و ترکیب مناسب آنها، طرح مقدماتی شکل می گیرد. ممکن است که درارتباطات کلی پلان های شماتیک هم نظراتی داشته باشد. گاه ممکن است جزئیات داخلی در ارتباط با سازه بنا قرار گیرند. که هماهنگی آن یک کار برتر است. در چنین روشی، جزء به جزء فضا درک می شود وهنگامی که کلیه فعالیت های درون آنها کاملاً روشن باشد، طراحی با خلاقیت بیشتری صورت می گیرد.

پلان مقدماتی تجهیزات ثابت را نشان می دهد. این خیلی مهم است که بدانیم تجهیزات متحرک در درون اتاق ها جای می گیرد و با ابعاد فضاها مطابقت می کند یا نه. آگاهی ازتجهیزات وعملکردهای داخل بیمارستان و فعالیت هایی که داخل فضاها انجام می گیرد، به معمار داخلی امکان می دهد که شکل جدید فضاهای درون بخش ها را طراحی کند. تمام قسمت های طراحی شده جزء به جزء ترسیم می شوند که در این ترسیمات نیز معمار داخلی با آگاهی از تجهیزات و عملکردهای داخل بیمارستان ،با آرشیتکت همراهی می کند. سپس، مشاوران و مدیران و کمیته ساختمانی لی آت ها را مرور می کنند.

به گفته فرانک لویدرایت: ” پلان خوب هم آغاز است و هم پایان. پلان، پیش بینی علمی و هنری کار است. چون همه پلانهای خوب ارگانیک اند واین پلان، ریتم ها، حجم ها و اجزاء یک دکوراسیون خوب را هم در خود خواهد داشت .”
“با توجه به افزایش روز افزون کاربرد دستگاههای پزشکی در مراحل مختلف درمان، همکاری مهندس پزشکی باآگاهی که از تجهیزات و فعالیت هایی که داخل فضاها انجام می گیرددارد بسیار مفید میباشد.”

تاثیر فضاهای داخلی بر شکل معماری بیمارستان

ارتباطات درون بخش ها، ایجاد بهترین و کوتاه ترین رابطه مرکزپرستاری با اطاقهای بستری، تعداد تخت های تحت مراقبت، چگونگی آرایش اتاقها گرد آن وطریقه نورگیری، شکل بخش های بستری را تعیین می کنند. ترکیب چند بخش کنارهم و سپس با روی هم قرارگیری آنها، شکل هندسی برج بستری بوجود می آید. در بیشتر بیمارستان های ساخته شده با استانداردهای تجربه شده وبازدهی خوب، شکل هایی مشابه حروف الفبا حاصل شده که منعکس کننده ارتباطات بخش هاست. به طورمثال فرم های H,T,Y,Xنمایانگرراهروهای ارتباطی بخش ها هستند که به شکل برج در طبقات تکرار شده اند. البته دراین فرم ها، بخش ها به شکل راهرویی مستقیم طراحی شده اند و مسائل اقتصادی و عملکردی در این فرم ها بررسی شده اند.
هرگونه نواندیشی دراین ارتباط، مانند شکل آرایش تختها گرد ایستگاه پرستاری که طریقه مراقبت بیماران رابهتر کند یا سیستم های جدید کنترل بیماران که ممکن است با پیشرفت های پزشکی علمی توسط کامپیوتر انجام شود و درشکل درونی بخش تاثیربگذارد، در نهایت فرم خارجی بیمارستان را متاثر خواهد کرد

بیمارستان ها، معمولاً راهروهایی با اطاق های کوچک منشعب شده ازآنها هستند. توجه به دید بیمارعاملی تعیین کننده در ارتباطات درونی فضاهای بیمارستان به حساب می آید. برای رهایی از یکنواختی چنین منظره ای می توان راهروها را به شکل فضاهای دلپذیرتری طراحی کرد که در محل های پرستاری تبدیل به مکان های بی تکلف بشوند. البته ازبین بردن راهروها در بخش ها کارساده ای نیست. دید مستقیم برای پرستار بسیار بهتر است و هم چنین امکان گسترش آینده، دلیل منطقی برای وجود راهروهاست. لازمه ایجاد اشکال دیگر بخش ها توجه به این دو نکته است.

نقش معمار داخلی در تیم طراحی بیمارستان

کاری که یک معمار داخلی می تواند در تیم طراحی بیمارستان بکند بسیار بنیادی است وممکن است به دلیل توجهات خاصی که به فضاهای داخلی می کند در طرح ریزی کلی تاثیر گذارباشد. البته درروش کارتیمی وگروهی حجم کاربسیار افزایش پیدا می کند اما کیفیت کار بالاتر است.

امروزه توجه بیشتری به تاثیر حیاتی فضاهای اطراف معطوف گشته، به خصوص در زمینه بیمارستان بشدت این نیازبه ملاطفت احساس می شود. همچنین ایجاد رابطه فرهنگی، تخفیف ترس، ایجاد صمیمیت و شادی بخش بودن محیط ضروری به نظر می رسد. یک طراح حتی در مورد پیچیدگی های روانی و احساسی حفظ سلامت تحقیق می کند تا بتواند محیطی کاملاً آرام و با توجه به نیازهای استفاده کنندگانش را خلق کند. درهنگامی که بیماربرای مبارزه با بیماری آماده می شود، محدود شدن اجباری، احساس بی پناهی، نگرانی در مورد مخارج پزشکی و نتیجه تشخیص بیماری و جراحی او را تحت فشار قرارمی دهد، فضاهای جالب برای نشستن های گروهی و بدون تشریفات و غیررسمی و صحبت با دیگران و همدردی می تواند آنها را تقلیل دهد.

اثرات نور و رنگ در بهبودی بیماران

مسئله ای که بدان بی توجهی می شود، معنای بیولوژیکی نور و تاثیر نورآفتاب درامر بهبودی است. همچنین در بستری های طولانی در بیمارستان ها وجود نورهای خاصی ضروری است تا وظایف متابولیکی و گردش خون به درستی انجام پذیرد. کسانی که این گونه محیط ها را طراحی می کنند، باید از اثرات بیولوژیکی نوراطلاع داشته باشند. نمایش ناگهانی نورسبب تحریک غدد فوق کلیوی می شود. ممکن است در این موارد از گردش روز و شب الهام گرفته و مشابه نور طبیعی را ایجاد کرد. همچنین نورهای متصل به سقف و تیرهای مشبک و جنس وجزئیات آنها بررسی شوند. جاسازی وسایل گرمایی و سرمایی و مشخصات ضربه گیر در دیوارها و جعبه های نگهدارنده مخصوص دستگاه های مختلف پزشکی و اتصالات مخصوص، همه از جزئیات داخلی هستند که رابطه تنگاتنگی با طرح معماری و حتی گاه استراکچربنا دارند. برای کم کردن سر و صداهای اضافی در محیط بیمارستان و سیستم های تهویه و غیره باید از قبل با مشاوره معمار داخلی تدابیری انجام گیرد. بنابراین می بینیم که آگاهی ازاثرات فضا، نور و رنگ در حیات اجتماعی سلامت برای هر طراحی مهم است. این تاثیرات ممکن است سلامت را تقویت کند و ممکن است سبب افسردگی، بیهودگی و خواب آلودگی گردد. معماران داخلی می توانند با استفاده از این آگاهی ها بهبودی را افزایش دهند و دسترسی به آرامش درونی را سهل تر کنند.

کارهای هنری روی دیوارها برای تنظیم سیستم عصبی جهت انجام وظیفه مطلوبند. تاثیر رنگ های گرم و سرد و روشنایی مباحث وسیعی هستند. مثلاً کنتراست زیاد سبب سردرد و فشار چشم می شود. افزایش هوشیاری یا گیجی و حواس پرتی، احساس گذرزمان، ایجاد رابطه فرهنگی، غم افزایی یا شادی بخش بودن نتایج یک طراحی داخلی هستند. اطلاع از تئوری های جدید رنگ و رابطه شان با شکل معماری مسئله قابل توجهی است. رنگ و اثرات آن در محیط پزشکی یک بخش مهم از مطالعه تحقیقی معمار داخلی است.

طراحی داخلی

طرح های معماری داخلی و انتظامی که طراح به فضا می دهد بسیار بنیانی است و با آنچه در استانداردها نوشته شده ممکن است متفاوت باشد. ممکن است بهتر باشد اتاق ها به گونه ای طراحی گردند که بیماران دید بهتری نسبت به خارج و همچنین ارتباط بهتری با پرستاران و یا همراهان داشته باشند. ممکن است دراتاق های روز، جایی که بیماران سیار گرد می آیند امکان بهره مندی از نور طبیعی، آفتاب، درخت وآسمان را ایجاد کرد( مانند یک حیاط محصور) که ارجح است قابل کنترل ازایستگاه پرستاری باشد.

کارهای هنری روی دیوارها و کف ها تکمیل کننده طراحی هستند. مبلمان داخل بهتر است کمترین سطح تماس را با کف سالن یا راهرو داشته باشد. نوع پوشش های کف ودیوارمی تواند رعایت بهداشت را آسان تر کند. برای صندلی های انتظار طرح هایی را می توان ارائه داد که کار شستشوی روزانه را آسان تر کند که ممکن است نیاز به پیش بینی هایی در اجرا باشد. جنس کف ها در اتاق های مختلف و اتاق های عمل توصیه های خاصی را می طلبد.

برای ایجاد شرایط مطلوب دربیمارستان باید ازهمه دانسته های مختلف سود برد، مخصوصاً هنگامی که روح پژمرده انسان بیشترین نیاز را بدان دارد

منبع: سایت : www.cgland.ir

a5

amanat

حسین امانت دانش‌آموخته دانشکده هنرهای زیبا دانشگاه تهران است.

او معمار برج آزادی است که به مناسبت یادبود جشن‌های ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی ایران و به عنوان نمادی از «ایران مدرن» و نشانی از «دروازه تمدن بزرگ» در سده ی بیستم ساخته شد و هم چنین آرشیتکت و طراح ساختمان‌های اولیه ی دانشگاه صنعتی شریف و بسیاری از سازه های دیگر در ایران و جهان می‌باشد.

پس از پروژه پیروزمندانه ی برج آزادی که تا پیش از انقلاب برج شهیاد نامیده می‌شد و دانشگاه صنعتی آریامهر(شریف)، نظارت و سرپرستی ساخت موزه بزرگ پاسارگاد در نزدیکی آرامگاه کوروش کبیر به او واگذار شد.امانت هم چنین معمار و طراح شماری چند از مراکز صنایع دستی، مدرسه، کتابخانه و حتی یک شهرک تفریحاتی در ساحل دریای خزر بوده‌است. او بعدها با گسترش کار خویش بناهایی در بیرون از کشور را نیز طراحی نمود، از آن دست، بنای سفارت ایران در شهر پکن، پایتخت جمهوری خلق چین که متمایزترین سفارتخانه ناحیه دیپلماتیک در پکن است.

از دیگر سازه‌های طراحی شده به دست وی می‌توان به این موردها اشاره کرد:

  • ساختمان ابن سینا در دانشگاه صنعتی شریف (آریامهر پیشین) در سال ۱۳۵۴،
  • ساختمان سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری (مرکز صنایع دستی پیشین)، کامل شده در سال ۱۳۶۳
  • ساختمان سفارت ایران در پکن (کامل شده در سال ۱۳۶۲)
  • مرکز بهائیان در ویرجینیا آمریکا
  • مرکز بهائیان در تگزاس آمریکا
  • ساختمان مقر بیت العدل اعظم، از ساختمان های حول مقام اعلی، بارگاه باب در حیفا
  • دارالتبلیغ بین‌المللی از ساختمان‌های حول قوس مقام اعلی،
  • محفظه آثار بهائی از ساختمان‌های حول قوس مقام اعلی،
  • مشرق‌الاذکار در ساموآ

DSC04506

باغ دولت آباد

 

زمان احداث: سال ۱۱۶۰ ه.ق ( دوران زندیه )

مختصات منحصر بنا: عمارت هشتی، کلاه فرنگی عمارت هشتی و بادگیر مرتفع آن

موقعیت: خیابان شهید رجایی

شماره ثبت آثار ملی: ۷۷۴

 

DSC04509

((ساخت باغ در کشور ما سابقه ای طولانی داشته ودر تمام دورانها بخصوص دوره اسلامی مورد توجه بوده است .

به دلیل اختلاف آب و هوایی به ویژه در مناطق گرمسیر ی ، باغ اهمیت ویژه ای پیدا می کند .می دانیم یکی از اصول معماری ایران درونگرایی است باغها نیز از همین امر تبعیت کرده و معمولاً دور تا دور آن با دیوار محصور بوده است .

در باغهای ایرانی مانند آثار هنری دیگر ،  سعی شده است تا از بیهودگی پرهیز شود . در باغها هم مانند ساختمانها ( که عنصر بیهوده ای در آن  نمی ساختند )  بوته ای بی مورد پیدا نمی شده است .

مهمترین مسأله برای حیات بخشیدن به باغ رساندن آب از راههای دور دست به آنجا بوده است که با انتقال‌‌آب از طریق قناتها این مسأله‌‌را حل نموده اند.))

مجموعه باغ دولت آباد که نمونه‌‌ای از معماری دوره زندیه است توسط محمد تقی خان یزدی معاصر شاهرخ میرزای افشار و کریم خان زند در سال ۱۱۶۰ ه.ق ساخته شده است.

محمد تقی خان  مشهور به (( خان بزرگ )) سرسلسله خاندان خوانین یزد و مرد مقتدر عهد خویش بوده است. خان ابتدا قناتی به نام دولت آباد ایجاد کرد و از آب آن قنات، باغ دولت آباد را به وجود آورد و در آن چند دست عمارت و حوضها و جدولهای آب  متعدد در فضای باغ ساخت.

باغ دولت آباد پس از محمد تقی خان رو به ویرانی رفت و اگرچه دوباره  مورد مرمت قرار گرفت ولی هیچگاه به روزگاران آبادانی و دلگشایی عهد خان بزرگ باز نگشت.

 

 

 

 

این بنا شامل سه عمارات  هشتی، سردر و  تالار آئینه می‌‌باشد.

عمارت هشتی شامل حوضخانه و بادگیر مرتفع می‌‌شود. این بادگیر که  بلندترین بادگیر جهان است قبلا بلندتر از وضع کنونی بوده و سالها قبل، از ترس ریختن، قسمتی از آن را خراب کرده‌‌اند. د رمیانه این عمارت بنای کلاه فرنگی است و حوضچه‌‌های سنگ مرمرین که بوسیله جویهای رابط، به یکدیگر راه می‌‌یابند  و وارد حوضچه بزرگ زیر گنبد کلاه فرنگی می‌‌شوند. سنگهای مرمر بکار گرفته شده را همگی از معادن مرمر مراغه و تبریز می‌‌آورده‌‌اند.

عمارت میانی که در ضلع شمال غربی واقع است وبه نام بهشت آئین ( تالار آئینه ) خوانده می‌‌شود  دارای نقوش اسلیمی آئینه بوده است و در حال حاضر از آئینه‌‌های مسدس اسلیمی هیچ نوع اثری نیست.

یک چهار طاقی با طاقنماهای داخلی که جهت ورودی ضلع جنوبی ساخته‌‌اند و مورد استفاده است اقتباس از چهره طاقهای ساسانی است

باغ دولت آباد که مدتها محل اقامت کریم خان زند در یزد بوده است از نظر طراحی باغ  در شمار زیباترین باغهای دوره زندیه و قاجاریه محسوب می‌‌شود.

DSC04510

DSC04519

DSC04522

DSC04523

1

2

3

4

5

6

7

10

11

12

13

8

9

مدیرکل مسکن و شهرسازی استان تهران اعلام کرد: به‌طور قطع دولت برای موضوع مسکن تهران بی‌برنامه نیست و هر جا که احساس نیاز کند در پی ایجاد برنامه‌ای جدید است.

تقی رضایی در گفت‌وگو با ایسنا، درباره‌ وضعیت بازار مسکن در تهران اظهار کرد: در حال حاضر بازار مسکن در رکود است.

وی با اشاره به روند معاملات مسکن در استان تهران گفت: اجرای طرح‌های مسکن از سوی دولت هم‌چون مسکن ویژه تهران باعث تعدیل پیش‌فروش مسکن شده است.

مدیرکل مسکن و شهرسازی استان تهران خاطر نشان کرد: در بازار پیش‌فروش مسکن عطشی وجود داشت که با توجه به اجرای طرح مسکن ویژه تهران کنترل شد.

رضایی با بیان این‌که تعدیل پیش‌فروش مسکن شرایط را برای خرید فراهم می‌کند، تاکید کرد: قیمت‌ها در بازار تهران کنترل شده و دیگر شتاب افزایشی ندارد.

وی در بیان دلایل کنترل قیمت مسکن در تهران اظهار کرد: رسیدن به این مهم دلایل مختلف اقتصادی دارد که یکی از آنها اجرای طرح ویژه در شهر تهران بود که بخشی از تقاضا را پاسخ داد.

مدیرکل مسکن و شهرسازی استان تهران خاطر نشان کرد: تحویل واحد‌های مسکونی مهر به متقاضیان آن، بخشی از جامعه متقاضی مسکن را صاحبخانه کرد و کاهش این بخش از تقاضا به کنترل قیمت و نیز رکود در بازار مسکن کمک کرد.

رضایی در پاسخ به این پرسش که دولت در نیمه دوم سال برای مسکن در تهران و کنترل قیمت در این بازه زمانی چه برنامه‌ای دارد، گفت: به‌طور قطع دولت برای موضوع مسکن تهران بی‌برنامه نیست. هرجا احساس کنیم نیاز ورود وزارت راه و شهرسازی به حوزه‌ مسکن وجود دارد، طی جلسات کارشناسی در پی ایجاد برنامه‌ای جدید هستیم.

وی خاطر نشان کرد: طرح مسکن مهر، مسکن مهر ملکی، بافت‌های فرسوده و نیز مسکن ویژه تهران از جمله برنامه‌های وزارت راه و شهرسازی در مقاطع مختلف زمانی برای کنترل بازار مسکن بوده است.

مدیرکل مسکن و شهرسازی استان تهران هم‌چنین ادامه داد: سیاست‌های مکمل عرضه‌شده از سوی وزارت راه و شهرسازی سوداگری در بازار مسکن را کاهش می‌دهد و به این ترتیب می‌توان به کنترل قیمت امیدوار بود.

رضایی با تاکید بر این‌که وزارت راه و شهرسازی نشان داده است در مقاطع مختلف به ویژه برای شهر تهران برنامه‌های خاصی در بازار مسکن دارد، تصریح کرد: تمام طرح‌های مکمل که تاکنون به عنوان کاتالیزور طراحی و اجرا شده‌اند، موثر واقع شده و اهداف تعیین‌شده را محقق کرده‌اند.

وی افزود: تا سال ۸۶ افزایش چشم‌گیر قیمت مسکن در کشور وجود داشت، اما دولت به صورت جدی با طرح مسکن مهر وارد بازار شد تا شتاب قیمت را کنترل کند؛ امری که محقق شد.

** استفاده از وام مسکن که در نشریات فروخته می‌شود می‌تواند دردسرساز باشد

مدیرکل مسکن و شهرسازی استان تهران در مورد استفاده مردم از وام مسکن که در نشریات تبلیغ می‌شوند، تاکید کرد: ما استفاده از این نوع وام را توصیه نمی‌کنیم.

رضایی خاطر نشان کرد: این‌که تبلیغ فروش وام مسکن در جراید امری قانونی هست یا خیر را مسوولان بانکی باید مشخص کنند، اما آنچه مشخص است استفاده از چنین امکانی می‌تواند برای متقاضیان خرید مسکن دردسر‌ساز باشد.

وی با بیان این‌‌که هرقدر مردم از خرید وام مسکن از مجاری جز بانک دور باشند به نفع آنهاست، گفت: کسانی که این وام را دریافت می‌کنند نیز جزو کسانی به‌شمار می‌آیند که از وام دولتی استفاده کرده‌اند و از دریافت واحد‌های مسکونی دولتی هم‌چون طرح مسکن مهر و مسکن ویژه تهران محروم خواهند بود.

پژوهشکده هنر فرهنگستان هنر، کارگاه آموزشی «اخلاق معماری؛ امروز و اینجا» را ویژه دانشجویان معماری و شهرسازی و علاقه‌مندان به مباحث نظری معماری معاصر در آبان‌ماه سال جاری برگزار می‌کند.

پژوهشکده هنر با هدف ارتقای و تقویت دانش نظری دانشجویان و فارغ‌التحصیلان رشته‌های معماری و شهرسازی، ‌دوره آموزشی «اخلاق معماری؛ امروز و اینجا» را با حضور دکتر سیدحسین معینی برگزار می‌کند.

این دوره آموزشی در چهار جلسه از ابتدای آبان ‌ماه سال جاری در روزهای سه‌شنبه از ساعت ۱۷ برگزار خواهد شد. پژوهشکده هنر در پایان این دوره آموزشی به شرکت‌کنندگان، گواهی شرکت در دوره اعطا خواهد کرد.

علاقه‌مندان جهت کسب اطلاعات بیشتر و یا ثبت‌نام در این دوره آموزشی می‌توانند از روز دهم لغایت ۳۰ مهرماه با پژوهشکده هنر به شماره‌ها ۲-۶۶۹۵۶۱۹۰ تماس حاصل نموده یا به آدرس تهران، خیابان ولی‌عصر(عج)، بالاتر از تقاطع امام‌خمینی(ره)، نبش کوچه شهید حسن سخنور، شماره ۲۹ مراجعه نمایند.

یک منبع آگاه از احتمال واگذاری کاخ شمس واقع در مهرشهر کرج به یکی از نهادهای انقلابی برای ساخت مجتمع مسکونی خبر داد .

a15

به گزارش معماری نیوز  این منبع که نخواست نامش فاش شود گفت: واگذاری کاخ شمس به این نهاد انقلابی برای ساخت ۶۰۰۰ واحد مسکونی در این محوطه ،‌موضوع دستور کار کمیته فنی شورای عالی شهرسازی و معماری ایران در روز یکشنبه هفته اینده است .

وی افزود: گویا کاخ شمس با طرح تفصیلی شهر کرج در تعارض است و حالا قرار است برای تغییر کاربری آن تصمیم گیری شود.

کاخ شمس یا مروارید نام یک بنا از زمان پهلوی است که در مهرشهر کرج قرار دارد. این بنا توسط وسلی پیترز و بنیاد فرانک لوید رایت طراحی و ساخته شد..

پیش از دهه ۴۰ شمسی این منطقه از چند روستا از جمله حسین آباد افشار تشکیل شده بود. شمس پهلوی خواهر محمد رضا پهلوی شاه سابق ایران به دلیل بیماری آسم این منطقه را برای زندگی انتخاب کرد و کاخ مروارید محل زندگی او به وسیله بنیاد فرانک لوید رایت طراحی و ساخته می‌شود.

این کاخ در زمینی به وسعت ۱۱۱ هکتار با ۲۵۰۰ متر زیربنا بین سال‌های ۴۷-۱۳۴۵ در مهرشهر کرج، ارم جهت استفاده شمس خواهر محمدرضا شاه پهلوی احداث شده است .

این بنا شامل فضاهای متعددی از جمله سالن طلایی بار، دفتر مخصوص شمس، سالن پذیرایی، سالن سینما، سالن بیلیارد، استخر، آب‌نما، محل نگهداری پرندگان کمیاب، اتاق‌های خواب و غیره است . یکی از مهمترین بخش‌های این کاخ اتاق صدف است که دارای تزئینات مختلفی بوده، بخصوص نمای بیرونی آن که بصورت حلزونی شکل ساخته شده است . در طراحی فضای بیرونی دریاچه کوچکی از سه طرف کاخ را احاطه کرده و به زیبایی آن افزوده است .

این مجموعه تا چندی پیش به عنوان موزه و با نام مجتمع اردویی تفریحی شهید فهمیده استفاده می‌شد. این اثر در سال ۱۳۸۲ به شماره ثبت ۷۰۶۷ در فهرست آثار ملی ایران قرار گرفته است .در حال حاضر کاخ در اختیار سپاه پاسداران است و به عنوان اردوگاه استفاده می شود .

 این موضوع اعتراض اهالی مهرشهر را به دنبال داشته است .

ایده طراحی هتل شناور به شکل صدف می‌تواند در برابر امواج عظیم جزر و مد ناشی از سونامی و دیگر بلایای طبیعی مقاومت کند.

این سازه صدفی شکل یک محیط خود پایدار است که می‌تواند در برابر امواج سهمگین جزر و مد، بالا آمدن سطح آب و دیگر بلایای طبیعی مقاومت کند؛ حالت قوس دار سازه و کابل ها نیز باعث توزیع وزن و در نتیجه افزایش مقاومت در زمان وقوع زمین لرزه می‌شود. با استفاده از پنل های خورشیدی و سیستم جمع‌آوری آب باران، نیاز به تأمین برق و آب آشامیدنی مجموعه مرتفع می‌شود.

e111

همچنین از طریق پنجره های بزرگ سراسری و با کمک نور طبیعی خورشید، نور مورد نیاز اتاق ها و مجموعه فضای سبز در طول روز تأمین شده و در مصرف برق صرفه‌جویی می‌شود. برای بهبود کیفیت نور نیز شیشه ها با لایه خود تمیزکننده پوشیده می‌شوند. محیط گلخانه‌ای مجموعه علاوه بر ایجاد پوشش گیاهی سر سبز، به بهبود کیفیت هوا کمک کرده و می‌تواند منبع مهمی برای تولید مواد غذایی مورد نیاز باشد.

دو نگرانی عمده معماران در طراحی یک سازه، توجه به شرایط محیطی و تغییرات آب و هوایی در کنار عدم آسیب رساندن به محیط زیست است. به ادعای طراحان، در سازه صدفی شکل حداکثر سازگاری با محیط زیست مدنظر قرار گرفته و یک سیستم زندگی مستقل با امکانات کامل طراحی شده است.

دلیل اصلی برتری این طرح، امکان شناور شدن سازه در زمان وقوع بلایای طبیعی مانند سیل و سونامی عنوان می شود. این طرح توسط شرکت روسی Remistudio و با همکاری برنامه اتحادیه بین المللی معماران برای کاهش اثرات بلایای طبیعی طراحی شده است.

در دل کویر، آنجا که اقلیم روی خوش ندارد، انسانها با تلاش سخت برای زیستن در گذر زمان، بناهایی را متناسب با اقلیم کویر بنا کرده اند.

شهرستان نایین با اقلیمی کویری در فاصله ۱۴۰ کیلومتری شرق اصفهان قرار دارد و بناهای آن نمادهایی از تلاش مردم برای زندگی در کویر است. این شهرستان وسیعترین شهرستان استان اصفهان و یکی گسترده ترین شهرستان های ایران است. قدیمی ترین بنای موجود در شهرستان نایین، نارین قلعه یادگار قوم پارت است که به عنوان دژ مورد استفاه قرار می گرفته و در دوره های بعدی در اطراف شهر گسترش یافته است.

a2

در گذشته، دور تا دور قلعه را خندقی احاطه کرده بود که ارتفاع آن از پایین ترین قسمت خندق تا بالاترین قسمت، حدود پنجاه متر است. این قلعه در هسته مرکزی شهر نایین واقع شده و در اطراف آن هفت محله اصلی به نام های باب المسجد، نو آباد، کلوان، سرای نو، کوی ستگ، چهل دختران و پنجاهه شکل گرفته بود. هر محله از چهار رکن اصلی مسجد، حسینیه، حمام و بازار تشکیل می شده که هنوز تعدادی از این بناها مانند حسینیه ها در شهر وجود دارد.

در واقع این محله ها مرز فرهنگی بین مردم محسوب می شده و در ایام سوگواری های مذهبی هر محله به صورت حداگانه به تشکیل هیات های مذهبی و عزاداری می پرداخته که این آیین تا به امروز حفظ شده است. از جمله این محله های قدیمی، محله باب المسجد است که مسجد جامع نایین در آن شکل گرفته و تا به امروز حفظ شده است.

مسجد جامع نایین متعلق به قرون دوم تا چهارم هجری با ویژگی های خاص معماری بناهای کویری است. این مسجد ایوان و گنبد ندارد و به صورت شبستانی ساخته شده و مناره ای با ارتفاع ۲۸ متر به صورت هشت ضلعی دارد. از جمله شاخصه های این بنا گچبری های زیبا در قسمت محراب و بالای محراب، منبر بسیار زیبا و نفیس متعلق به قرن هشتم هجری که در آن از هنر منبت کاری و گره چینی کام و زبانه استفاده شده است.

در این روش ساخت از هیچ میخی برای اتصالات استفاده نمی شود و آثار میخ هایی که اکنون مشاهده می شود در اثر مرمت هاست. شبستان زیر زمینی این مسجد یا سرداب با شیوه معماری کند، حفاری شده که یکی از ویژگی های منحصر به فرد این مسجد است. سنگ های شفاف مرمر استفاده شده در این شبستان نور را به داخل زیر زمین منتقل و هوای سرداب را در زمستان و تابستان معتدل می کند.

* آسیاب آبی ریگاره

a1
یکی از شاهکارهای معماری شهرستان نایین آسیاب آبی ریگاره با قدمت بیش از هزار سال است که با تکنیک و روش کند و با وسعت زیاد با حداقل ۱۵۰متر طول و عمق ۳۰ متر در دل خاک حفر شده است. ورودی این آسیاب در عمق سه متری قرار دارد و پس از عبور از دالانی بزرگ به طول ۶۰ متر و با شیب بسیار تند به مرکز اصلی آسیاب می رسیم. این دالان با ارتفاع متغیر دو تا چهار متر حفر شده است.

در محوطه اصلی آسیاب در عمق ۲۵ متری، فضاهای متعدد از جمله اتاق ها و اسطبل و محل قرار گرفتن سنگ های آسیاب و تنوره قابل مشاهده است. در این قسمت همچنین سکوهایی برای قرار دادن کیسه های گندم و آرد تعبیه شده آرد پس از آماده شدن، به وسیله حیوانات حمل می شده است. در سقف این آسیاب آبی هواکش هایی تعبیه شده که علاوه بر تهویه هوا، مردم می توانستند سفارش خود و زمان آماده بودن آرد را پیگیری کنند. تا حدود ده سال پیش نیمی از این بنا پر از خاک بود و با تلاش های مستمر و شبانه روزی مرمت گران و کارشناسان میراث فرهنگی شهرستان نایین بعد از چهار سال آماده بازدید شد.

یکی دیگر از جاذبه های دیگر نایین موزه مردم شناسی کویر در یکی از خانه های قدیمی این شهر است. ساختمان این موزه در زمان های گذشته دار الحکومه بوده که پس از گذشت سالیان دراز به محمد کریم پیرنیا استاد مشهور معماری ایران به ارث می رسد. وی این خانه را در اختیار وزارت فرهنگ و هنر سابق گذاشت و در سال ۱۳۷۷توسط اکیپ مردم شناسی تشکیلات میراث فرهنگی وقت به موزه مردم شناسی کویر تبدیل شد.

این خانه متعلق به دوران صفویه است و اجزای مختلفی مانند اندرونی، بیرونی و حیات خلوت دارد. از مهمترین ویژگی هنری خانه پیرنیا وجود نقاشی های دیواری و گچبری های بسیار زیبای آن در ایوان شاه نشین، اتاق تشریفات، و اتاق حاکم است. در این گچبری ها داستان هایی از هفت پیکر نظامی شامل خسرو و شیرین، یوسف و زلیخا، صحنه های شکار و داستان های عاشقانه و خیالی به تصویر کشیده است.

صنایع دستی مردمان سخت کوش کویر، یکی دیگر از جاذبه های گردشگری شهرستان نایین است. کارگاه های عبا بافی در محله محمدیه نایین به صورت متمرکز فعال است در همین محل صنایع دستی به فروش می رسد. مرغوبیت عبای نایین در گذشته و حال بر کسی پوشیده نیست اما به علت استقبال کم و نبود بازار فروش محصولات، عبا بافی نیز رو به فراموشی دارد.

موقعیت اقلیمی این شهرستان در تابستان ها مردم را با مشکل آب شرب خنک مواجه می کرده و برای حل این مشکل یخچال هایی در شهرستان نایین برای تبدیل آب به یخ در زمستان و مصرف آن در تابستان ایجاد کرده اند. در کنار هر یخچال استخری وجود داشته که در زمستان ها پر از آب می شده و به علت هوای بسیار سرد یخ می بسته است.

این یخ ها را به یخچال ها انتقال داده و به صورت لایه لایه روی هم چیده و در آخر بر روی آن کاه می ریختند تا از ذوب شدن آن جلوگیری کنند. فضای یخچال نیز به گونه ای ساخته شده که مانع از نفوذ هوای گرم به داخل و ذوب شدن یخچال ها شود. از جمله یخچال های زیبای شهرستان نائین به یخچال های کلوان، روستای محمدیه، بافران، دو قلوی خور و مهرجان می توان اشاره کرد. این شهرستان غنی از آثار تاریخی- فرهنگی بوده و مکان بسیار مناسبی برای آشنایی با معماری ایرانی در اقلیم های کویری است.


Frank-Gehry

فرانک گری ( Frank O. Gehry)

معمار مشهور معاصر آمریکایی کانادایی-تبار است.

او در سال ۱۹۲۹ م در خانواده‌ای یهودی در شهر تورنتویکانادا(با نام اصلی فرانک اون گلدبرگ ) دیده به جهان گشود.

او در سال ۱۹۴۷ م به همراه خانواده اش به لس آنجلس مهاجرت کردودر دانشگاه جنوب کالیفرنیا به تحصیل در رشته معماری پرداخت. او از شاگردان ویلیام پریرا است.

در سال ۱۹۵۶ م در دانشگاه هاروارد به تحصیل در رشته برنامه‌ریزی شهری پرداخت و هم‌زمان در دفتر ویکتور گروئن مشغول به کار شد.

او اکنون شهروند ایالات متحده و ساکن لس آنجلس است.



در کارهای اولیه گری می‌توان تأثیراتی از معماران سوئیس و فرانسه به خصوص لو کوربوزیه مشاهده کرد.این تأثیرات را تا سال ۱۹۷۲ می‌توان در کارهای گری مانند استفاده از فرمهای هندسی ساده مشاهده کرد.

به طور کلی در کارهای گری نوعی گرایش مجسمه سازانه را می‌توان مشاهده کرد چه در توسعه خانه همسرش ۱۹۸۷ تا موفق‌ترین کارش در سبک فولدینگ که موزه هنرهای معاصر بیلبائو است.

او معتقد است:

من آثار هنرمندان را نگاه میکنم و هنر را به مثابه وسیله‌ای برای الهام خودم میپندارم و سعی میکنم تحت تأثیر هیچ فرهنگی نباشم در هر کارم روشهای جدید را جستجو میکنم. برای من قانون و قاعده محدود کننده وجود ندارد و اصولا مرزی بین درست و نادرست نمیدانم.

گری از پیشگامان عرصه معماری فولدینگ می‌باشد .ما به ازای علمی زبان معماری فولد، نظریات بحران و تداوم است. بحران یا فروپاشی در تبدیل سریع ازحالتی به حالت دیگر، مانند آب به یخ یا بخار، تجلی می‌کند. بحران یا به دو پاره شدن می‌انجامد یا به پیچیده شدن، در هم فرو رفتن و در هم تنیدن که مضمون معماری فولد است.

در این معماری که گویی در حال فرو ریختن و کج شدن است، ترتیب پلان، نما و مقطع با هم اشکال ابهام آمیزی همانند کریستالها میآفرینند.

این بازی را گری با در هم ریختن زبانهای مختلف معماری و ترکیب آنها آغاز کرده است. در بنای موزه ویترای او در وایمار آلمان، که در کارهای آیزنمن تأثیرگذاشت، اجزای معماری مکعبهای در هم تنیده و دفرمه و کج و کوژند. از همین رو بعضی معماری او را جانور گونه و کرم گونه نامیده‌اند. در کل می‌توان گفت معماری گری یک معماری شخصی و غیر تقلیدی است و بدون برنامه خاص و یک نوع عدم قطعیت در اکثریت پروژه‌های گری دیده می‌شود


کارهای گری به ترتیب زمانی:

  • Merriweather Post Pavilion, and Rouse Company Headquarters, Columbia, Maryland, USA (۱۹۷۴)
  • Loyola Law School, Los Angeles, California, USA (various buildings, ۱۹۷۸*۲۰۰۲)
  • Santa Monica Place, Santa Monica, California, USA (۱۹۸۰)
  • Edgemar Retail Complex, Santa Monica, California, USA (۱۹۸۴)
  • Chiat/Day Building, Venice, California, USA (۱۹۸۵*۱۹۹۱)
  • Vitra Design Museum. Weil am Rhein, Germany (۱۹۸۹)
  • Frederick Weisman Museum of Art, University of Minnesota, Minneapolis, Minnesota, USA (۱۹۹۰)
  • Iowa Advanced Technology Laboratories, University of Iowa, Iowa City, Iowa, USA (۱۹۸۷*۱۹۹۲)
  • Center for the Visual Arts, University of Toledo, Toledo, Ohio, USA (۱۹۹۳)
  • American Center, Paris, France (۱۹۹۴)
  • The Dancing House (“Fred and Ginger”), Prague, Czech Republic (۱۹۹۵)
  • موزه گوگنهایم بیلبائو (۱۹۹۷)
  • Der Neue Zollhof, Düsseldorf, Germany (۱۹۹۹)
  • Vontz Center for Molecular Studies, University of Cincinnati, Cincinnati, Ohio, USA (۱۹۹۹)
  • DG Bank building, Pariser Platz ۳, Berlin, Germany (۲۰۰۰)
  • Experience Music Project, Seattle, Washington, USA (۲۰۰۰)
  • Gehry Tower, Hanover, Germany (۲۰۰۱)
  • Issey Miyake, Flagship Store, New York, New York, USA (۲۰۰۱)
  • Peter B. Lewis Building, Weatherhead School of Management, Case Western Reserve University, Cleveland, Ohio, USA (۲۰۰۲)
  • Richard B. Fisher Center for the Performing Arts, Bard College, Annandale*on*Hudson, New York, USA (۲۰۰۳)
  • Maggie’s centre, Dundee, Scotland (۲۰۰۳)
  • تالار کنسرت والت دیسنی، در لس آنجلس (۲۰۰۳)
  • Ray and Maria Stata Center, Massachusetts Institute of Technology, Cambridge, Massachusetts, USA (۲۰۰۴)
  • Pritzker Pavilion, Millennium Park, Chicago, Illinois, USA (۲۰۰۴)
  • MARTa, Herford, Germany (۲۰۰۵)
  • IAC/InterActiveCorp West Coast Headquarters, Sunset Strip, West Hollywood, California, USA (۲۰۰۵)


جوایزی که او تا کنون دریافت کرده است از این قرارند:

  • Arnold W. Brunner Memorial Prize in Architecture, American Academy of Arts and Letters (۱۹۷۷)
  • Pritzker Architecture Prize (۱۹۸۹)
  • Wolf Prize in Art (Architecture), Wolf Foundation (۱۹۹۲)
  • Praemium Imperiale Award for Architecture, Japan Art Association (۱۹۹۲)
  • Dorothy and Lillian Gish Award (۱۹۹۴)
  • National Medal of Arts (۱۹۹۸)
  • Friedrich Kiesler Prize (۱۹۹۸)
  • Gold Medal, American Institute of Architects (AIA) (۱۹۹۹)
  • Gold Medal, Royal Institute of British Architects (RIBA) (۲۰۰۰)
  • Gold Medal for Architecture, American Academy of Arts and Letters (۲۰۰۲)
  • Companion of the Order of Canada (۲۰۰۲)

همچنین او دارای ۱۲ دکترای افتخاری از دانشگاه‌های مختلف می‌باشد که بدین شرحند:

  • ۱۹۸۷: دانشگاه کلتک
  • ۱۹۸۷: مدرسه طراحی رودآیلند
  • ۱۹۸۹: دانشگاه فنی نواسکوشا در کانادا
  • ۱۹۸۹: موسسه هنر اوتیس
  • ۱۹۹۳: کالج علوم انسانی غرب
  • ۱۹۹۵: کالج ویتیر
  • ۱۹۹۷: موسسه معماری جنوب کالیفرنیا
  • ۱۹۹۸: دانشگاه تورنتو
  • ۲۰۰۰: دانشگاه ادینبرگ
  • ۲۰۰۰: دانشگاه جنوب کالیفرنیا
  • ۲۰۰۰: دانشگاه ییل
  • ۲۰۰۰: دانشگاه هاروارد

گری در کنار کار حرفه‌ای تا سال ۱۹۹۸ در دانشگاه نیز تدریس می‌کرد:

  • ۱۹۷۹- The William Bishop Chair, Yale University
  • ۱۹۸۲- Charlotte Davenport Professorship in Architecture, Yale University
  • ۱۹۸۴- Eliot Noyes Chair, Harvard University
  • ۱۹۸۵- Charlotte Davenport Professorship in Architecture, Yale University
  • ۱۹۸۷- Charlotte Davenport Professorship in Architecture, Yale University
  • ۱۹۸۸- Charlotte Davenport Professorship in Architecture, Yale University
  • ۱۹۸۹- Charlotte Davenport Professorship in Architecture, Yale University
  • ۱۹۹۶- Visiting Scholar, Federal Institute of Technology; Zurich, Switzerland
  • ۱۹۹۸- Visiting Professor, University of California at Los Angeles

پس از اینکه جایزه پریتزکر به فرانک گری تعلق گرفت، آدا لوئیز در باره اش نوشت:

ریسک می‌کند، روی بند راه می‌رود و مرز محدودیت هارا می‌شکند. بناهای او روشنائی اند و طرح‌های زنده نشانگر این مهم که چگونه چیزی که ظاهراً کم اهمیت است می‌تواند با بکارگیری خلاقیت شکلی نو و بی نظیر بیابد. او هنر معماری را به صورتی به کار می‌برد که در عین زیبایی قابلیت استفاده داشته باشد. او معماری را در بی زمان‌ترین معنایش و با شیوهٔ مخصوص به خود به کار می‌گیرد. او می‌رود به قلب هنر زمان با برداشت‌ها و فناوری عصر حاضر و بینشهایی که عمیقا بیانگر عصر حاضر است.


آثار گری به طور کلی نتیجه یک روند طولانی طراحی است که با استفاده از اسکیسهای متعدد، مدلهای کامپیوتری و ماکتهای بزرگ حاصل شده‌است. اسکیسها و نمودارهای اولیه به مدلهای فیزیکی با مقیاسهای مختلف تبدیل و این مدلها در نهایت به ساخت ماکتهای کامل میانجامد.

نکته بسیار جالب در روند طراحی گری در استفاده از رایانه در این روند است. بر خلاف سایر معماران که از نرم‌افزارهای معمول دوبعدی و سه بعدی مانند CAD و ۳DsMAX برای کارهای خود استفاده می‌کنند گری از نرم‌افزار کاتیا که یک نرم‌افزار مربوط به طراحی جامدات است استفاده کرد. این نرم‌افزار بیشتر برای طراحی خودرو و هواپیما و محاسبات پیچیده بدنه‌های مختلف کاربرد دارد و هماهنگی بسیار عالی با سایر نرم‌افزارها دارد. کاتیا سطوح را تحلیل و بر اساس محدودیت سازه‌ای، کارکردی و اقتصادی پروژه آن را تصحیح می‌کرد. داده‌های عددی که به این ترتیب بدست میآمدند بار دیگر بر روی یک مدل پیاده می‌شدند تا حجمها کنترل شوند و در صورت لزوم تغییر کنند. این رفت وبرگشت بین مدلهای مطالعاتی و داده‌های دیجیتال بنیاد شکلی پروژه را به وجود میآورند. سپس از داده‌های کامپیوتر برای تهیه پلانهای ساخت موزه استفاده شد.

بنا به گفته یکی از دست اندرکاران اجرای پروژه همه چیز توسط کاتیا کنترل و هدایت می‌شود. کاتیا به ما اجازه خلاقیت می‌دهد.

میتوان گفت از دلایل استفاده از کاتیا دقت فوق العاده آن و سازگاری آن با دیگر نرم‌افزارها می‌باشد. به عنوان مثال در پروژه تالار موسیقی والت‌دیسنی، برای طراحی سازه اجرایی مشکلات فراوانی وجود داشت. با توجه به پیچیدگی اتصالات سازه‌ای و عدم وجود زوایای قائمه در آن، کارتهیه نقشه‌های اجرایی و جزییات اتصالات یکی از مهم‌ترین و پیچیده‌ترین قسمت‌های پروژه بود.

برای تهیه جزئیات اجرایی دقیق از نرم‌افزار سه بعدی XSTEEL که قابلیت تهیه انواع جزییات فولادی را داراست استفاده شد و در حدود ۸۰ درصد از کار تهیه جزییات اتصالات سازه‌ای پروژه با آن انجام گرفت. این نرم‌افزار قابلیت ارتباط متقابل با کاتیا را داراست که گری از آن برای طراحی استفاده کرده بود. برای مثال ابتدا طرح در کاتیا تهیه می‌شد سپس XSTEEL با استفاده از آن مقاطع و اندازه‌ها را مشخص می‌کرد سپس اطلاعات داده شده دوباره به کاتیا منتقل می‌شد.

در اجرا نیز کاتیا راهگشای بسیاری از مشکلات بود. دوربینهای Total station با استفاده از اطلاعاتی که از این نرم‌افزار می‌گرفتند خطوط اجرایی را مشخص می‌کردند.

سازه فلزی این ساختمان برای تولید در کارخانه توسط کاتیا برنامه ریزی شد و پانلهای نما نیز توسط دستگاه CNC که مستقیما با رایانه و CATIA کنترل می‌شدند تهیه شد.

بنا به گفته گری «کاملترین» استفاده از کاتیا را در طراحی و ساخت پانل‌های نما کردند که باعث صرفه جویی زیادی در زمان پروژه شد.

در نهایت می‌توان گفت گری با استفاده از نرم‌افزارها و سخت‌افزارهای موجود ثابت کرد «غیرممکنها متعلق به گذشته هستند».

موزه Experience Music Project با ۲۱۰۰۰ ی فولادی و آلومینیومی به اشکال هندسی نامنظم ساخته شده‌است. و طراحی و ساختمان آن توسط برنامه‌های رایانه‌ای ۲D و ۳D انجام گرفته‌است.

Doug Winn مدیر پروژه می‌گوید: در چنین کار عظیمی که شباهت به هیچ بنایی ندارد، طراحی یک چیز است و ساخت چیز دیگر. بنا وقتی شروع به کارکرد نمی‌دانست در نهایت چه به دست خواهد آمد. مجبور بودیم در عمل تغییرات زیادی به آن بدهیم و همهٔ دست اندر کاران – طراحان مهندسین تولیدکنندگان مواد و لوازم و غیره- در پروسهٔ کار تغییر را به عنوان یک نورم پذیرفتند و سازه بنای تالار موسیقی والت دیسنی به عنوان پیچیده‌ترین سازه دنیا شناخته شد و این خود موید کار مشکل و فرایند پیچیده ساخت و طراحی ان است.



مصالحی که غالبا در کارهای او مشاهده می‌شود صفحات فلزی به خصوص تیتانیم، پلاستیکهای رنگ شده، زنجیرها و کابل‌ها و فولاد و به کارگیری پانلهای مشبک است.

فرمهای تیز گوشه دار ،صفحات متداخل، سطوح مواج و منحنی را می‌توان از عناصر ثابت کار گری دانست بناهای تندیس وار، فرمهای منحنی، پلکانهای خارجی، مصالح نمای فلزی استفاده فراوان از مواد گوناگون، پنجره‌های بی قاعده و مرکزگریز از نشانه‌های کارهای او می‌توان بر شمرد.


مارتین پاولی در کتاب تئوری و طراحی در دومین عصر ماشین، در انتقاد از کارهای گری ساختمان اداری ویترای را چنین توصیف می‌کند: «دیوانگی معمارانه، ناقص الخلقه، لاک پشت فلزی، بسیار مبتذل با مصالح ارزان‌قیمت، ساختمان حقیر و بی بهایی که بسیار گران تمام شده است. همچنین اشکال موجدار و منحنی که در شکل بیرونی تالار کنسرت لوس آنجلس گری منعکس شده، موجب شده منتقدان آن را « ساختارشکنی آشغال» یا «معماری زمین‌لرزه‌ای» و «معماری شکسته پکسته» لقب دهند.

منتقدان قایل به سرهم بندی و کلاژ در کارهای گری هستند. به نظر گری اشیا به ظاهر بی ارزش در کنار همجواری با یکدیگر ارزش پیدا می‌کنند و همین معرف زیباشناسی مدرن است. به طور کلی آثار گری نظرات مخالف و موافق بسیاری را برانگیخته ولی در نگاهی کلی می‌توان او را در انجام اهداف زیباشناسانه مدرن خود و همچنین ساخت ساختمانهای تندیس‌وار مدرن بسیار موفق دانست به طوری که مشاهده می‌شود شهر کوچک بیلبائو با اجرای موزه خود اکنون به شهری معروف و گردشگری بدل گشته است.

در اکتبر ۲۰۰۷، دانشگاه ام آی تی آمریکا از فرنک گری بخاطر طراحی مشکل دار ساختمان استاتای خود به دادگاه شکایت برد و ادعای خسارت نمود

l_LouisKahn_potrait

لویی ایزادور کان

(۱۹۰۱-۱۹۷۴)

معمار استونی-تبار آمریکایی بود. نام اصلی او «ایتزه-لیب اشموئیلوسکی» بود.

درچند موسسه دانشگاهی از جمله دانشگاه ییل، انستیتو تکنولوژی ماساچوست و دانشگاه پنسیلوانیا تدریس می‌کرد. او یکی از اعضاء اصلی تیم سیام بود. او در نیویورک به سال ۱۹۷۴ درگذشت.

زمان اجرای اولین ساختمان‌های کان به سال ۱۹۲۵ بر می گردد ولی تا اواسط دهه ۵۰ با اجرای چند اثر توجه آمریکا و جهان را به خود جلب کرد . در آثار کان تجریبات معماری مدرن، الهامات کلاسیسم یونان و معماری قرون وسطی، معماری اسلامی و حتی آکادمیسم قرن ۱۹ اروپا را می توان دید . در کل می توان گفت او در اکثریت کارها تحت تاثیر مکتب بوزار بود و از همین روست که در کارهای او یک نوع نگرشی به تاریخ است و به خاطر همین او را به پست مدرنهای تاریخ گرا نزدیک حس می کنیم . تعدادی از کارهای او در حد پروژه باقی مانده است، پروژه‌ها در بالاترین حد و با پیچیدگی تمام طراحی شده اند ولی در زمان اجرا، فرم‌ها با انتخاب مصالح مناسب و غالبا طبیعی و سنتی ساده می شوند . کان برخلاف استادان برجسته پیش از خود نه در پی توضیح است و نه اثبات نوشته‌ها، و گفتارش با ابهام همراه است . در کارهای لوئی کان کاربرد دقیق مصالح و بیان قواعد استفاده از مصالح و تنوع استفاده کردن از مصالح مشهود است .

لوئی کان نخستین معمار آمریکائی روسی تبار بود که بعد از جنگ جهانی دوم برخاست و نیز اولین کسی بود که از مکتب جهانی ” فرم تابع عملکرد است ” برید . معماری کان نه در قالب معماری ارگانیک فرانک لوید رایت جای می گیرد و نه در قالب دیگر نهضت‌های معماری مدرن، مثل مکتب معماری مدرن لوکوربوزیه و میس وندروهه . کان اغلب از فرم، نور و روشنایی و از فضاهایی که عملکردی بر آنان متربت است، صحبت می داشت . درباره نور و روشنایی نوشته است که : ” نور و روشنایی حضور همه چیز را باعث می‌شود . اجسام از نور مشتق می شوند یا به تعبیری دیگر، هر گاه نور مصرف شود جسم حاصل می آید . اجسام همان‌ها هستند که به سبب وجودشان سایه به وجود می آید و سایه به نور تعلق دارد . نور به جانب جسم حرکت می‌کند و جسم به جانب نور و این امر محیط و جو سازندگی را به وجود می آورد . فرم به خود می گوید : من باید چیزی بسازم. در آثار کان همواره احساسی یکسان از قدمت و تازگی موجود بود . پژوهشی شدید برای تمام چیزهایی که در قبال سازندگی آدمی در تمام زمانها، زیبا و منطقی بود . این اندیشه که گذشته در حال حاضر ریشه دارد و پژوهش بدنبال حقیقت در جمله ای موجز و شاعرانه از خود کان مستتر است ” آینده همان امروز است . “

لویی کان از بزرگترین آرشیتکت های دهه ۶۰ و ۷۰ میلادی است و تئوری های معماری او بسیار معروف است. کان، پیش از انقلاب سفری هم به ایران داشت و دو پروژه در تپه های عباس آباد طراحی کرد، که هیچ کدام به مرحله اجرا نرسید.
اما در بنگلادش و پاکستان، بناهای دولتی و هنری چندی از وی به یادگار مانده است.
فیلم « آرشیتکت من؛ تصویر پسر از پدر » ، در سال ۲۰۰۵ کاندید دریافت جایزه اسکار بود.

از اجاق خانوادگی زغالی برداشت و آنها را روی پیش بندش گذاشت. کنجکاوی سه سالگی، برای همیشه در نیمه چپ صورت «لوئی کان» باقی ماند و چهره‌اش را سوزاند اما زغال به طرح‌هایش ماندگاری داد. بعدها طراحی بناهایش را با زغال انجام داد و مشهورترین معمار آمریکائی شد. ناتانیل پسرش، با فکر ثبت زندگی پدر، مستندی ساخت که نامزد جایزه اسکار شد .
به تپه های عباس آباد نظری بیاندازید. کمتر کسی می داند که ساختمانهای بزرگ و بلند عباس آباد با طرح لوئی کان ساخته شده. مجموعه ای منسجم که هنوز هم مرکز اداری تهران است. لوئی دو سفر به ایران را تنها به دلیل برگزاری کنگره معماران معاصر پذیرفت و در همان زمان طرح این بنا را خود پی افکند.
انستیتو «سالک لاجولای» کالیفرنیا در میدانی با چشم انداز دریا آرمیده است. حیرت انگیز. این صفتی است که گردشگران با دیدن بنایی که معروف‌ترین اثر لوئی است بر زبان می آورند. برای جان بخشدن به فضایی خالی اما جادویی، ناتانیل کان اسکیت‌هایش را به پا می کند و ما حرکت روان و مارپیچ او را در عرض میدان به سمت افق بی انتها میبینیم. ابهت و زیبایی. او قسمتی از وجود پدر را این گونه می یابد. «همواره به طرزی بی‌اراده آرزوی همراهی با پدر را داشتم. پس از مرگش در ۱۹۷۴ او برایم همچون شخصیتی آرمانی شد و می دانستم که نزدیک شدن به او در این فیلم تقدس او را درمن خواهد شکست. »
عده ای لوئی را معمار نخبه می نامند. زمانی که دوران انتقال معماری از مدرن به پست مدرن معرفی شده (دهه‌های ۶۰ و ۷۰ )زمانی است که لوئی طراحی های خود را به دنیا عرضه کرد. اما زمان زیادی صرف شد تا تاریخ او را به عنوان یک معمار بزرگ و برجسته ثبت کند.
هیات دولت بنگلادش در داکا در ساختمانی تشکیل جلسه می دهد که کاخ دولت نامیده شده. این یکی از بناهایی است که گردشگران را جذب می کند. ساختمانی که از ذهن طراح لوئی نشات گرفته است.
معماری مدرن، که به هویت مکانی اعتقاد راسخ دارد، هر ساختمانی را با توجه به شرایط تاریخی و فرهنگی آن سرزمین طراحی می کند. تاریخچه ای کوتاه و فرهنگی غنی کافیست.
موزه هنری «کمبل» تگزاس هم از یادگار های اوست. موزه ای کوچک اما وسیع که به آثار باستانی شباهت دار د.


مجلس ملی بنگلادش در داکا ۱۹۶۲

موسسه اداری در احمد آباد – هند – ۱۹۶۳

موزه هنر کیمبل ۷۲-۱۹۶۶

بیمارستان مرکز ایوب در داکا ۱۹۶۳

گالری هنری دانشگاه یل ۵۴-۱۹۵۰

بنای یادبود شش میلیون یهودی ۶۹-۱۹۶۷

ساختمان آزمایشگاههای پزشکی دیچاردز، پنسیلوانیا ۶۱-۱۹۵۷

توسعه شهر سازی محله عباس آباد تهران با مشارکت کنزوتانگه

خوابگاه الئونوردونولی اردمن،اقامتگاه دانش جویان دختر ،کاهابرن مار-پنسیلوانیا

کلیسای موحد ،نیویورک۶۷-۱۹۵۹

کنیسه مایکوه،اسراییل ،۷۰-۱۹۶۱

دانشکده معماری با همکاری قطب علمی فناوری معماری دانشگاه تهران با هدف به روز رسانی دانش فنی جامعه مهندسی کشور و در راستای تحقق ماموریت خویش مبنی بر گسترش ارتباط با صنعت از طریق برگزاری دوره های عالی تخصصی کاربردی، اقدام به پذیرش دانشجو برای دوره های عالی تخصصی ( مدیریت پروژه و ساخت )، ( تکنولوژی معماری )، ( انرژی و معماری )، ( معماری داخلی )،  (معماری مسکن)، (مرمت ابنیه و بافت) و( مدیریت ساخته ها) نموده است.

a10

سرفصل این دوره ها مطابق سرفصل های دوره کارشناسی ارشد این رشته ها ( اعلام شده توسط وزارت علوم ، تحقیقات و فناوری ) می باشد و اساتیدآن، اعضای هیات علمی دانشگاه تهران و مدرسین برگزیده سایر دانشگاه های ایران می باشند .

مخاطبین دوره ها:هریک از دوره ها با توجه به محتوای برنامه ریزی شده، مورد استفاده دانشجویان، مهندسین، دانشجویان و کارشناسان بخشهای مختلف مهندسی و اجرای صنعت ساخت و ساز کشور قرار می گیرند که می توان به مدیران ارشد سازمان های کارفرما، سیاست گذار، مشاور و پیمانکار، مدیران اجرایی پروژه،کارشناسان و کارشناسان ارشد پروژه های عمرانی اشاره نمود .

شرایط اختصاصی داوطلبان:

  1. دارا بودن مدرک کارشناسی و یا بالاتر در یکی از رشته های فنی و مهندسی ( فارغ التحصیلان و دانشجویان تحصیلات تکمیلی رشته های مهندسی معماری، عمران، مکانیک و تاسیسات در اولویت خواهند بود.)

تبصره – دانشجویان سال آخر کارشناسی رشته های فوق به شرط دارا بودن معدل ۱۴ می توانند در این دوره شرکت نمایند.

  1. ترجیحا دو سال سابقه کار مرتبط
  2. آشنایی با زبان انگلیسی

زمان و محل محل برگزاری دوره ها :

  • آغاز ثبت نام از تاریخ ۱/۷/۱۳۹۱ از طریق سایت قطب علمی معماری WWW.Ceat.ir می باشد.هریک از دوره ها از نیمه دوم آبان ماه ۱۳۹۱ شروع شده و تا اسفند ۱۳۹۱ ادامه خواهد داشت.
  • زمان برگزاری جلسات آموزشی روزهای چهار شنبه و روزهای پنج شنبه در دانشکده ی معماری دانشگاه تهران خواهد بود .
  • با توجه به هم زمانی اجرای دوره ها، هر فرد می تواند تنها در یک دوره شرکت نماید.

مدارک ثبت نام :

  1. رزومه تحصیلی و شغلی
  2. تصویر آخرین مدرک تحصیلی یا کارت دانشجویی
  3. تکمیل فرم تقاضا ی ثبت نام آن لاین

ضوابط اعطای گواهینامه :

  1. حضور در ۸۰ درصد جلسات آموزشی
  2. موفقیت در ارزیابی پایانی هریک از دروس دوره ( کسب حداقل نمره ۱۴ در هر یک از آزمون ها  )

در صورت تحقق موارد فوق، گواهی شرکت در دوره عالی تخصصی مورد نظر توسط دانشکده معماری دانشگاه تهران اعطا خواهد شد. برای اطلاعات بیشتر می توانید به سایت قطب علمی فناوری معماری به آدرس WWW.Ceat.ir مراجعه نمایید.

اگر مدنیت محصول شهرنشینی باشد و اگر فناوری‌های ارتباطی به افزایش و ابقای ظرفیت مدنی کمک کرده باشند؛ لاجرم آخرین محصولات شهرسازی و معماری که از نتایج همین فناوری‌هاست، مدنیت را روزآمدتر و متغیرتر از گذشته کرده است.

سیدمحمد بهشتی، رییس دانشنامه الکترونیکی معماری وشهرسازی ایران، با اعتقاد به دامنه‌ تاثیر این تحولات؛ همچنان بر کیفیت زیست شهری در شهرهای اصیل که نمونه‌های آن را در بیشتر شهرهای ایران و برخی کشورها مانند ژاپن، ترکیه و ایتالیا سراغ داریم، تاکید دارد. می‌گوید: تکنولوژی باید در خدمت مدنیت باشد درغیراین‌صورت مدنیت را به خدمت گرفته و شکل تصنعی به آن می‌دهد.

پایگاه خبری شهر الکترونیک در این باره گفت‌وگویی با او انجام داده که از نظر می‌گذرانید:

e93

بررسی فرهنگ و تاثیر آن فقط در نمادها، آثار و بناها امکان‌پذیر است. شهرسازی و معماری نوین هم یکی از ظرفیت‌های زندگی شهری است که اثرگذاری فرهنگ در آن مشهود است. نسبت واقعی میان این دو چیست و تجربه‌های تاریخی زیست و فرهنگ چگونه در مدنیت بروز پیدا می‌کند؟

وقتی صحبت از شهر می‌کنیم، باید توجه داشته باشیم که شهر محصول مدنیت است. یعنی اول مدنیت تحقق پیدا می‌کند و میزان رشد مدنیت درصورت کالبدی شهر منعکس می‌شود. مدنیت یک کیفیت زیست است. کیفیت زیست بشر اصولا شاخه‌های مختلفی دارد که یک شاخه‌ آن؛ صورت مدنی است، که اتفاقا پیچیده‌ترین صورت زیست بشر است. پس شهر؛ مظهر مدنیت است.

خود مدنیت هم مظهر فرهنگ به‌عنوان تجربه‌ی تاریخی زیست در یک سرزمین است. این تجربه‌ تاریخی درصورت‌های مختلف زیست ظهور پیدا می‌کند از شکل کوچ رویی تا یکجانشینی در شکل روستایی. در تمام این صورت‌ها هم فرهنگ ظهور پیدا می‌کند ولی کامل‌ترین کیفیت ظهور فرهنگ در مدنیت ظاهر می‌شود. می شود گفت شهر؛ مهمترین دستاورد فرهنگ و مهمترین آینه‌ای است که فرهنگ در آن انعکاس پیدا می‌کند و مهمترین جایی که با وساطت مدنیت؛ صورت کالبدی پیدا می‌کند.

چرا درخشان‌ترین دستاوردهای فرهنگی همواره در شهرها ظهور پیدا کرده، آیا فقط به این دلیل که شهر محل ظهور آنهاست؟

کاملا. در هرکدام از صحنه‌های هنر، ادبیات، فیزیک، معماری، صنعت، تجارت، حقوق، علم و دانش؛ دستاوردهای تجربه‌ تاریخی عمدتا به این دلیل در شهرها ظهور پیدا کرده که شهر می‌تواند بستر قرار گیرد. به عبارت دیگر شهر بزرگترین دستاورد بشر و حاصل تجربه‌ تاریخی زیست در یک سرزمین است. به همین دلیل است که اگر بخواهیم دارایی‌های فرهنگی و تاریخی خود را بشماریم، می‌بینیم عمدتا در شهرها تحقق پیدا کرده‌اند. شهرها می‌توانستند بستر قرار گیرند تا بزرگان و آثار با اهمیت فرصت نشر و عرض اندام پیدا کنند. این یعنی همیشه نسبتی عینی بین فرهنگ، مدنیت و شهر وجود دارد.

در شهرسازی امروز، ظرفیت تازه‌ای به‌نام شهر مجازی و الکترونیکی به‌وجود آمده که در این سال‌ها دایم درحال بازسازی نسبت خود با شهرنشینی بوده است.

به‌اعتقاد من؛ محصول شهرنشینی، تجربه‌ تاریخی مدنیت است که در شهرها بیشتر امکان بروز پیدا می‌کند. طبیعی است که همانند بسیاری از فناوری‌ها که بشر توانسته در طول تاریخ به آن دست پیدا کند، این مفهوم هم باعث ابقای ظرفیت مدنیت می‌شود. درواقع ظرفیت ظهور و بروز مدنیت؛ به دلیل امکاناتی که این تکنولوژی و فناوری دارد، کمک می‌کند امکان ظهور مدنیت بهتر محقق شود و فرهنگ تمام قدتر ظاهر شود.

ظرفیت‌های نوینی مانند انفورماتیک و الکترونیک که در دنیای مدنیت امروز کارکردهای ویژه‌ای دارند، چه کمکی به موضوع شهرسازی و معماری می‌کنند؟

وقتی درباره مباحث شهرسازی صحبت می‌شود، باید دقت کرد که مقیاس‌های مختلفی در شهرسازی وجود دارد. در یکی از این مقیاس‌ها با برنامه‌ریزی شهری مواجه هستیم یعنی مفهومی که عموما با کمیت‌ها سر و کار دارد مثل سرانه‌ها، کاربری‌ها، جمعیت، ترافیک و از این دست مفاهیم. در این‌جا هر قدر اطلاعات‌مان بیشتر و به‌روزتر باشیم، امکان تصمیم‌گیری بهتری برایمان فراهم است.

وقتی یک فناوری توسعه پیدا می‌کند، برای همه قابل دسترسی می‌شود یعنی سرعت برای دست پیدا کردن به مجموعه اطلاعات بالا می‌رود. اگر زمانی انجام سرشماری فقط هر ۱۰ سال امکان‌پذیر بود امروز می‌توان آن را هر ۵ سال هم اجرا کرد. این پیشرفت را وام‌دار فناوری‌های جدید هستیم که می‌توانند ابزاری برای برنامه‌ریزی در دست ما باشند.

اگرچه مراتبی در شهرسازی است که از زمانی که قانون و ساز و کار مدرن، به اصطلاح مدیریتی، اتفاق افتاده، در مسیر توسعه‌ شهری از آن گذر شده است. به‌عنوان مثال خیابان ولیعصر در نقشه‌ شهری و طرح تفصیلی تهران یک خیابان با دو خط موازی است که در حافظه‌ی شما جایی ندارد حال آن که شما برای ذهنیت خود از خیابان ولیعصر خاطره‌سازی می‌کنید و دلتان برای آن تنگ می‌شود و هیچ‌وقت آن را با خیابان دیگری اشتباه نمی‌گیرید. درنهایت شما یک کاراکتر برای این خیابان قایل هستید که به ادراک عمومی از فضای شهر و جریان زنده‌ی شهری مربوط می‌شود. درست مثل اینکه شما آدم‌ها را به صفت نفر بودن نشناسید بلکه بلکه به صفت چی بودن و چطور بودن حالشان بشناسید.

در این ارگانیزم اجتماعی؛ وقتی دوچرخه‌ی من خراب می‌شود و می‌خواهم به یک دوچرخه‌سازی دسترسی داشته باشم، فناوری اطلاعات به کمک من می‌آید یا وقتی نیاز به اطلاعاتی دارم که سفرهای شهری مرا کوتاه و محدود کند، اما وقتی باید در تو در توی تعاملات اجتماعی؛ مسیریاب کیفیت زندگی باشم، از خاطره‌ی زندگی شهری و مدنیت استفاده می‌کنم.

شما فکر می‌کنید که خصلت‌های خاص سرزمین ایران با رویکرهای فرهنگی، تنوع طبیعی و شکوه و عظمت تاریخی‌اش با ظرفیت‌های مختلف تمدن و فرآیند شهرسازی و معماری امروز چگونه کنار هم می‌نشینند و آیا در هیچ موردی این خصلت‌ها به منافات نمی‌رسند؟

از نگاه من؛ ما ثروتی داریم که می‌توانیم به این ثروت دایم اضافه کنیم. ثروت ما مدنیت است. فقط کافی‌ است که به مختصات آن نگاه کاملی داشته باشیم و آجر روی آجر قبلی بگذاریم. وقتی ما کشورهایی را که از شهرنشینی و مدنیت اصیل برخوردار نیستند را الگو قرار می‌دهیم و می‌خواهیم در اینجا آن را محقق کنیم، آن وقت گرفتار می‌شویم. می‌بینیم که شهرسازی به معنای اصالت لطمه می‌زند و چیزی که ما اسم آن را فناوری‌های جدید گذاشته‌ایم، ثروت‌های ما را نادیده گرفته و انکارش می‌کند.

در این‌گونه موارد من همیشه این مثال را می‌زنم که؛ تکنولوژی مثل قاطر می‌ماند که کمک می‌کند ما آسان‌تر، ارزان‌تر و سریع‌تر به مقصد برسیم، البته به شرطی که ما سوار قاطر باشیم. اگر قاطر سوار ما باشد؛ حتما کار ما سخت  می‌شود.

یکی از گرفتاری‌های ما این است که در دوران معاصر همیشه قاطر سوار ما بوده و ما هیچ‌وقت سوار قاطر نشدیم. اگر ما سوار بر قاطر بودیم، وقتی به تکنولوژی جدید در حوزه‌ی اطلاع‌رسانی و انفورماتیک دست پیدا می‌کردیم، نیازمان را پیدا می‌کنیم و راه رفع نیازهایمان را از این دستاوردها بدست می‌آوردیم اما مقهور آن نمی‌شدیم. این نوع استفاده هیچ منافاتی با ویژگی‌های اصیل سرزمین ما ندارد و احساس امروز ما از آسیب‌های مدنیت مدرن؛ ناشی از سوءتفاهمات ما و ناشی از دلباختگی ما به مظاهر تغییر با الگوهایی است که با مدنیت اصیل ما همخوانی ندارد. مشخص است که مدنیت غیراصیل با کوچکترین بادی می‌لرزد و  متلاشی می‌شود.

ما چگونه باید میان این الگوها با مدل‌های بومی خودمات آشتی و سازش ایجاد کنیم؟

مانند توکیو. توکیو به همین صورت توسعه پیدا کرده است. توکیو یک شهر با مردم اصیل است یا استانبول که بغل دست ماست به معنای اصیل یک شهر توسعه پیدا کرده و مسایل‌اش را حل کرده است. ما نمی‌توانیم دبی را الگو قرار دهیم چون شهر اصیل نیست ولی متاسفانه این روزها دبی را ترجیح می‌دهیم به استانبول.

ما نمی‌توانیم اراده کنیم که شهر اصیل نباشیم وقتی ظاهر شهر ظهور مدنیت است و مدنیت هم ظهور فرهنگ است. پس اگر مدنیت ما متکی به فرهنگ باشد و بخواهد اصیل باشد،، نمی‌توانیم اراده کنیم که شهر به مفهوم تصنعی داشته باشیم. ناگزیر مدنیت‌مان هم اصیل می‌شود. 

منبع: زهرا حاج‌محمدی – ecnn

معماران سبک دیکانستراکشن که در اوایل دهه نود میلادی به سمت مکتب فولدینگ گرایش پیدا کردند براین نظریه خود را پایبند ندیدند. آنها در روند شکل گیری موضوعات علمی وفلسفی  جدیدتر حرکت علمی و فلسفی جدیدی که از اواخر دهه ۱۹۷۰ بامبحث دیکانستراکشن شروع شده بود را ادامه دادند .

چارلز دیکنز شخصی بود که این نظریات را وارد حوزه معماری کرد .از نظر چارلز جنکنز معماری باید معلول باشد .معلول دیدگاه انسان از خود واز جهان پیرامون خود معماری باید معلول شرایط امروز باشد. به عقیده جنکنز اگر در جهان سنت فرم تابع سنت ودر جهان مدرن فرم تابع عملکرد بوده است” در جهان کنونی فرم تابع دیدگاه جهانی باید باشد”.

اگر میس وندرو شعار کمتر بیشتر است را در معماری مدرن مطرح کرد جنکنز بر اساس نظریه پیچیدگی و شعار بیشتر متفاوت است را تکرار کرد.

یکی از ساختمان های جالب توجه که در این سبک ساخته شد طرح فرانک گهری برای موزه گوگنهایم در شهر بیلبائو است . گهری بر خلاف اکثر معماران زیاد اهل بحث وتبیین مبانی نظری نیست .

معماری گهری از یک معماری دو بعدی که سطوح را در مقابل و در تقابل با یکدیگر نشان می داد به سمت یک معماری سیال وسه بعدی گرایش پیدا کرده است وبهترین نمونه کار او در این زمینه موزه گوگنهایم است .

پلان ساختمان به صورت گلی است در حال باز شدن وشکوفا شدن . احجام سه بعدی منحنی شکل که با  ورقهای فلزی تیتانیم پوشیده شده همچون گلبرگهای یک گل از مر کز ساختمان به سمت بیرون گسترش یافته اند .در این ساختمان معماری امواج چرخش واستمرار نرم ومشابهت خودی  با  استادی تمام  وبه صورت  خلاقانه ای طراحی شده است .

یکی از ایراد هایی که جنکز به این ساختمان گرفته است یک اندازه بودن صفحات تیتانیوم بر روی سطوح با انحنای متفاوت ساختمان است.

جنکز ضوابط این معماری را در هشت مورد خلاصه کرده است:

۱)  ساختمان مجاور طبیعت با استفاده از گفتمان طبیعی

۲) نمایش مبدا کیهانی سازمان دهی خودی وظاهر شدن وپرش به یک سطح بالاتر ویا پایین تر

۳)  عمق سازمان دهی وپیچیدگی ومرز اشفتگی

۴) تجلیل از گوناگونی  و تنوع و دگرگونی

۵) ایجاد گوناگونی از طریق روش های تکه چسبانی (کولاژ)

۶)  تصدیق زمان وبرنامه اجباری و چرخه طبیعی و کثرت گرایی

۷)  بیان موضوعات به  صورت نشانه های دو گانه  یعنی نشانه های زیبایی و نشانه های ایده ها

۸)  توجه به علم خصوصا علم معاصر در مورد مباحث نشانه های کیهانی

 

 

– ۱ – ۱ – کل و جزء

در هر سیستم ساختی، یک عنصر هست که نسبت به بقیه عناصر سیستم حالت مشخص و ممتازی دارد. این عنصر واحد به معنای کل است . در مقابل سایر عناصر که «کثیر» هستند و معنی جزء دارند. کل که به واحد بودن شناخته می شود، عامل اتحاد اجزاء و تشکیل سیستم آن، به گونه ای است که تمام این مجموعه در برابر سایر نظامها، واحد مستقلی را تشکیل می دهد. وظیفه نهایی کل به وحدت رساندن اجزاء است . مانند مغز که به عنوان عنصر واحد و حاکم عملکرد سیستماتیک و منظم، بدن را هماهنگی و رهبری می کند.

بیان فرق می تواند اساس متدولوژی طراحی معماری قرار گیرد. مصداق این چنین نظری را در قالب هنرهای مختلف و حتی معماری می توان یافت . مفاهیمی چون نقطه عطف یا عنصر حاکم در ترکیب، محور اصلی در یک مجموعه معماری و قطب در یک بنای معماری هر کدام نمودهای نیاز یک مفهوم کلی هستند و جزء لاینفک معماری سنتی می باشند.

۶ – ۱ – ۱ – خصوصی عمومی

دو صفت ویژه دیگر فضا که رابطه مستقیم با صفات دیگر مانند حرکت، نور و صدا را دارند. صفتهای عمومی و خصوصی بودن فضا می باشند. عرصه های خصوصی عمومی در معماری، خود را از طریق شواهد، جلوه گر می کنند که متشکل از ابعاد، عرصه ها، خصوصیات نور، حرکت و صدای مربوط به آنها است . حریم خصوصی بودن یک اتاق خواب، موقوف به سکوت، آرامش، آسایش، و تاریکی نسبی در مقابل فزونی فعالیت، صدا، حرکت و روشنایی در یک فضای عمومی است . در زیر این روابط را به شکل نمودار انطباق مفاهیم دیالکتیکی نشان داده ایم.

روشنایی کمتر ——————————— روشنایی بیشتر
حرکت کمتر ——————————— حرکت بیشتر
فضای کمتر ——————————— فضای بیشتر
خصوصی تر ——————————— عمومی تر
مفاهیم فوق در فرهنگ و معماری سنتی به خوبی قابل مشاهده و تفکیک است .

 

۷ – ۱ – ۱ – ایستایی و پویایی فضا

حرکت و توقف در خلق فضای معماری بخصوص در مسیری که برای حرکت فرد در فضا در نظر گرفته می شود همیشه مورد نظر طراح بوده و او به وسیله ارایه تناسبات و اندازه های خاص، ارایه عنصرهای معرف و ایجاد ریتم به فضا حرکت می دهد و در جایی دیگر که نیازی به مکث و توقف باشد با گشایش در فضا و سایر ابزار، حالت توقف را به شخص القاء می کند. برای مثال یکی از کوچه های بافت قدیمی شهر یزد را می توان بررسی کرد. در مقابل فضای مستطیل شکل کشیده که در جهت طولش خصوصیت پویایی دارد، ناگهان فضای مربع گشوده می شود که به فضا خصوصیت ایستا بودن می بخشد.گاهی مورد قرارگیری عملکردهای دیگر در کنار یک فضا قوت بیشتری به ایستا بودن آن فضا می بخشد. این صفت در فضاهای بسته و باز نیز دیده می شود. (شکل شماره ۱)

طراح در خلق یک فضای پویا یا ایستا عموما از موارد زیر بهره می گیرد:
-تناسبات و ابعاد خاص (افقی و عمودی )
– ریتم
– عناصر معرف مانند (دروازه )
– عملکردهای جانبی

 

۸ – ۱ – ۱ – کمپوزیسیون

از دیگر خصوصیات و صفتهای معماری سنتی توجه به وزن و ترکیب بنا یا به عبارتی «کمپوزیسیون » است . هنگامی که عناصر کالبدی با هم ترکیب شده و مجموعه ای را تشکیل می دهند، لزوم هماهنگی از نظر وحدت شکل وجود دارد، تا مجموعه که از بناهای مختلف با کاربردهای متفاوت، تشکیل شده بتواند به عنوان واحدی همانند و هماهنگ مطرح شود. چنین ترکیبی را ترکیب دارای کمپوزیسیون می خوانیم

در معماری سنتی کمپوزیسیون به صورتی کلاسیک مطرح است و بیشتر در غالب کمپوزیسیون قرینه، محوری و مرکزی دیده می شود. البته نمونه های بعد از صفویه در ایران وجود دارد که معماری (معمولا فضای باز)، دارای کمپوزیسیون کمی آزادتر می باشد. از طرفی یک اصل مهم در کمپوزیسیون مطرح است و آن وجود یک عنصر به عنوان قلب یا قطب(dominant) در یک کمپوزیسیون است که حاکم بر تمام اجزاء می باشد. طراح برای هدایت شخص در فضای معماری، با ایجاد یک کمپوزیسیون مناسب و با کمک گرفتن از صفات دیگر فضا با القاء بصری، شخص را به طرف مقصد نهایی مجموعه هدایت می کند. قطب، یک فضای معماری است که معمولا” اصلی ترین و مهم ترین منظور و کاربرد فضایی را دربردارد و عامل اتحاد اجزاء و به وحدت رساندن آنهاست . (شکل ۲)

تقارن در کمپوزیسیون عموما” در بناهای سنتی دیده می شود. مهم ترین اثر بصری تقارن ایجاد تعادل و توازن در فضا است . (شکل ۳)

 

۹ – ۱ – ۱ – مقیاس و تناسبات

معماری ایرانی همواره بیشترین توجه را به جنبه های مثبت معماری، مقیاس انسانی، تناسبات و…. معطوف می کرده، محاسبات و هندسه چنان پر اهمیت بوده که فقط معماران طراز اول، دانشمند و مهندس خوانده می شدند، بالاترین وظیفه معمار شناخت تناسبات و ابعاد قسمتهای پر و خالی و تجسم فضایی نیروهای ساکن و جاری در کالبد ساختمان بوده است .
یکی از مهم ترین قسمتهای ایجاد یک فضای کالبدی، سطوح آن است که تغییرات در اندازه و تناسبات آن، حالات روحی و روانی مختلفی را القاء می کند. از طرفی تناسب اندازه ها با روحیات و حالات انسانها، مسیله مقیاس انسانی را میان می کشد. پس به طور کلی می توان گفت:

۱ – منظور از تناسبات، رابطه بین ابعاد مختلف یک فضا یا شی ء ) مستقل از اندازه آن ) است .
۲ – منظور از مقیاس، رابطه بین ابعاد یک شی ء یا فضا با اشیاء و فضاهای دیگر می باشد.
۳ – چنانچه اندازه یک فضا با پیکر انسان و رفتارهای فیزیکی – روانی او در ارتباط خوب و مطلوب باشد، گفته می شود که فضا مقیاس انسانی دارد.

با نگرشی تحلیلی بر چند نمونه از بناهای معماری سنتی ایرانی می توان دریافت که همواره ابعاد و تناسبات یک کالبد، دارای پیمون مشخصی بوده که از نظر زیبایی شناسی و انطباق با موارد کاربردی (یا به طور کلی فونکسیون ) پاسخ را ارایه داده است .

۱۰ – ۱ – ۱ – محصور کردن فضا

کیفیت هر فضایی با هر ابعاد و تناسبی از نظر بصری واجد شرایطی است که به عکس العملهای احساسات انسانی مربوط است . طراحی یک فضا می تواند چنان آگاهانه صورت پذیرد که انسان وقتی در آن قرار می گیرد احساس ویژه ای در وی پدید آید. در یک فضای بسته که به وسیله سطوح مادی پدید می آید ترکیب سطوح و میزان محصور بودن فضا از جمله خصوصیات مهم فضا می باشد.

احساس محصور بودن در فضا اساسا” بر رابطه فاصله چشم ناظر از ارتفاع بدنه محصورکننده فضا استوار است . عناصر محصورکننده فضا با توجه به موقعیت و سلیقه طراح انتخاب شده و می توان از آن جمله موارد زیر را نام برد. (شکل ۴)

۱ – قسمتهای سرپوشیده یک معبر
۲ – بدنه فضا
۳ – ردیفی از درختان
۴ – اختلاف سطح

 

۱۱ – ۱ – ۱ – فضاهای متباین

معماری سنتی دارای گنجینه های گرانبها از فضاهای متباین و متفاوت است . این فضاها بیشترین اثر بصری و احساسیشان، جلوگیری از یکنواختی فضاهای معماری و شهری است . فضاهایی که از نظر خصوصیت اجزاء و عناصر، دارای تفاوتهای خاصی هستند، فضاهای متباین محسوب می شوند. (شکل ۵)

فضاهای متباین در معماری سنتی معمولا” با تغییر در ابعاد فضا (پهن و باریک شدن ) و با ایجاد فضاهای باز و سرپوشیده در امتداد هم مطرح می شوند البته کاربردهای دیگری چون ایجاد سایه برای مقابله با شرایط اقلیمی خاص منطقه نیز در این میان مطرح می شود.

عناصر و عوامل به وجود آورنده در فضای متباین را می توان به صورت زیر تفکیک کرد:
– تغییر در مقیاس دو فضا
– تغییر در نوع فضا
– تغییر در درجه محصور نمودن فضا
– تغییر در عناصر محصورکننده فضا و……

 

۱۲ – ۱ – ۱ – رنگ

رنگ، نقش مؤثری در برقراری حالات مختلف در فضای معماری ایجاد می کند. رنگها بر حسب مقدار، روشنایی و خصوصیت طول موجشان، هماهنگی ها و تضادهای منطقی با یکدیگر می سازند، که تعیین آن ساده است . برای دریافتن آن به آسانی می توانیم به ترتیب قرار گرفتن رنگها در شکل طیف نور سفید که نظام طبیعی رنگها را بیان می کند تکیه کرده و بردار روشنایی را بر طیف سفید نور منطبق کنیم . این نور سفیدی که از مادون قرمز شروع و به ماوراءبنفش ختم می شود در هر دو انتها به خاطر تغییرات طور موج، عملا” به تیرگی می گراید و در وسط طیف که رنگ زرد قرار دارد شدت روشنایی به حداکثر می رسد. زرد بیشترین مقدار روشنایی و بنفش کمترین مقدار روشنایی را دارد و این دو تقابل های اساسی را در دایره رنگها تشکیل می دهند. به همین ترتیب رنگهای بینابین هم خود به خود هر یک بر حسب ارزش روشنایی شان در دایره رنگها نسبت به یکدیگر مشخص می شوند.

رنگ می تواند بر سطوح معماری با روابط صحیح جا بگیرد و تأثیرات کامل و هماهنگی با سایر صفحات فضا داشته باشد.

 

۱۳ – ۱ – ۱ – نقاط عطف

سیمای شهرهای سنتی ایران عموما دارای عناصر بصری همگن و هماهنگ است که در آن از نظر بصری عنصر یا عناصری طلب می شوند که گذشته از کاربردهای روزمره، نشانگر و سمبول آداب و رسوم و اعتقادات مردم می باشند، و به صورت نقطه عطفی در سیمای شهری مطرح شوند. این گونه بناها در کلیه شهرهای سنتی ایران دیده می شوند، که در اکثر موارد دارای روحیه ای مذهبی یا فرهنگی که غنی ترین و ریشه دارترین موضوع در فرهنگ ساکنان آن شهرها بوده می باشد، برای مثال می توان منارها و گنبدهای مساجد جامع را به عنوان نقطه عطفی در سیمای شهرهای گذشته مطرح کرد. (شکل شماره ۶) نقاط عطف در مقیاسهای مختلف عرضه شده و محدود به مقیاس شهری نیستند. در تقسیمات کوچکتری مانند مرکز محله، یک مجموعه معماری و یا حتی یک بنا آورده می شود.

فضاهای معماری پس از آن که به عنوان بازگو کننده تفکرات و اعتقادات مطرح شد در قالب یک کالبد برای کاربرد یا کاربردهای مشخص مطرح می شود. اصلی در معماری سنتی در رابطه با کاربرد فضاها وجود دارد که شاید مهم ترین نکته این مبحث باشد و آن چند عملکردی بودن فضاهای معماری سنتی است . چه در معماری فضاهای عمومی و چه در معماری فضاهای خصوصی

از طرفی می توان این موضوع را در رابطه با عناصر تشکیل دهنده کالبد معماری نیز مطرح کرد. بدین صورت که کمتر بین عنصر یا جزیی از بنا را در معماری سنتی می توان یافت که صرفا” یک عملکردی باشد. عموما” عناصر تشکیل دهنده کالبد معماری نه تنها هماهنگکننده نیازهای روحی و بصری فضا هستند بلکه در جوابگویی به شرایط محیطی و شالوده بنا و غیره نیز کاربرد دارند.

 

نتیجه گیری

مبانی نظری طراحی

در معماری، هر طرح یک سیستم است . با یک دید کلی هر اثر هنری یک سیستم است که در هماهنگی اجزاء متشکله اش زاده می شود. در هر سیستم عامل، تعیین کننده و شکل دهنده «کل » آن سیستم است . شکل و نظم هر کار معماری نیز به همین ترتیب متکی بر شکل و نظم کل آن است . کل در معماری از طرفی مترادف فرم است و فرم (صفتهای ویژه فضا) عامل قبلی و تعیین کننده برای فونکسیون است . از طرف دیگر «کل » در معماری همان فضای واحد، عمومی و جمعی، با حرکت و نوربیشترین است، در نتیجه فرض بر این است که در معماری، عرصه کلی واحدی، وجود خواهد داشت که حرکات «انسان » و روابط بین فضاهای «جزء» را تعیین و تأمین می کند. به این ترتیب، در هر کار طراحی، ما باید در وحله اول به کل فکر کنیم . برای رسیدن به طرح از طریق یک نظم سیستماتیک، ما باید از کل شروع نماییم . کل در هر طرح عبارت است :

از سیستم حرکت و ارتباط فضاها با یکدیگر، به علاوه صفتهای مناسب و هماهنگ شده فضاها.

در حقیقت حرکات را نظم دهیم، طرح خود را منظم می شود – نور را نظم دهیم فضا خود منظم می شود – کل را نظم دهیم اجزاء خود منظم می شوند – معماری از میان هماهنگی همه این نظامها به مبانی اصیل خود نایل می گردد.

 

تشخیص فرم

خصوصیت عملکردی فضا، به دنبال صفتهای فرمال فضا می آیند و وقتی ما اتاق را ساختیم، خود به خود عملکرد را تعیین کرده ایم . بنابراین در معماری، یعنی در ساختن فضاها، ما به منظور دستیابی به فونکسیون باید از فرم شروع کنیم .
فرم یعنی ارزشهای فضا به عنوان «سیمای طبیعی و عینی فضا» می تواند، چیزی قابل تشخیص و اندازه گیری باشد، (دررابطه با نیاز یعنی «فونکسیون » فضا) منتها تشخیص فرم وظیفه مهم معمار است که از یک طرف صفتهای ویژه فضا را برحسب نظام طبیعی شان هماهنگ کند و از طرف دیگر، نیازهای مشخص هر فضای عملکردی را تشخیص دهد. برای مثال وقتی ارزشهای زیبایی را در قرار دادن یک تختخواب در فضا بدست خواهیم آورد که فضا با صفتهای ویژه تاریکی، سکوت، سکون و خصوصی بودن (که صفات ویژه فرمال یک اتاق خواب هستند) همراه باشد.

 

فهرست منابع

(۱) آریان پور. ا. ح . جامعه شناسی هنر – تهران: انجمن کتاب هنرهای زیبا ۱۳۵۴
(۲) افشار. ایرج . یادگارهای یزد – تهران: انجمن آثار ملی، ۱۳۵۴٫
(۳) توسلی . محمود. ساخت معماری در اقلیم گرم و خشک ایران – تهران: دانشکده هنرها. ۱۳۵۳
(۴) توسلی . محمود. اصول و روشهای طراحی شهری و فضاهای مسکونی در ایران (جلد اول ) – تهران: وزارت مسکن و شهرسازی . ۱۳۶۵٫
جعفری . جعفربن محمد. تاریخ یزد – تهران: بنگاه ترجمه نشر کتاب . ۱۳۳۷٫
فلامکی . محمدمنصور. باز زنده سازی بناها و شهرهای تاریخی . تهران: انتشارات دانشگاه تهران . ۱۳۶۵
کاتب . احمدابن حسین . تاریخ یزد – تهران: انتشارات فرهنگ ایران زمین . ۱۳۴۵
کسمایی . مرتضی . اقلیم و معماری – تهران: انتشارات خانه سازی . ۱۳۶۳
کیانی . محمدیوسف. معماری ایران دوره اسلامی – تهران: دانشکده هنرها. ۱۳۶۶
کیانی . محمدیوسف. شهر و شهرنشینی – تهران: هواپیمایی ملی هما. ۱۳۶۵
گروه مطالعات . فرهنگ معماری ایران – تهران: دانشکده هنرها. ۱۳۵۷٫
گروه مطالعات . سنت در معماری – تهران: وزارت آبادانی و مسکن . ۱۳۴۹
تحقیقات ساختمان و مسکن . طرح جامع شهر یزد (تجدید نظر) – تهران: مشاورین شهربد. ۱۳۶۳
گروه مطالعات . معماری بومی – تهران: انجمن فرهنگی ایران و ایتالیا. ۱۳۶۵٫
(۱۵) Ardalan Nader The SENSE OF UNITY : Chicago . The university of chicago Bakhtiar Laleh
Museum Vol.XXVI No 3/4 1974 Quarterly Review published by Vnesco
فرانسیس وی . کی . چینگ. معماری: فرم فضا و نظم/. – تهران: دانشگاه تهران . ۱۳۶۸
هاشمی . رضا. مجله آبادی شماره /۴٫ – تهران: مرکز مطالعات و تحقیقات شهرسازی و معماری ایران . ۱۳۷۱
بزرگمهری . زهره . هندسه در معماری/. – تهران: سازمان میراث فرهنگی . ۱۳۷۲
پیرنیا. محمدکریم . معماری اسلامی ایران/. – تهران: دانشگاه علم و صنعت . ۱۳۷۱

دیکانستراکشن

 

 

دیکانستراکشن در فارسی به ساختار زدایی ، شالوده شکنی ، واسازی ، بنیان فکنی ، ساختار شکنی و بن فکنی ترجمه شده است . شاید این کثرت اسامی به دلیل آن باشد که دیثکانستراکشن یک نگرش چند وجهی و چند معنایی به دال و مدلول و هر نوع متنی دارد

از آنجایی که مبانی دیکانستراکشن مستقیما از فلسفه دیکانستراکشن استخراج شده و به لحاظ آشنایی نسبتا اندک معماران با فلسفه این مکتب ، برای استنباط معماری دیکانستراکشن ، ابتدا لازم است فلسفه دیکانستراکشن و مهم تر از آن ، زمینه های نظری این نحله فکری تبیین شود.

در نیمه اول قرن بیستم مهم ترین مکتبی که ادامه دهنده فلسفه مدرن محسوب می شد ، فلسفه اصالت وجود بود . ژان پل سارتر ( ۱۹۸۰ – ۱۹۰۵ ) فیلسوف فرانسوی  ، پایه گذار این مکتب است . او خرد گرایی مدرن ، که توسط دکارت ، کانت و سایر بزرگان مدرن مطرح و تبیین شده بود ، را اساس فلسفه خود قرار داد . سارتر معتقد  به خرد گرایی استعلایی ( Transendental Mind  ) است . از نظر وی ، ” فرد ماهیت خویش را شکل می دهد و نباید از این عامل در مسیر شخصیت فرد غافل ماند … سارتر آزادی بی قید و شرط را از امکانات ذهن آدمی دانست . به نظر او آدمی آزاد است هر چه می خواهد اختیار کند و به همین جهت است که باید او را مسئول انتخاب های خود دانست . “

 

 

از نیمه دوم قرن اخیر ، فلسفه مدرن و مکتب اصالت وجود و خرد باوری از طرف مکتب جدیدی به نام مکتب ساختارگرایی مورد پرسش قرار گرفت . این مکتب در ابتدا توسط فردیناند دو سوسور ، زبان شناس سوییسی و لوی استراوس ، مردم شناس فرانسوی ، مطرح شد . ساختارگرایی واکنشی در مقابل خرد استعلایی و ذهنیت مدرن است . ساختارگراها معتقدند که عاملی مهم تر از ذهن وجود دارد که پیوسته مورد بی مهری قرار گرفته و آن ساختار زبان است . از نظر اندیشمندان ساختارگرا ، می باید ساختارهای ذهن بشری را مطالعه کنیم و این ساختارها بسیار مهم هستند . ساختار ذهن مبنایش زبان است . انسان بوسیله زبان با دنیای خارج مرتبط می شود

اگر به عقیده دکارت همه چیز آگاهانه شکل می گیرد ، به نظر استراوس ، ساختارهای فرهنگ ، اساطیر و اجتماع آگاهانه نیست ، همه آنها در ساحت ناخود آگاه شکل می گیرد و مولفی ندارد . استوارس استیلای سیصد ساله ذهن استعلایی را زیر سوال برد . اگر از دوره دکارت ، انسان موجودی است خردورز ، از نظر استوارس موجودی است فرهنگی و ماهیت انسان در بستر فرهنگ شکل می گیرد . لذا جهت رهیافت به ماهیت بشر ، باید زبان ، فرهنگ و قومیت را مطالعه کنیم .به طور کلی ، ” روش ساختارشناسی ، یافتن و کشف قوانین فعالیت بشری در چهار چوب فرهنگ است که با کردار و گفتار آغاز می شود . رفتار و کردار نوعی زبان است . به همین دلیل ساختارگراها ، ساختار های موجود در پدیده ها را استخراج می کنند . ” چنانچه ژان پیاژه ( ۱۹۸۰- ۱۸۹۶ ) ، روان شناس فرانسوی ، مطالعات وسیعی در مورد ساختارهای رشد ذهن کودک و شخصیت کودک انجام داد

مکتب دیکانستراکشن که یکی از شاخه های مهم فلسفه پست مدرن محسوب می شود ، نقدی به بینش ساختارگرایی و همچنین تفکر مدرن است

مکتب دیکانستراکشن توسط ژاک دریدا (    – ۱۹۳۰ ) ، فیلسوف معاصر فرانسوی ، پایه گذاری شد . دریدا با ساختارگراها مخالف است و معتقد است که وقتی  ما به دنبال ساختارها هستیم از متغیر ها غافل می مانیم ، فرهنگ و شیوه های قومی هر لحظه تغییر می کند ، پس روش ساختارگراها نمی تواند صحیح باشد . دریدا از سال ۱۹۶۷ ، یعنی زمانی که سه کتاب او منتشر شد ، در مجامع روشنفکری و فلسفی غرب مطرح گردید . این سه کتاب عبارتند از :

 

گفتار و پدیدار ، نوشتار و دیگر بودگی و نوشتار شناسی

از نظر دریدا فلسفه غرب دچار نوعی ورشکستگی است و در حال حاضر پویایی خودش را از دست داده است .
به عقیده دریدا ، یک متن هرگز مفهوم واقعی خودش را آشکار نمی کند ، زیرا مولف آن متن حضور ندارد و هر خواننده و یا هر کس که آن را قرائت کند ، می تواند در یافتی متفاوت از قصد و هدف مولف داشته باشد . ” نوشتار مانند فرزندی است که از زهدان مادر ( مولف ) جدا شده . هر خواننده ای می تواند برداشت خود را داشته باشد . “

از نظر دریدا ، نوشتار ابزار خوبی برای انتقال مفاهیم نیست و یک متن هرگز دقیقا همان مفاهیمی را که در ظاهر بیان می کند ندارد . متن به جای انتقال دهنده معنا ، یک خالق است . به همین دلیل در بینش دیکانستراکشن ، ما در یک دنیای چند معنایی زندگی می کنیم . هر کس معنایی و استنباطی متفاوت با دیگران از پدیده های پیرامون خود قرائت می کند .

تقابل دوتایی موضوع دیگری است که دریدا نقد کرده است . تقابل های دوتایی همچون روز و شب ، مرد و زن ، ذهن و عین ، گفتار و نوشتار ، زیبا و زشت و نیک و بد همواره در فلسفه غرب مطرح بوده است . از زمان افلاطون تا کنون همواره یکی بر دیگری برتری داشته است. ولی به نظر دریدا هیچ ارجحیتی وجود ندارد . او این منطق سیاه و سفید و مسئله یا این یا آن را رد مردود می داند

به عنوان مثال ، در فلسفه غرب همیشه گفتار بر نوشتار به دلیل حضور گوینده ارجحیت داشته است . ولی به عقیده دریدا ، معنای متن را گوینده تعیین نمی کند ، بلکه شنونده و یا خواننده متن است که با توجه به ذهنیت و تجربه خود این معنا را که می تواند متفاوت از منظور و غرض گوینده یا مولف باشد مشخص می کند . لذا لزوما گفتار بر نوشتار ارجح نیست .
باید عنوان شود که تعریف دقیق و مشخصی از دیکانستراکشن وجود ندارد ، زیرا هر تعریفی از دیکانستراکشن می تواند مغایر با خود دیکانستراکشن تفسیر و تاویل شود

خود دریدا می گوید : ” دیکانستراکشن کردن یک متن به معنای بیرون کشیدن منطق ها و اسنتباطات مغایر با خود متن است . در واقع گسترش درک مجازی است

به طور کلی دیکانستراکشن نوعی وارسی یک متن و استخراج تفسیرهای آشکار و پنهان از بطن متن است . این تفسیرها و تاویل ها می تواند با یکدیگر و حتی با منظور و نظر پدید آورنده متن متناقض و متفاوت باشد . لذا در بینش دیکانستراکشن ، آنچه که خواننده استنباط و برداشت می کند واجد اهمیت است  و به تعداد خواننده ، برداشت ها ، استنباطات گوناگون و متفاوت وجود دارد . خواننده معنی و منظور متن را مشخص می کند و نه نویسنده . ساختاری ثابت در متن و یا تفسیری واحد از آن وجود ندارد . ارتباط بین دال و مدلول و رابطه بین متن و تفسیر شناور و لغزان است

شخصی که این مباحث فلسفی را وارد عرصه معماری نمود ، پیتر آیزنمن، معمار معاصر آمریکائی است . آیزنمن نه تنها با مقالات و سخنرانی های خود ، بلکه با فضاها ، کالبدها و محوطه سازی های متعددی که ساخته ، فلسفه دیکانستراکشن را به صورت یکی از مباحث اصلی معماری در طی دهه هشتاد میلادی در آورد

آیزنمن در مقاله ای به نام ” مرز میانی ” ، هم فلسفه مدرن و هم معماری مدرن را به باد انتقاد گرفت . از نظر وی ، معماری مدرن بر اساس علم و فلسفه قرن نوزده بنا شده است . به عقیده آیزنمن ، بحث ارزشی هگل در مورد تز ، آنتی تز و سنتز ، دیگر در جهان امروز کاربرد ندارد . فیلسوفان پست مدرن مانند نیچه ، فروید ، هایدگر و دریدا رابطه ما را با جهان هستی عوض کرده اند

علم قرن نوزدهم و یقین علمی آن دوره دیگر اعتبار خود را از دست داده است . قوانین جدید فیزیک مانند قانون نسبیت آلبرت اینشتین و اصل عدم قطعیت ورنرهایزنبرگ ، دریافت ما را از جهان پیرامون تغییر داده است

لذا اگر معماری یک علم است باید این معماری بر اساس علم و فلسفه امروز و دریافت کنونی ما از خود و محیط اطراف باشد . معماری امروز ما باید از علم و فلسفه قرن نوزده گذر کند و خود را با شرایط جدید منطبق سازد . همچنان که معانی ، مفاهیم و نمادها در علم و فلسفه عوض شده ، در معماری نیز باید عوض شود .

آیزنمن معتقد است که مدرنیست ها مدعی هستند که مدینه فاضله را باید در آینده جست و جو کرد . پست مدرنیست ها نیز به دنبال این مدینه فاضله در گذشته هستند ، ولی معماری امروز باید این مدینه فاضله را در شرایط امروز پیدا کند . در این مورد وی از واژه ” Presentness  ” به معنای ” اکنونیت ” استفاده کرده و معتقد است که معماری در هر زمان و مکان باید اکنونیت داشته باشد . متعلق به زمان و مکان حاضر باشد .

برای رسیدن به شرایط فوق ، باید قوانین گذشته معماری را بر هم زد و از آنجایی که این قوانین قراردادی هستند و نه طبیعی ، لذا بر هم زدن آنها ممکن است . حقایق و نمادهای گذشته باید شکافته شود ( دیکانستراکت شوند ) و مفاهیم جدید مطابق با شرایط امروز از دل آنها استخراج شود

پیتر آیزنمن بر این باور است که در زندگی امروز ما ، دوگانگی هایی مانند وضوح و ابهام ، ثبات و بی ثباتی ، زشتی و زیبایی ، سودمندی و عدم سودمندی ، صداقت و فریب ، پایداری و تزلزل ، صراحت و ایهام وجود دارد . نمی توان از یکی برای استتار دیگری استفاده کرد ، بلکه این تقابل ها و دوگانگی ها می بایست در ساحت معماری به عنوان تجلی گاه شرایط زندگی امروز ما به نمایش گذاشته شود .

در گذشته و همچنین در معماری مدرن و پست مدرن آنچه که حضور داشته ، تقارن ، تناسب ، وضوح ، ثبات ، مفید وبودن و سودمندی بوده است . در این تقابل های دوتایی همواره یکی بر دیگری ارجحیت داشته . اما آنچه که مورد غفلت قرار گرفته و غایب بوده ، عدم تقارن ، عدم وضوح ، ابهام ، ایهام ، منعکس کننده شرایط ذهنی و زیستی امروز ما باشد و آنچه که در معماری امروز ما مورد غفلت قرار گرفته ، بخشی از زندگی امروز ما است .

در معماری دیکانستراکشن سعی بر این است که برنامه و مشخصات طرح مطالعه و وارسی دقیق قرار گیرد . همچنین خود سایت و شرایط فیزیکی و تاریخی آن و محیط اجتماعی و فرهنگی ای که سایت در آن قرار گرفته نیز مورد بازبینی موشکافانه قرار می گیرد . در مرحله بعد تفسیرها و تاویل های  مختلف از این مجموعه مطرح می شود . در نهایت کالبد معماری به صورتی طراحی می شود که در عین بر آورده نمودن خواسته های عملکردی پروژه ، تناقضات و تباینات بین موضوعات اشاره شده در فوق و تفسیرهای مختلف از آن ارائه شود . لذا شکل کالبدی به صورت یک مجموعه چند معنایی ، ابهام انگیز ، متناقض و متزلزل ارائه می شود ، که خود طرح زمینه را برای تفسیر و تاویل آماده می کند .

آیزنمن در مقاله ” مرز میانی ” از واژه ” Catachresis ” استفاده کرده که به معنای دو پهلو یا ایهام است . دو پهلو مرز میانی  است . در دوپهلو یا ایهام ارجحیتی وجود ندارد . هم این است و هم آن – نه این است و نه آن . آیزنمن در این مقاله می نویسد : ” دو پهلو حقیقت را می شکافد و این امکان را می دهد که ببینیم حقیقت چه چیزی را سرکوب نموده است . “

یکی از اولین و شاخص ترین ساختمان های سبک دیکانستراکشن ، مرکز هنرهای بصری وکسنر ( ۱۹۸۹ – ۱۹۸۲ ) در شهر کلمبوس آمریکا است . در مسابقه ای که در سال ۱۹۸۲ برای طراحی این ساختمان صورت گرفت ، معماران معروفی از جمله مایکل گریوز ، سزار پلی ، آرتور اریکسون و پیتر آیزنمن شرکت کردند .

سایت این ساختمان در قسمت ورودی اصلی دانشگاه ایالتی اهایو در سمت شرق دانشگاه قرار دارد . عملکرد بنا ، نمایش آثار هنرمندان  و دانشجویان دانشگاه در آن است . هر یک از این معماران ساختمان خود را بین دروازه ورودی و ساختمانهای موجود در سایت قرار دادند . ولی در کمال تعجب ، ساختمان طراحی شده توسط آیزنمن به گونه ای بود که فضای باریک بین دوساختمان موجود در سایت را شکافته و در بین آن دو قرار گرفته بود و تعجب بیشتر آن که طرح وی به عنوان برنده اول اعلام شد . از آن زمان سبکی در معماری به نام دیکانستراکشن در مجامع بین المللی معماری به نام سبک دیکانستراکشن در مجامع بین المللی معماری مطرح و مورد توجه قرار گرفت

آیزنمن در تبیین طرح خود عنوان که این نقطه محل ملاقات دو قشر نسبتا متفاوت است . یکی دانشجویان و هنرمندان دانشگاه که کارهای خود را در این ساختمان ارائه می کنند و دیگری شهروندان و عامه مردم شهر که به دیدن این آثار می آیند . لذا دو کد یا نشانه برای هریک از این دو قشر انتخاب شد . یکی محورهای شبکه شطرنجی دانشگاه و دیگری محورهای شبکه شطرنجی شهر کلمبوس . این دو شبکه نسبت به یکدیگر ۱۷ درجه اختلاف زاویه دارند . لذا هر دو شبکه به عنوان نشانه ای از هر یک از این دو قشر در محل سایت با یکدیگر تلاقی کرده اند . این دو گانگی در کالبد معماری ساختمان به گونه ای نمایش داده شده که هیچ یک بر دیگری ارجحیت ندارد و این دو محور همانند دو تیغه قیچی بین دو ساختمان را شکافته و خود در آن جایگزین شده اند.

پس از باز نمودن و شکافتن فضای بین این دو ساختمان در سایت ، آیزنمن متوجه پی های یک بنای قدیمی شد که مربوط به دانشکده نظامی بود . این بنا در دهه پنجاه میلادی تخریب شده بود ، ولی هنوز بخشی از پی های آن در زیر خاک در محل سایت مدفون بود . اگر چه این ساختمان دیگر وجود نداشت ، ولی آیزنمن با وارسی دقیق سایت متوجه آن شده بود . وی این ساختمان را که دیگر در حاشیه قرار گرفته و به تاریخ سپرده شده بود ، به عنوان بخشی از متن موجود ، که همان سایت پروژه باشد ، قرائت کرد و این قرائت را به صورت کالبدی نمایش داد . لذا در طرح آیزنمن ، بخشهایی از ساختمان دانشکده نظامی ، که شبیه یک قلعه نظامی بود ، در قسمت سردر ورودی ساختمان مرکز هنرهای بصری وکسنر بازنمایی و بازسازی شد .
معماری دیکانستراکشن به عنوان یک سبک فراگیر و جهانی عمر نسبتا کوتاهی داشت و از حدود یک دهه فراتر نرفت ، ولی تاثیر شگرف و بنیادین بر شیوه طراحی و نوع بازنمایی معنی و تفسیر در حوزه معماری داشت . این سبک به عنوان پیش زمینه رویکردهای متعاقب آن همچون معماری فولدینگ و معماری پیدایش کیهانی بود

از دیگر معماران این سبک می توان از فرانک گهری ، زاها حدید ، رم کولهاس و برنارد چومی نام برد .

 

 

 

 

 

دیکانسراکشن

در جستجوی حقیقت یا شبیح به حقیقت

 

در لندن واژه دیکانسراکشن یا واسازی بکار گرفته شده ودر نیویورک از واژه دیکانستروکسیین یا وا ساختگرایی سخن گفته شده است.

دیکانسراکشن را به فارسی محتملا می توان واسازی ترجمه کرد و به معنی گشودن اساس و ساختمان یک مفهوم ، یک تصور یک تعریف و یا یک بنا.

اما به عنوان های ساختار زدایی ، شالوده شکنی ، بنیان فکنی ، ساختار شکنی و بن فکنی نیز ترجمه شده است.

این معانی زیاد شاید به این دلیل است که تعریف روشن و جامعی از طرف صاحب نظران این فلسفه و جود ندارد. زیرا مضوع دیکانسراکشن هنگامی که توسط بانیان این مباحث یا طرفداران آن مورد بحث قرار می گیرد به عمد یا تا اندازه ای معین به سبب ماهیت پیچیده آن به زبانی پیچیده و پر از ابهام بیان می شود.

از انجا ای که مبانی دیکانسراکشن مستقیم از فلسفه دیکانسراکشن استخراج شده و به لحاظ آشنایی نسبتا اندک معماران با فلسفه این مکتب برای استنباط معماری دیکانسراکشن ابتدا لازم است فلسفه دیکانسراکشن و مهم تر از ان زمینه های نظری آین نحله فکری تبیین شود.

مکتب فکری دیکانسراکشن توسط ژاک دریدا ، فیلسوف معاصر فرانسوی  پایه گزاری شد.

 

حال دیکانسراکشن درا یدا چیست؟

گفتن آن بسیار مکل است، طرفداران آن اصرار میورزیدند که دیکانسراکشن نمی تواند به مانند موقعیت های دیگر تشریح شود زیرا شکل جدیدی از منطق استچنین  چیزهایی چون تشریح، تحلیل و مانند آنها بخاطر طبعیت خود در تاریخ و در فن منسوخ گردیدند و دیکانسراکشن جانشین آن منطق سنتی شده است.

دیکانسراکشن یا ساختارشکنی را تعریف نمی باید کرد زیرا این کار اسا سا با روح ساختار شکنی در تضاد اسن. ژاک دریدا، هر گونه تعریف و تاویل دقیق و عبارت مند را  از غلط می داند و آن را نوعی ساختار قائل شدن برای مقوله ای که می خواهد ساختار را بشکند می شمرد.

از این روی آثار ، نوشته ها ، مصاحبه ها و سخنرانیها ی دریدا و پیروانش جملگی آثاری گنگ ، مبهم  و درک نا شدنی به نظر ی رسند.بنا بر این خطر بد فهمی که بسیار بد تر از نافهمی است خواننده ایت آثار را تهدید می کند و این دقیقا همان چیزی است کع کخالفن و منتقدانشان ، دریدا و دیگر ساختارشکنان را به آن متهم می کنند.

از نظر درا یدا ، معنا ، تابعی از مجموعه بسیار پیچیده رئابط ناخوداگاه میان گوینده و شنونده و شرایط ویژه آن هاست. پس هرگز تسلط کامل بر آنچه گفته می شود ممکن نیست . بنابر این گنگی و ابهام ، بخش جدا نا شدنی معناست.

 

ژاک درایدا در باره دیکانسراکشن می گوید:

چیزی بنا شده ، نظامی فلسفی ، سنت ، فرهنگ ، … و همراه با آن دیکانسراکتور پدید می آید که آن را آجر به آجر ویران می کند به برسی ساختار می پردازد و آن را حل می کند.. فردی که به نظام می نگرد … بر می نگرد که چگونه ساخته شده است کدام سنگ سر طاق و کدام زاویه و … ساختمان  را سر پا نگاه می دارد یک نفر آنها را جا بجا می کند و به موجب آن خود را از قدرت و نفوذ نظام رها می سازد.

درایدا پسا ساختار گرا یا حتی ضد ضد ساختار گراست لذا جای تعجب نیست که کتابهای او فقط اندکی احساسی از نظم و اندک احساسی از ساختار دارند . او آرزو داشت که مردم هر کلمه ا ز نوشته های او را از آغاز تا انتها  و با علاقه بشکافند و درک کنند از این روست که کتاب هایاو فهرست ندارند .

واضح این است که درایدا و مفسران او واقعا قصد دارند که دیکانسراکشن را مشکل جلوه دهند ، به این معنی که وادارمان سازند تا در زمینه هایی احساس بی کفایتی کنیم تا از این طریق آنها باهوش تر از ما به نظر آیند.

هدف ساختار شکنی را روشن تر و واضح تر می توان دریافت . مرز ها و محدودیت ها را شکستن ، دست یافتن به چشم اندازهای تازه یا به عبارتی کشف قلمروهای جدید، بر هم زدن و ریشه کنی نظم های مفهومی و چارچوب های فکری به ارث رسیده و ترجمان آنها علیه پیش انگاره های خودشان به منظور عریان و تجزیه کردن ، از برج عاج استحکام و ثبات پایین کشیدن و سر انجام ، واژگون نمودن این انگاره ها ، هدف تیغ تیز ساختار شکنی و وظیفه آن محسوب می گردد.

بیشتر زمان ها به نادرست دیکانسراکشن به عنوان جدا شدن از ساخت درک می شود به دنبال آن هر طرح معماری بر انگیزاننده که چنین وا می نمایاند که ساختار را با گسست ساده موضوعی به کنار زده یا پنهان کردن پیچیده موضوعی در کلاژی از خطوط ترسیم شده دیکانسراکتیو نامیده می شود ، اما این گونه نیست.

بحث اصلی دیکانسراکشن در چیست ؟

عصیان در برابر باورهای قرار دادی و معمول در عرصه معماری و پیش از آن در عرصه فلسفه ، که خود شامل رشته های وسیع تر می شود و در این مورد بیش از همه تردید در خرد و دانایی به عنوان تعیین کننده نهایی در تمام مباحثی که در جهان اندیشمند مطرح است به چشم می خورد.

بانیان و صاحبنظران عرصه دیکانسراکشن با توجه به آن چه در جهان هستی می گذرد بر ضد توضیحان منطقی گذشته شوریده اند تا جایی که « برنارد چومی» یکی از معماران بنام دیکانسراکشن بخش هایی از اثر خود در پارک دولاویلت را « دیوانگی» نام نهاده است . البته می توان این دیوانگی را ، دیوانگس شاعرانه ای یه تصور آورد.

در معماری همانند فلسفه ، اندیشه منطقی ریشه دیرینه دارد و اساس کار بسیاری از مظاهر معماری در دوره مختلف را بوجود می آورده است.

در معماری تا گذشته ای نزدیک از منطق ساختمان ، از منطق سازه ، از منطق اقلیم و انطباق معماری با آن و حتی از منطق زیبایی سخن فراوان گفته می شود و به رشته تحریر در می آمده است. اکنون با دیکانسراکشن تمامی این منطق ها زیر سئوال رفته است.

اما به این نکته باید توجه داشت و آن این است که به زیر سئوال بردن قضیه ای انکار آن نیست به زیر سئوال بردن خرد ودانایی معنایش این می تواند باشد یا هست ، که همه چیز را با دلایل منطقی نمی توان توضیح داد بنابر این خرد و دانایی باید توام با تجربه و آزمایش و با احساس باشد.

پس پیام پذیرفتنی دیکانسراکشن می تواند این باشد که اکنون باید آن چه « غیر منطقی» بودن هر قضیه بر اساس معیارهای  گذشته ، شرط پذیرفتن آن است.

یا اتکا به همین فلسفه که معماری دیکانسراکشن بخود اجازه و آزادی کامل می دهد تا به اثرش به دبده کاملا هنری بنگرد و ملاحضات کاربردی را زیر پا گذارد.

دیکانسراکشن به معماری صرفا به عنوان پدیده ای هنری می نگرد و عواملی چون توازن، وحدت، تناسب و مانند انها را که معیارهای هنری معماری هستند رد می کنند و علت آن این است که ایشان در حقیقت این معیارها را رد می کند تا معیار های خود را جانشین آن کند. برای نمونه مثال معماری دیکانسراکشن هم توازن فرساختگی را برهم می زند و هم توازن هندسی را . توازن در آثار این سبک به عبارت دیگر ، ناشی از عدم توازن یا نظم در عین بی نظمی است.

به گفته نظروران دیکانسراکشن می توان ، به هم زدن ، جابجایی ، انحراف و انحنا را از صفات این معماری به شمار آورد و تخریب ، جداسازی ، فساد و عدم پیوستگی را که نام دیکانسراکشن ممکن است به ذهن آورد از آن منتزع می گردد . این معماری بی آنکه فرساخت را تخریب کند آن را جابجا می کند.

دیکانسراکشن ها نظم شکنی را به عرصه فرساخت نیز راه می دهند و ایستایی و توازن ساختمان را نیز پرسش میگیرند در پاره ای موارد تردید در ایستایی و توازن ساختمانی ویژگی اصلی و جوهر کار دیکانسراکشن  ذا تشکیل می دهد.

معماری همواره یک نماد فرهنگی مرکزی بوده که به خاطر ثبات و نظمش ارزش یافته است . به نظر می اید این کیفیات از خلوص هندسی ترکیب صوری معماری بر می خیزد.

معماری همواره فرم خالص و ناب را یک رویا می بیند ساختمان هایی که  از فرم های هندسی خالص مکعب ها ، استوانه ها ، مخروط ها ، هرمها و مانند آن ها ساخته می شوند.

معماران دیکانسراکشن باید شکل دو گانه ای که در ماهیت معماری وجود دارد مشخص کنند ، از طریق قرار دادن فرم های خالص معماری بر صندلی داوری و سژس با باز جویی آن – گاه با زبان نرمی و گاه با خشونت و شکنجه – تا نا خالصی آن عیان شود.

معماران دیکانسراکشن از همان آغاز فرمهای خالص معماری مدرن ار مورد پرسش قرار دادند.

انحرافهای  فرمی در درون خود فرمها و در ساختار تر میبی که خود  فرم ها جزئی از آن هستند صورت می پذیرند و حاصل می آیند و ساده تر از آنند که صرفا حاصل جدائی ، ورقه کردن ، خرد کردن، ایجاد شکاف یا حفره در فرمها باشند.

نکته ای بس مهم این است که فرمها از درون مغشوش می شوند و این اغتشاش خود با ساختار فرمها و با ساختمان آن ها عجین می گردد.

دیکانسراکشن تخریب یا پنهان کاری نیست ، حال آنکه مشکلات ساختار مسلمی را درون ساختارهای ظاهر پایدار نمایان می نمایاند. اما این ترک ها به متلاشی شدن ساختار نمی انجامد ، به عکس دیکانسراکشن تمامی قدرت خود را از راه مبارزه طلبید نا ارزش های قوی مانن هماهنگی ، وحدت، و ثبات به دست می آورد و در عوض دیدگاه متفوتی از ساختار را پیش رو می نهد.

با دیدگاهی که طبق آن ترک ها در بطن ساختار قرار دارند و نمی توانند بدون ویران کردن آن بر طرف شوند در واقع این ترک ها ساختاری هستند. بنابر این معمار دیکانسراکشن کسی نیست که ساختمان ها را بی دفاع بسازد بلکه کسی است که مشکلات اصلی درون ساختمان ها یعنی ترک ها های ساختاری را تعیین می کند.

معمار دیکانسراکشن فرم های خالص سنت معماری را مانند پزشک رو ی تخت معاینه می کند و علائم بیمماری ناشی از نا خالصی با ریشخندی بزرگوارانه و شکنجه ای خشن به سطح آورده می شود ، فرم استیضا ح می شود ( به نوعی فرم را حجامت می کند).

اما این خشونت برای فرم جنبه  خارجی ندارد ، این به معنی چند دستگی ، چند بخشی یا پاره پارگی یا گسیختگی نیست . آشفتگی از سمت خارج صرفا تهدید کردن آن فرم نیست بلکه برای آسیب رساندن به آن یا پیراستن آن است.

 

 

 

 

شرکت معماری آرتور و همکاران (AOA)
تلفن: ۲۲۹۸۳۳۸۵ و ۲۲۷۰۶۶۳۱
آدرس: فرمانیه، بلوار اندرزگو، خیابان وطن پور شمالی، بن بست هنگامه، پلاک ۳